موانع زدودن ذهنیات منفی مردم درباره مالیات

موانع زدودن ذهنیات منفی مردم درباره مالیات

گروه جامعه : در کنار قانون نظام کنترل و نظارت و حسابرسی به چیز دیگری نیز نیاز است مکملی به نام فرهنگ مالیاتی یکی از نکات مورد تأکید عموم متخصصین علم مالیه عمومی و مدیران مالیاتی برای ایجاد پایه مالیاتی جدید و حتی بسط و گسترش پایه‌های مالیاتی قدیمی، رشد و توسعه فرهنگ مالیاتی در جامعه است؛ چراکه هرچه جامعه دارای فرهنگ مالیاتی غنی‌تری باشد، وصول مالیات توسط سازمان امور مالیاتی با موفقیت و سهولت بیشتری همراه است و مؤدیان مالیاتی نیز با رغبت و احساس مسئولیت بیشتری اقدام به انجام وظایف قانونی خود می‌کنند. نویسندگان این مقاله به بررسی آثار عوامل فرهنگی بر امور مالیاتی پرداخته‌اند. فرهنگ مالیاتی را می‌توان مجموعه‌ای از طرز تلقی، بینش و عکس‌العمل اشخاص در قبال سیستم مالیاتی دانست. این طرز تلقی به‌طور قطع با یک قانون مناسب و نیز عملکرد مأموران مالیاتی در به‌کارگیری قانون در مراجعه به مؤدیان نقش اساسی دارد. مسلم است فرهنگ مالیاتی، متأثر از فرهنگ عمومی‌جامعه، چگونگی روابط مردم و نیز متأثر از عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی و اقتصادی جامعه است.
بدیهی است سطح دانش، فرهنگ، آرمان‌ها، ارزش‌های سیاسی و اجتماعی، عوامل مهمی ‌هستند که فرهنگ مالیاتی را در جامعه تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. مالیات در کشورهای توسعه‌یافته یکی از منابع مهم درآمدهای دولت را تشکیل می‌دهد. شهروندان کشورهای پیشرفته به دلیل اعتمادی که در گذر زمان، به نقش مالیات در تأمین رفاه عمومی‌و ارتقای شاخص‌های اقتصادی کشورهای خود پیدا کرده‌اند، پرداخت مالیات به دولت را یکی از مهم‌ترین وظایف ملی خود می‌دانند. یک عامل بسیار مهم در ترویج فرهنگ پرداخت مالیات در کشورهای پیشرفته، وجود سازمان‌های نظارتی قدرتمند بر نحوه مصرف مالیات در این کشورها است که عملکرد آنها مالیات‌‌دهندگان را مطمئن می‌سازد که مالیات‌های آنها دقیقاً برای همان مصارفی که در بودجه دولت‌ها منظور شده است، پرداخت می‌شود. بنابراین یکی از شاخص‌های مهم توسعه‌یافتگی در کشورهای مزبور، وجود فرهنگ بسیار نیرومند و خلل‌ناپذیر پرداخت مالیات به دولت است، تا حدی که طفره رفتن از پرداخت مالیات در این کشورها به هر دلیل و بهانه یا عدم اعلام دقیق میزان درآمد سالانه، در فرهنگ اجتماعی شهروندان آنها عملی زشت و ناپسند و غیرقابل گذشت محسوب می‌شود. همان‌طور که اشاره شد، یکی از دلایل گسترش فرهنگ مالیات در کشورهای پیشرفته، ایمان و اعتقاد قلبی مردم به مصرف درست و بهینه مالیاتی است که به دولت خود می‌پردازند. یعنی مردم به چشم خود آثار پرداخت مالیات را در همه زمینه‌های زندگی اعم از آموزش، درمان و بهداشت، توسعه و عمران شهری، راه‌های ارتباطی، توسعه شبکه‌های مخابراتی و در نهایت تقویت بنیه دفاعی کشورهای خود لمس و مشاهده می‌کنند و نهادهای انتخابی هم به نمایندگی از سوی مالیات‌دهندگان بر کار مصرف‌کنندگان درآمدهای مالیاتی نظارت دقیق و همه‌جانبه دارند.
