اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛

مردم شبیه دولتمردانشان شده اند حریص و طماع

مردم شبیه دولتمردانشان شده اند حریص و طماع

علیرضا شریفی یزدی
گروه اقتصادی : مشکلات اقتصادی اخیر که امروزه تمامی آحاد جامعه را از خود متاثر ساخته به آرامی در حال تغییر شکل روحیات مردم و ترویج گونه‌ای از رفتارهای اقتصادی در میان جامعه است که البته عمدتا ریشه در سیاست داخلی و عدم مدیریت صحیح دارد. اما آیا نحوه تعامل جامعه با معضلات کنونی که در نقطه مقابل بحران‌های تاریخی و اجتماعی گذشته قرار دارد خبر از پا پس کشیدن فرهنگ ملی از ارزش‌های کهن خود می‌دهد؟ حرص و ولعی که امروزه میان مردم به وجود آمده برخاسته از حس عدم امنیت اقتصادی است و به تجربه به مردم ثابت شده که اگر امروز جنسی را گیر بیاورند به نفع‌شان است و اگر این کار را نکنند به حساب خودشان از قافله عقب می‌مانند و دچار مشکل می‌شوند، در حالی که اینها تقریبا خارج از مقوله همدلی است.
از نظر اقتصادی، وقتی که افراد احساس عدم امنیت دارند و به سمت یک کالای خاص هجوم می‌آورند، شاید در کوتاه‌مدت به نفع‌شان شود ولی مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهد که در بلند مدت هیچ کس از این جریان سود نمی‌برد چه آن فردی که کالا را گیر آورده، مثلا موفق شده یک پراید ثبت‌نام کند که قیمت آن بین بازار آزاد و کارخانه متفاوت است، چه آن کسی که دسترسی به این امکان نداشته، هر دو ضرر می‌کنند، ضمن اینکه همان‌طور که می‌دانید اقتصاد حالت دومینو دارد، بدین معنی که وقتی ما برای ثبت نام خودرو یا احتکار مواد غذایی در یک دوره کوتاه مدت مثلا در منزل، خارج از میزان مصرف یومیه به بازار هجوم می‌بریم، این التهاب به بقیه لوازم و اسباب زندگی و حتی مواد مصرفی‌مان هم تسری پیدا می‌کند، و گرانی آنقدر زیاد خواهد شد که طبق مطالعات، آن فردی هم که توانسته کالایی را با هجوم‌آوردن به‌دست بیاورد و ظاهرا عددی را نیز سود کرده، در بلند مدت همین هجوم‌ها باعث از دست‌رفتن این میزان سود می‌شود و فرد متضرر می‌گردد.
نتیجتا باید به مردم اطلاع‌رسانی کرد که شرایط اضطراری است و بهتر آن است که در چنین شرایطی به میزان مصرف مورد نیازمان خرید کنیم. به علاوه، لازم است مجموعه اقداماتی از سوی مسئولین صورت گیرد تا زودتر این حالت عطش و تشنگی در بازار از میان برود.
اما همانطور که می‌دانید امروزه مردم بیشتر به سوی کالاهای سرمایه‌ای هجوم می‌برند که اگر توانستند آن را در آینده به قیمت بالاتر بفروشند یا نگاه دارند و سود کنند، این حالت از مقوله اقتصادی یک منظر است، اما منظر دیگر، جنبه اخلاقی موضوع است. ما در طی هشت سال جنگ تحمیلی تجربه مشکلات اقتصادی بسیاری را پشت سر گذاشتیم و دیدیم که مردم با یکدیگر همدلی داشتند، این نشان می‌دهد که ما متاسفانه نتوانسته‌ایم فرهنگ جنگ را طی این سی سال میان مردم تداوم دهیم و آنها را آگاه کنیم که در موارد اضطراری باید چگونه عمل کنند.
باید به مسئولین‌مان یاد دهیم که فقط در حوزه اختیار و تخصص خود اظهار نظر کنند، موردی که امروزه بسیار شاهد آن هستیم، تداخلات گاه گاه در جامعه مردم را سردرگم می‌کند. از طرفی هم باید بپذیریم که بخش اعظم مردم ما تحصیلات عالی و تخصصی ندارند و فقط می‌فهمند که یک نفر آن بالا مسئول است و دارد حرف می‌زند، گاهی هم که این حرف‌ها با یکدیگر متناقض می‌شود.
مردم احساس می‌کنند نوعی تشتت و عدم هماهنگی میان مسئولان وجود دارد، پس ذهن‌شان به این سمت می‌رود که وقتی مدیران بین خودشان توافق نظری ندارند کشور رهاست در حالی که اینطور نیست، مسئولین برای اداره مملکت برنامه دارند، البته ممکن است انتقاداتی هم به آنها وجود داشته باشد، ولی کشور برای شرایط خاص موقعیت‌هایی دارد، ولی این را ما مسئولان گاهی به مردم منتقل می‌کنیم که گویی خبری نیست.
