عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است

عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است

گروه اجتماعی:حاشیه نشینی به عنوان یکی از پدیده های اجتماعی، وضع زندگی تمام کسانی است که در جامعه شهری ساکنند ولی از نظر درآمد، بهره‌گیری از امکانات و خدمات در شرایط نامطلوبی به سر می‌برند. توسعه فیزیکی و شتابان و نامتعادل شهرها، پیامد های نامطلوب اقتصادی و اجتماعی و کالبدی داشته است که حاشیه نشینی (اسکان غیر رسمی) یکی از آثار و پیامدهای آن می باشد. متاسفانه در اکثر پژوهشهای صورت گرفته، از منطقه حاشیه نشین شهر به عنوان منطقه جرم و جنایت یاد می گردد درواقع ویژگیهای کالبدی، اقتصادی، فرهنگی و نیز خلاء تدابیری که وضعیت بغرنج حاشیه نشینی را سامان بخشد؛ در شکل گیری این پیش فرض نقشی بسزا ایفا می کند. حاشیه نشینی عموماً دو وجه بیرونی و درونی دارد که معمولاً وجه بیرونی و ظاهری آن مورد توجه عموم مردم و مبنای قضاوت این پدیده است. افراد در این وضعیت در موقعیتی زندگی می کنند که ارتباط کمی با جامعه میزبان داشته و بین محل سکونت آنها و مناطق اصلی شهر نوعی جدائی فیزیکی و فرهنگی وجود دارد. این امر عموماً به دلیل وضعیت نامطلوب اقتصادی حاشیه نشین ها و، وجود موانع جذب در جامعه میزبان می باشد. از آنجا که بسیاری از حاشیه نشین ها مهاجرین روستائی و یا شهر های کوچک می باشند و ساکنین مناطق سنتی شهر ها به آسانی نمی توانند وجود این مهاجران را بپذیرند لذا مهاجرین به مناطقی روی می آورند که امکان کنترلهای اجتماعی و هنجاری کمتر در آنجا وجود دارد و عموماً این مناطق در حاشیه شهرهای بزرگ وجود دارد. اما وجه درونی حاشیه نشینی با نظام فرهنگی اجتماعی و نیز موقعیت روانی افراد مرتبط است. بر این اساس وضعیت حاشیه نشینی آنگونه که «ازرا پارک» بیان می دارد، شرایط یا عالمی است برزخ گونه که فرد را از نظر اجتماعی و فر هنگی به حالت تعلیق در می آورد. از آنجا که حاشیه‌نشینی خاص کشور مشخصی نیست، لذا‌ تلاش‌های مربوط به حل آن سابقة زیادی دارد. این تلاشها را می‌توان بصورت یک پیوستار در نظر گرفت که در یک سوی آن نادیده گرفتن و تلاش برای نابودی و پراکنده کردن این اجتماعات و سوی دیگر تلاش برای ارائه مسکن،‌ امکانات و شرایط زندگی به آنان است. هر کشور با توجه به امکانات اقتصادی و شرایط سیاسی خود یک راه حل برمی‌گزیند، بعنوان مثال در کشورهای اروپایی که توان اقتصادی بالاتری (در مقایسه با کشورهای کمتر توسعه یافته)دارند،‌ سعی می‌شود از طریق خانه‌های بین راه، مراکز خیریه و… به حاشیه‌نشینی‌ها و بی‌خانمانی ها سروسامان بدهند. در کشوری مانند فیلیپین با تخریب آلونک‌نشین‌ها با معضلات و مشکلاتی روبرو شده اند. در کشور ما شاید با ترکیبی از هر دو مواجه باشیم که نمودی از فقدان یک برنامه مدون در مواجهه با این معضل می باشد.