بنابراین برای ایجاد فرهنگ مالیاتی مطلوب، باید در مردم باور و اعتقاد عمومی نسبت به مالیات ایجاد شود و مردم نسبت به دولت و پرداخت هزینه‌های آن نگاهی مثبت داشته باشند.برای ایجاد یک باور دوطرفه بین دولت و مردم، دولت باید با دادن آگاهی‌های لازم درخصوص میزان هزینه‌های جامعه و مسائلی که با آن سروکار دارد و با هزینه‌کردن مالیات دریافتی برای رفاه عمومی مردم، در باور آنها نسبت به عملکرد خود دیدگاه مثبتی ایجاد کند و مردم نیز به این باور برسند که پولی را که بابت مالیات به دولت می‌دهند، صرف رفاه و خدمات اجتماعی به آنان می‌شود.
زدودن ذهنیات منفی مردم درباره مالیات:یکی از مشکلات عمده سیستم مالیاتی، ذهنیت منفی مردم نسبت به مقوله مالیات است. مؤدیان به مأموران مالیاتی به‌عنوان افرادی نگاه می‌کنند که از طرف دولت مأمور شده‌اند تا سرمایه‌هایشان را از آنان بگیرند. این نگاه منفی، سابقه تاریخی دارد. در گذشته پادشاهان برای تأمین مخارج کشورداری، لشکرکشی و خوشگذرانی‌های خود به مردم زور می‌گفتند و تمام دارایی و اموال آنها را به نام مالیات از آنان می‌گرفتند. هرگاه جنگی اتفاق می‌افتاد، شهرها و روستاهای در مسیر جنگ مجبور بودند، تمام هزینه‌های مربوط به جنگ را پرداخت کنند.
این ذهنیت از گذشته به نسل امروز منتقل شده و هنوز بعد از گذشت قرن‌ها و سال‌های‌ طولانی مردم بر این باورند که مالیات نوعی پول زور است. زدودن این اندیشه و تغییر در نگرش و باور مؤدیان و ایجاد دیدگاهی مثبت، می‌تواند گام مهمی ‌به‌سوی فرهنگ‌سازی مالیاتی باشد.
ویژگی‌های یک فرهنگ مالیاتی مطلوب:قبل از بحث در مورد راهکارهای ارتقای فرهنگ مالیاتی، باید بدانیم یک فرهنگ مالیاتی مطلوب دارای چه ویژگی‌هایی است.
فرهنگ مالیاتی هنگامی ‌کارآ است که افراد جامعه را ملزم به رعایت موارد زیر کند:
- نسبت به تمام درآمدها و دارایی‌هایی که مشمول مالیات می‌شوند، مالیات خود را پرداخت.
- هرگاه شروع به فعالیت و کسبی می‌کنند، به اداره مالیات گزارش بدهند.
- وظایف خود را در قبال نظام مالیاتی به‌نحو احسن انجام دهند. کتمان درآمد نکنند.
- در موعد مقرر اظهارنامه مالیاتی خود را براساس درآمدها و هزینه‌های واقعی تنظیم و به حوزه مالیاتی تحویل دهند.
