فراموشی خداوند از یاد بردن خود است

فراموشی خداوند از یاد بردن خود است

گروه فرهنگی: انسان دارای روح و بدن است. گاهی انسان چنان غرق در بدن است که روح را فراموش می کند و گاهی آنچنان در روح غرق است که بدن را فراموش می کند. امروزه در دنیایی زندگی می کنیم که انسان ها روحانیت خود را فراموش می کنند. آدمی که روحانیت خود را فراموش کرد یک باره به خودش می آید که فقط یک بدن است و خود را یک بدن می بیند.
غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه و عضو انجمن حکمت و فلسفه در تفسیر مقالات شمس تبریزی درباره نسیان و فراموشی اظهار داشت: به طور کلی نسیان همان فراموشی است. فراموشی از خصلت های انسان است و هر انسانی به نوعی آن را تجربه کرده است. در سطح کلی اهل دنیا آنچنان غرق در دنیا هستند که آخرت را فراموش می کنند. کسانی هم هستند که غرق در آخرت هستند و دنیا را فراموش می کنند. در هر حال می شود به اندازه کافی به هر دو توجه داشت. دنیا را مقدمه آخرت بدانیم.
چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: آیا انسان در همین امور حسی خلاصه می شود یا فراتر از این ها هم است. اگر انسان خود اصلی خود فراموش کند فکر می کند خودش همین بدن است. این خیلی مهم است که ما خود را فراموش نکنیم. تعارض بین تذکر و نسیان. قرآن کریم ما را دعوت به تفکر، تذکر و تعقل می کند.عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران یادآور شد: بعضی می گویند در قرآن کریم کلمه عقل وجود ندارد. آنها درست می گویند اما در قرآن مشتقات کلمه عقل وجود دارد.
الفاظی در قرآن کریم هست که از نظر معنی، معنی عقل را می دهد. عقل از هر چیزی خالص تر است و اگر انسان آن را به همراه داشته باشد هرگز آن را فراموش نمی کند.
وی خاطرنشان کرد: چرا فراموشی خداوند، فراموشی خود است!؟ پیدایش انسان در عالم حساب و کتابی داشته است. این حساب و کتاب، انسان رابه خدا می رساند. اگر انسان اصل هستی را که خداوند است، فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است.
این استاد دانشگاه گفت: انسان در اراده مستقل است اما حالا که خودش را مستقل می داند، به جای فراموشی و تذکر بهتر است یک دوگانگی دیگر را مطرح کرد. غربت و در وطن بودن. غربت سخت است اما خاصیتی دارد که باعث استقلال می شود. انسان به یک معنی وابسته است و به یک معنی مستقل است. اگر انسان غربت خودش را احساس کند، مستقل شده است.
چهره ماندگار فلسفه خاطرنشان کرد: عدالت از تعادل گرفته شده است. عدالت یعنی تعادل. عدل یعنتی حد وسط، نه افراط و نه تفریط. اگر انسان حد اعتدال را رعایت کرد و از افراط و تفریط دور شد راه مستقیم را خواهد رفت.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران گفت: غفلت از خداوند، دنیوی شدن است. به مجرد اینکه از خداوند غافل شویم، حتی اگر فقیر هم باشیم اهل دنیا هستیم. این قدرت در انسان ها هست که هر لحظه می تواند تعالی پیدا کند. باید ما حریف زمان بشویم انسان می تواند از زمان فراتر برود. وقتی به عالم عقل وارد بشویم، از زمان فراتر می رویم. زمان حریف معقولات نیست. انسان تنها موجودی است که در زمان و مکان زندگی می کند اما از جهت معنوی فرای زمان و مکان است.وی افزود: تحولات زندگی بشر هر لحظه در حال تغییر است. بشر سه چیز را کشف کرد که اگر آنها را کشف نمی کرد زندگی این قدر تغییر نمی کرد. اول برق، دوم باروت، سومی که از همه مهمتر است، صنعت چاپ است. حقیقت دنیا و آخرت جز جلوه حق نیست. کسی که به حق رسید جز حق نمی گوید. جز حق نمی بیند و کاری به جز حق انجام نمی دهد.همچنین چهره ماندگار فلسفه گفت: وطن اصلی انسان قرب به حق تعالی است به عبارت دیگر وطن اصلی انسان ملکوت است. برای شخص موحد دور شدن از حق غربت است. غلامحسین ابراهیمی دینانی، اظهار داشت: در عرف و اصطلاح وقتی از غربت صحبت می شود به کسی غریب گفته می شود که از وطن خودش دور افتاده باشد، برای اینکه غربت و غریب را بشناسیم باید وطن را بشناسیم. کسی که وطن ندارد تعریف نشده است.
