عملیات شهادتطلبانه سردارمصطفی قلی خان
گروه فرهنگی:آن روز که سپاه تا بن دندان مسلّح روس به تقویت قوای توپخانه خود میپرداخت، شاید نمیدانست که در این سوی میدان نبرد، جوان باغیرت و شهادتطلبی چون شهید مصطفیقلیخان با سیصد تن از سربازان جان بر کف خود در مرزداری از ایران اسلامی آماده جانفشانی است.
صبح روز بیست و یکم ربیعالاول ۱۲۱۹ قمری فرا رسیده بود. نیروهای دو طرف با گرفتن آرایش جنگی، در مقابل هم صفآرایی کرده بودند. سپاه روس در جبهه اوچکلیسا حدود ۲۶ هزار تن و مسلّح به توپ و دیگر آلات مدرن نبرد بود. اما در این سوی میدان اگرچه شمار سپاهیان بیشتر از ۱۹ هزار تن نمیشد، لکن قوّة ایمان و شوق شهادت در دلیرمردان ایرانی غوغا میکرد.
در آغاز کار و زار، جوان رشید و دل شیفتهای به نام جهانشاه افشار با آغاز یک عملیات شهادتطلبانه، برای از کار انداختن توپخانه روس با تعدادی از سواران بیباک به صفوف دشمن حملهور شد. او و یارانش توانستند خطوط مقدم و صفهای پیشین روسها را شکافته و به توپخانه آن ارتش برسند. بسیاری از روسها کشته و زخمی شدند اما در عین حال همه یاران سردار جهانشاه افشار به شهادت رسیدند و او خود نیز به سختی مجروح شد و به اسارت روسها درآمد.
پس از این حرکت ماندگار، جناح راست لشکر که به فرماندهی سردار مصطفیقلیخان شاهسون بود، عملیات شهادتطلبانه دیگری آغاز کرد. یاران مصطفیقلیخان با آغوش باز به استقبال مرگ میرفتند. سربازان مبارز و شجاع سپاه ایران، با سلاح شمشیر و تبر در جنگ تن به تن با سربازان روس چنان بیمحابا میجنگیدند که فرمانده روس از بیم کشته شدن به سپاهیان خود دستور داد که جانب احتیاط را رعایت کنند و بیهوده خود را به کشتن ندهند.
در این میان واقعهای رخ داد که در تاریخ مبارزات مردمی علیه قوای اشغالگر جاودانه شد. ناگاه عده ای از جذامیهای آذربایجان که در اطراف تبریز (روستای باباباغی) نگهداری میشدند، با اطلاع یافتن از حملة دشمن به خاک وطن، به قرارگاه سپاه ایران آمده، با اعلام آمادگی برای شهادت، از عباس میرزا درخواست کردند که در عملیات جنگی، پیشاپیش سپاه ایران حضور داشته باشند. این واقعه تأثیر روانی عجیبی بر سربازان ایران نهاد. عباس میرزا که سخت متأثر شده بود، آنان را مورد نوازش قرار داد و بدون این که به ایشان اجازه نبرد بدهد، دستور داد تا به جای امنی انتقال داده شوند.
سربازانی که تحت امر سردار مصطفیقلیخان بودند، با تجدید روحیه و با عزمی راسخ، با دریافت فرمان حمله از سوی فرمانده، شروع به ریختن گلولههای توپ به روی نیروهای دشمن کردند و تلفات سنگینی بر آنها وارد آوردند. با این حال آتش توپخانه روس بر ایران برتری داشت.
با مشاهده برتری توپخانه روس بر قوای نظامی ایران، سردار مصطفیقلیخان تصمیم گرفت تا با اعزام نیروهای پیاده، توپخانه اشغالگر را از کار بیندازد. زمان حسّاس و سرنوشتسازی بود. ارتش مسلّح روس به پشتیبانی آتش سنگین توپخانه، سپاه ایران را در آستانه شکست قرار داده بود. سردار مصطفیقلیخان به خوبی دریافته بود که راه نجات از این قتلگاه، از کار انداختن توپخانه دشمن است. این کار البته به آسانی ممکن نبود. آری فقط عملیات شهادتطلبانه عاشقان ایران و اسلام و مرزداران غیور سپاه ایران میتوانست جلو پیشروی و آتش توپخانه دشمن را بگیرد. در این میان سیصد جوان غیور و مقاوم شاهسون در جناح راست لشکر عباس میرزا آماده این کار شدند.
سپاهیان شهادتطلب و نیروهای مصطفیقلیخان به خوبی میدانستند که به پیشواز مرگ میروند. سردار مصطفیقلیخان جزئیات را به سربازان تشریح کرده بود. میبایست برای رسیدن به توپخانه دشمن، از زیر آتش توپخانه و رگبار مسلسلها و میدان مین و تلههای انفجاری عبور کرد و با شکافتن صفوف سربازان پیاده نظام روس به هدف دشوار خود رسید.جوانان شهادتطلب ایران با الهام از آموزههای دین اسلام و با توسل به حضرت اباالفضل (علیهالسلام) دل به دریا زده، حمله را آغاز کردند.
سردار مصطفیقلیخان پیشاهنگ حمله بود و صاعقهوار میرزمید و بر سر دشمن فرود میآمد. شهادتطلبان، جسورانه صفوف دشمن را شکافتند و خود را به توپخانه رسانیدند. نیروهای روس عمدتاً پراکنده شدند. در همان آغاز، هشتاد تن از سپاهیان غیور ایران جام شهادت نوشیدند. سردار مصطفیقلیخان با تار و مار جناح چپ روس، تلفات سنگینی به قوای توپخانه روس وارد ساخت و آنها را مجبور به عقبنشینی کرد. بار دیگر جانبازی و فداکاری جوانان غیور و عاشق شهادت ایران اسلامی، دشمن اشغالگر را از رسیدن به اهداف تجاوزگرانه خود ناکام گذاشت و برگ زرین دیگری بر دفتر حماسه و پایداری ایران عزیز افزوده شد.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۶:۴۶ ق.ظ