- مالیات خود را در موعد مقرر پرداخت و با ادارات امور مالیاتی در تشخیص مالیات همکاری کنند.برای رسیدن به اهداف یادشده، اصلاح فرهنگ مالیاتی را در دو بعد درون‌سازمانی »شامل عوامل مدیریتی و روابط عمومی« و برون‌سازمانی »شامل عوامل فرهنگی و اقتصادی« مورد بررسی قرار می‌دهیم.عوامل مؤثر درون‌سازمانی جهت ایجاد و توسعه فرهنگ مالیاتی به شرح زیر است.مدیریت و نگرش مدیران سازمان نسبت به فرهنگ مالیاتی:مدیران ارشد سازمانی می‌توانند با دیدگاه‌های سازنده فرهنگی خود نسبت به مقوله مالیات، گام مهمی‌ برای توسعه و ترویج فرهنگ مالیاتی بردارند، زیرا فرهنگ مالیاتی زمانی قوام می‌گیرد که سیاست سازمان برای ارتقا و رشد فرهنگ مالیاتی چه در داخل و چه در خارج از سازمان توسط مدیران مالیاتی سمت‌‌و‌سو گرفته باشد. به تعبیر دیگر رؤسای سازمان باید بر این باور باشند که یکی از مشکلات اصلی سیستم مالیاتی که باید برای حل آن گام‌های اساسی بردارند، فرهنگ مالیاتی است. مردم ملزم به آموختن قوانین و قراردادهای اجتماعی هستند و مالیات به‌عنوان یکی از قوانین اجتماعی، نیازمند آموزش همگانی به مردم است. مالیات یکی از بزرگ‌ترین موارد اقتصادی و اجتماعی است و دلایل پرداخت مالیات باید به دانش‌آموزان، آموزش داده شود، اما متأسفانه در نظام آموزشی ایران چه در دوره دبیرستان و چه در دانشگاه‌ها به‌طور جامع و کامل آموزش مالیات نهادینه نشده است، به‌طوری‌که دانش‌آموختگان آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی پس از ورود به فعالیت اقتصادی، در برخورد با مسائل مالیاتی ‌گویی برای نخستین‌بار است که آن را می‌شنوند.
انتظاری که از آموزش و پرورش می‌رود، این است که بتواند مقوله فرهنگ مالیاتی و لزوم پرداخت مالیات و تأثیر آن در توسعه اجتماعی و بازسازی کشور و امکان سرویس‌دهی بهتر از طرف دولت را به‌صورت یک ارزش اجتماعی و کاری بسیار مثبت و مهم به دانش‌آموزان انتقال دهد. وسایل ارتباط جمعی:در بحث فرهنگ مالیاتی هدف این است که بتوانیم از وسایل ارتباط جمعی برای فرهنگسازی و به فعلیت درآوردن ظرفیت بالقوه فرهنگ مالیاتی استفاده کنیم. اولین مساله‌ای که خود را نمایان می‌سازد، این است که متأسفانه آمار دقیقی از وضعیت مخاطبان رسانه‌های ارتباط جمعی «به‌خصوص مؤدیان مالیاتی» وجود ندارد.
اینکه مخاطبان ما از چه گروه سنی، گرایش فکری، میزان تحصیلات، شغل و… تشکیل یافته‌اند، اطلاعی در دست نداریم، در نتیجه نمی‌توان برای آنها برنامه‌ریزی کرد. نکته بعدی این است که صرف‌نظر از وجود یا عدم اطلاعات دقیق و کافی در مورد مؤدیان، وسایل ارتباط جمعی نیز گام چندان مؤثری در ترویج فرهنگ مالیاتی برنداشته است، گویا در جامعه کمبود فرهنگ مالیاتی محسوس نیست تا کسی بخواهد برای آن برنامه‌ریزی کند.
البته در میان وسایل ارتباط جمعی، روزنامه‌ها در زمینه مالیات هر از گاهی مطالبی می‌نویسند، اما مطالب نگارش یافته در زمینه فرهنگسازی مالیاتی نیست و بیشتر به عناوین اخبار مالیاتی یا انتقاد از برخی قوانین مالیاتی اشاره دارد.
در هر حال اگر بخواهیم از طریق وسایل ارتباط جمعی به فرهنگسازی بپردازیم، ‌باید در زمینه ساخت فیلم، تیزرهای تبلیغاتی و تهیه برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی درباره مالیات و… سرمایه‌گذاری کنیم و از آنجا که این‌گونه فعالیت‌ها برای سرمایه‌گذار سود و منفعتی ندارد، دولت یا سازمان امور مالیاتی باید وارد میدان شده و اقدام به سرمایه‌گذاری در این زمینه کند‌.