وی ادامه داد: حالا وطن اصلی انسان کجاست؟ هر کسی وطنش را جایی می داند. در دنیا زادگاه انسان و محل تولدش وطن اصلی انسان است. اما اگر کسی عمیق تر فکر کند و در هستی جایگاه خودش را پیدا کند، جای دیگری را باید جستجو کند. اصل هستی قرب به حق تعالی است. اصل هستی حق است. اگر حق تعالی نبود هستی نبود.
این استاد دانشگاه افزود: وطن اصلی انسان قرب به حق تعالی است به عبارت دیگر وطن اصلی انسان ملکوت است. این عالم، عالم ملک است.
دینانی تصریح کرد: این عالمی که ما در آن زندگی می کنیم عالم مُلک است. عالم دیگر ملکوت است، ملکوت مبالغه در ملک است. یعنی از مُلک، ملک تر است. ملک تر یعنی عالم ملک فناپذیر است ولی ملکوت فنا نمی پذیرد. اگر عالم فناپذیر وجود داشته باشد چرا عالم فناناپذیر وجود نداشته باشد. اگر فناپذیری هست، فناناپذیری هم معنا دارد.
وی افزود: ما در این جهان که جهان ملک است با زمان حال و گذشته و آینده مواجه هستیم. زمان علی الدوام می گذرد، وقتی می گذرد اشیا را با خودش می برد، اما ملکوت گذشته و حال و آینده ندارد.این چهره ماندگار فلسفه افزود: تمام ادیان الهی به وجود خدا باور دارند. خداوند گذشته و حال و آینده ندارد. خداوند ملکوت و فوق ملکوت است، سرمد است.
وی خاطرنشان کرد: ما در جام زمان و مکان گرفتار هستیم. این زنجیر جامی که به پای ما بسته شده است پر از حوادث گوناگون است. حوادث یکی پس از دیگری می رسد.
دینانی گفت: انسان از نعمت دیدن و شنیدن برخوردار است. حالا در حواس پنج گانه انسان دیدن و شنیدن مهمتر است یا لمس کردن و بوییدن؟ به نظر من دیدن و شنیدن از دیگر حواس بالاتر است. خداوند خود را سمیع و بصیر خوانده است، هم می بینید و هم می شنود.
وی ادامه داد: هر انسانی یک فرد است ولی این فرد در جمع زندگی می کند، اما وقتی از عالم می رود جمع را با خود نمی برد و فرد را می برد و به تنهایی می رود. وقتی به دنیا هم می آید به تنهایی می آید و در آخر تنها هم می رود.
این استاد دانشگاه افزود: معجزه ای در عالم بالاتر از قرآن نیست. حضرت موسی عصایش تبدیل به مار شد، اما آن مار را می توان کشت، حضرت مسیح، مرده زنده کرد اما آن مرده می میرد. ولی سخن معقول نمی میرد. سخن مرگ ندارد. معجزه پیامبر سخن بود. قرآن کریم سخن است، سخن مغلوب هیچ بمب و شمشیری نمی شود، سخن است که بمب اتم و شمشیر می سازد. اندیشه ای که بمب اتم می سازد می تواند آن را خنثی و نابود کند، ما باید بیندیشیم و به ابزار دل خوش نکنیم.
این چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: امروزه برای انسان یک تعریف جدیدی کرده اند، می گویند انسان حیوان ابزار ساز است، انسان به ذات ابزارساز است، اما اندیشمندان نگران آن هستند که انسان ابزارساز خود ابزار شود. انسانی که ابزار شد از ابزارهای معمولی بدتر است. خطرناک می شود تقرب و راه به ملکوت داشتن راهی است که ابزار نشویم اگر ملکوتی شدی ابزار نمی شوی.
دینانی افزود: هر انسانی می تواند غربت داشته باشد، اما غربت اشخاص مختلف است. انسانی که از مبدا حق آمده است، اگر به اعتقاد توحیدی اش لطمه ای بخورد غریب است. آدمی که از حق جدا شد غریب است. غربت هم مراتب دارد. برای شخص موحد دور شدن از حق غربت است.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایسنا، وی در پایان با اشاره به یکی از آیه های قرآن گفت: خدا با شماست، اما ما هم باید با خدا باشیم. خدا همه جا هست اما آدم ها همه جا با خدا نیستند. اگر این معرفت پیدا شد که همانطور که خدا وجود دارد ما هم حضور خدا را درک کنیم انسان دیگر غریب نیست.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۱۳ ق.ظ

دیدگاه


5 − = دو