قسمت دوم ماجرا این است که ما باید یک دفعه تصمیم‌مان را بگیریم، درست است که مسائل سیاسی حالت شطرنجی دارد اما برنامه‌های ثابت دراز مدت می‌تواند به ما در تثبیت حوزه اقتصاد یاری رساند. حتما قبول دارید که بخش عمده قیمت‌هایی که امروزه در بازار دیده می‌شود حباب است، قیمت مسکن ارز، طلا و امثالهم، ولی این حباب‌ها با اندک تغییراتی در حوزه سیاست از بین خواهد رفت.
راه دیگری که مسئولان ما باید در نظر بگیرند این است که تلاش کنند اخبار تثبیت شده و مطالعه‌شده را بیان کنند، یک شب مقام مملکتی می‌گوید قمیت ارز ۴۲۰۰ تومان است و هر کس هر چقدر ارز بخواهد در اختیارش قرار می‌دهیم یک ماه بعد می‌بینیم قیمت ارز ۳ برابر می‌شود این نشان می‌دهد که مسئولین ما در این زمینه‌ها فکر و برنامه‌ریزی نکرده‌اند، این مسئول کافی است دو بار مصاحبه انجام دهد و این سخنان را تکرار کند، خیلی طبیعی است که مردم دیگر به سخنان او اعتماد نخواهند کرد.
از سوی دیگر، بر ماست که اگر در جایی اشتباهی کردیم صادقانه هم عذرخواهی کنیم، هم دلایل را توضیح دهیم. متاسفانه مشکل ما این است که در لفافه حرف می‌زنیم و شعار می‌دهیم ضمن اینکه قیافه اپوزیسیون هم به خود می‌گیریم، در هیچ جای دنیا باب نیست که مسئولین، مدیران و بزرگان یک مملکت این همه قیافه انتقادگر به خود بگیرند و برخی مواقع حتی تجربه تاریخی‌شان را هم فراموش کنند.
فلان فرد هشت سال در حوزه‌ای مسئول بوده و عملکرد وی در وضعی که امروز هست موثر بوده است، بعد که کنار می‌رود چند ماه بعد نماینده مجلس می‌شود و پشت تریبون شروع می‌کند به انتقاد کردن، اینها باعث می‌شود مردم به این دست افراد اعتماد نداشته باشند، چون مردم حافظه قوی دارند و یادشان می‌ماند که فلان کس زمانی مسئول وزارت آموزش و پرورش بوده و سال‌ها مدیریت داشته، حالا که نماینده مجلس شده سنگ فرهنگیان را به سینه می‌زند که چرا اینقدر حقوق‌شان پایین است، طبیعی است که فرهنگی بپرسد آن زمانی که در وزارت‌خانه بودی چه کردی.
متاسفانه لطمه اصلی عدم اعتمادسازی را مردم می‌خورند. نکته پایانی آنکه با همه سختی‌ها و دشواری‌ها، یادمان نرود که این کشور هشت سال جنگ را با پیروزی پشت سر گذاشت، یادمان نرود که ده‌ها هزار خون پاک جوانان‌مان به زمین ریخته شد تا نهال نوپای دیروز، امروز به درختی تنومند تبدیل شود. ما حق نداریم با کارهای مقطعی و کوتاه‌مدت‌مان، این خون‌های پاک را زیر پا بگذاریم و فراموش کنیم. باید همه دست به دست هم بدهیم و حساب رفتارهای غلط یک مسئول را به حساب کل سیستم نگذاریم.
جامعه ما از نظر جامعه‌شناسی، فردگرا نیست به علاوه فردگرایی و جمع‌گرایی الزاما نه خوب است و نه بد، اما جامعه ما اساسا و به لحاظ سنتی یک جامعه جمع‌گرا است، اما اتفاقاتی که اخیرا افتاده بهتر است بگوییم ترجیح منافع کوتاه مدت فردی و خانوادگی بر منافع بلند مدت اجتماعی است که متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ است. فرمایش شما کاملا درست است و من با تاسف اعلام می‌کنم که این فرهنگ دارد جا می‌افتد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش ، این هجوم‌ها، حرکت‌ها و التهاب‌ها همه در تضاد با آن چیزی است که در سال ۵۷ تجربه می‌کردیم. یادم هست در آن سال‌ها، اگر در خانه‌ای ۲۰ لیتر نفت بود، مازاد آن را برای روز مبادا ذخیره نمی‌کردند، اتفاقا پنج لیتر هم به همسایه می‌دادند در زمان جنگ هم این فرهنگ را زیاد تجربه کردیم. البته آثار این فرهنگ خوب هنوز هم در جامعه هست. شما این فرهنگ را در زلزله بم زلزله کرمانشاه و در جریان سیل اخیر در میان جامعه شاهد بودید، اما اگر قرار باشد به لحاظ اخلاقی همین مسیری را که گروهی از مردم طی می‌کنند، به معنی ترجیح منافع کوتاه مدت فردی بر منافع بلند مدت جمعی، شک نکنید که در بلند مدت به انحطاط اخلاقی و فرهنگی دچار خواهیم شد که از آن لطمات غیر قابل جبرانی خواهیم خورد و نسل‌ها به طول خواهد انجامید تا بتوان آن را جبران کرد.
Arazazarbaijan.aghtesadi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۴ ق.ظ

دیدگاه


6 + = نُه