تبلیغات:یکی از کارهای مهمی‌که سازمان امور مالیاتی در استراتژی‌های کوتاه‌مدت خود می‌تواند از آن بهره‌مند شود، کارهای تبلیغاتی از قبیل تهیه بروشور، پوستر، چاپ جزوات آموزشی و… است.
با انجام تبلیغات منظم، پایدار و گسترده، میزان آگاهی مؤدیان مالیاتی افزایش یافته و رفتار مالیاتی آنان در جهت اهداف سازمان مالیاتی شکل می‌گیرد.
گروه اول که افراد مزدبگیر و حقوق‌بگیر، معلمان، اساتید دانشگاه‌ها، کارمندان و… را شامل می‌شود، از تورم زیان خواهند دید، ولی دسته دیگر که اکثراً در خدمات تجاری، بازرگانی و به‌ویژه واسطه‌گری به‌کار مشغول هستند، افزایش‌ بادآورده و چشمگیری را در درآمدهای خود شاهد خواهند بود.
چنین تغییراتی می‌تواند آثار روانی بسیار مضری در سطح جامعه و در نگرش و باورهای مردم بگذارد و این تأثیر بر فرهنگ مالیاتی آثار مخربی خواهد گذاشت. از این‌رو‌ دولت در این زمان باید اصلاحاتی را در زمینه قوانین مالیاتی ازجمله معافیت افراد کم‌درآمد افزایش نرخ مالیاتی بعضی مشاغل و ایجاد پایه‌های مالیاتی جدید برای کنترل تورم انجام دهد.
عدالت مالیاتی:یکی از مواردی که اکثر مؤدیان مالیاتی در اعتراض به مالیات خود عنوان می‌کنند، این است که مالیات‌های آنان با سایر مشاغل هم‌صنف خود نابرابر و تبعیض‌آمیز است. از این‌رو‌ در زمینه تشخیص و تعیین مالیات باید توجه خاص و ویژه به این مسأله داشت و سازمان مالیاتی حتی‌المقدور باید با در اختیار گذاشتن امکانات و تجهیزات و به‌ویژه برقراری سیستم جامع اطلاعات مؤدیان، از بروز هرگونه عامل تبعیض و احساس بی‌عدالتی در این سیستم جلوگیری کند‌، زیرا اگر نگرش مردم نسبت به مالیات عادلانه و منصفانه باشد، در پرداخت مالیات احساس رضایت و خشنودی خواهند کرد و این خود در توسعه و گسترش فرهنگ پرداخت مالیات مؤثر خواهد بود.
اعتمادسازی:اگر مردم به دولتمردان خود و دست‌اندرکاران امور مالیات اعتماد داشته و این اعتماد به‌صورت یک باور و نگرش عمومی‌در اذهان مردم شکل گرفته باشد، در انجام وظایف خود احساس مسئولیت می‌کنند و پرداخت مالیات با کمترین هزینه و با رضای قلبی صورت می‌گیرد.
یک سیستم مالیاتی زمانی موفق است که در این راه حداکثر اعتماد مؤدیان و شهروندان را به خود جلب کند. شرط لازم آن، این است که در مرحله اول به ارباب‌رجوع و مؤدیان خود اعتماد و به سخنان آنان توجه کند، زیرا قدم اول را باید مأموران امور مالیاتی بردارند.
وقتی پل اعتماد ایجاد شد، در نتیجه آنان با کمال صداقت و شهامت درآمد و معاملات خود را اعلام و با در اختیار گذاشتن اسناد و مدارک خود، مأموران مالیاتی را در مسیر تشخیص درست و واقعی راهنمایی می‌کنند. بنابراین اعتماد، گوهری است که در فرهنگ مالیات و توسعه آن ‌باید مورد توجه قرار گیرد و اگر افرادی در این مسیر وجود دارند که می‌خواهند سوءاستفاده کنند، باید با آنان برخورد شود.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۷:۲۰ ق.ظ

دیدگاه


هفت − = 2