به هر حال این معضل، دلایل چند گانه‌ای دارد؛ برخی از نظریه‌پردازان اعتقاد دارند ساکنان حاشیه‌نشین‌ها، مردمی بی‌جا، آواره و رانده شده‌اند، که مانند خس و خاشاک بر سیل مهاجرت از روستاها کنده و به شهرها آورده شده‌اند. بدون اینکه در جامعه مدرن پذیرفته شده باشند، به نظر این گروه حاشیه‌نشینی از جمله عوارض جانبی گذار جوامع سنتی به سوی جوامع صنعتی و شهری مدرن است و چنین تحول عظیمی بدون عوارض جانبی امکان پذیر نخواهد بود. در حالت کلی حاشیه نشینی را می_توان واکنش به فقدان برنامه ریزی متولیان جامعه دانست که به صورت خود جوش و با حداقل امکانات به نوعی معضل مسکن را برای خود حل نموده اند.از نظر اجمالی ویژگیهای مناطق حاشیه نشین به سه قسم عمومی، کالبدی و فرهنگی تقسیم بندی می شود که به شرح ذیل می باشد.
ویژگیهای عمومی مناطق حاشیه نشینی:سیمای نامطلوب : عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی.فقدان شغل رسمی و در آمد کافی وجود خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک.نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی ویژگیهای کالبدی مناطق حاشیه نشینی:از دیدگاه سیمون چپمن (Simon chapman) هشت ویژگی برای مناطق حاشیه نشین می‌توان نام برد: غیر قانونی بودن.خلق الساعه بودن احداث توسط ساکنان.
فقدان خدمات شهری (راه آسفالته، برق و سیستم دفع فاضلاب) توسعه‌ی بدون برنامه‌ریزی وغالباً به صورت اتفاقی مکان گزینی در حاشیه شهرها، زمینهای ناهموار حواشی کارخانجات مجاورت زمینهای رها شده، حواشی خطوط راه آهن و بزرگراه ها .داشتن خانوارهای جمعیت متراکم واحدهای مسکونی ویران ، فرسوده و با تجهیزات ناقص.ساختمانهای با مواد و مصالح کم دوام ویژگی¬های اجتماعی و فرهنگی حاشیه_نشینی :تسلط فرهنگ فقر .جدایی گزینی توده‌ای و گوشه‌گیری ساکنین از جامعه شهری.عادی بودن رفتارهای ناهنجار و یا غیر عادی جامعه شهری در این مناطق پیوند بین ساکنین به جهت داشتن منافع مشترک.حاکم بودن الگوهای مشترک بر روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنین داشتن همبستگی وتجانس بالای گروهی خاصه درمواجه بامسائل مشترک وافرادخارج ازاجتماع خود پدید آوردن نهادهای خاص خود.کنترل درونی یکدیگر.داشتن رویه بسیار قوی همکاری در برابر عملیات تخریب داشتن روحیه بی اعتمادی به افراد غیر ساکن در منطقه.تزلزل ارزشها و هنجارهای اجتماعی و به تبع آن بالا بودن فعالیتهای غیر قانونی(دزدی اعتیاد، قاچاق، فحشاء و …) فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی و پایین بودن سطح سواد و تحصیلات.تراکم بالای جمعیت علیرغم ویژگیهای فرهنگی و کالبدی اشاره شده، مناطق حاشیه نشین با وجود داشتن شکل ظاهری و بافت نامتعارف و نامنظم، مناطقی هستند با نظم اجتماعی معنادار و مشخص درونی که ساکنان آن با وجود شرایط نسبتاً دشوار ناشی از فقر، در آرامش نسبی به سر می برند و عموماً از زندگی در محلات خود راضی می باشند و بر پایه عواملی چون تمامیت محلی، حس ریشه داری همبستگی_های محکم درونی و نیز گریز از حس بیگانگی و تبعیض با محیط بیرونی به آن احساس دلبستگی و تعلق می کنند و خود را به طور مثبتی در هویت جمعی که محله به آنها می بخشد تعیین هویت می نمایند._(معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان)

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۷:۱۲ ق.ظ

دیدگاه


× هفت = 14