چگونه می توان فرهنگ بردباری را در جامعه نهادینه کرد

چگونه می توان فرهنگ بردباری را در جامعه نهادینه کرد

گروه جامعه :حلم و بردباری از ویژگی های ارزشمند انسان به شمار می رود که همواره در تاریخ بشر به آن توجه شده است. بردبار و شکیبا به فردی گفته می شود که با بهره گیری از خرد و نکته سنجی از هیجان های زودگذر و شعله ور شدن آتش خشم خویش جلوگیری می کند تا در شرایط مختلف بتواند رفتار و کنش های مثبتی از خود بروز دهد. ایرانیان که از پیشینه، فرهنگ و تمدنی غنی بهره مند هستند، صفت بردباری را از ویژگی های برتر انسانی می دانند و دین اسلام هم به عنوان کامل ترین دین بر این گوهر ارزشمند در ذات انسان ها تاکید دارد. هر جامعه_ای برای آن که بتواند به دور از هر گونه افراطی گری، امنیت و آرامش را تجربه کند به وجود فرهنگ بردباری و نهادینه شدن آن در میان افراد نیازمند است. امام صادق(ع) صفت صبر را نور و روشنایی فرد بردبار می داند و از آن جا که نور در ذات خود روشن است و روشنگر دیگر اشیا نیز به شمار می رود به انسان حلیم و شکیبا هم نورانیت می بخشد.
در ابتدا باید گفت که میان صبر و انتظار به عنوان عامل های موثر در بردباری، تفاوت وجود دارد. از انتظار به عنوان عملی فرسایشی همراه با امید اما بدون نتیجه یاد می شود، چنین فردی امید دارد به آنچه می خواهد برسد اما برنامه ای برای آن در نظر نگرفته است. اما صبر به رفتاری گفته می شود که فرد در آن به صورت پویا عمل می_کند و در جریان انجام یک برنامه صبوری به خرج می_دهد در حالی که از انتظار به عنوان عملی ایستا یاد می شود. در هنگام انتظار فرد به خود مسلط نیست و منتظر است تا هنگام نیاز یکجا واکنش_های خود را نشان بدهد، امری که تاثیرهای مثبتی از خود بر جای نمی گذارد. چیزی که مثبت حساب می شود این است که فرد با برنامه حرکت کند و بر مقتضیات هدف و شرایط خویش مسلط باشد. بخش دیگر بردباری به خویشتنداری ارتباط دارد که از آن به عنوان عملی در جهت تسلط فرد به خود برای نشان دادن بهترین واکنش ها تعبیر می شود.
فرد بردبار مشکل ها را سخت می بیند اما آن را فاجعه نمی داند و به عنوان شرایطی از زندگی می_پذیرد. چنین شخصی همچنین در تقسیم حق و حقوق همیشه انصاف را رعایت می کند در صورتی که فرد نابردبار همیشه حق را متعلق به خود می داند و بنابراین در برابر دشواری ها و ناراحتی ها، احساس نابردباری و از هم گسیختگی می کند. شاخص دیگر در تشخیص فرد بردبار، میزان صبر او در جهت تامین نیازها است؛ این فرد امروز می کارد تا در آینده برداشت کند.
هر اندازه که انسان بتواند برای آینده نزدیک و قابل دسترسی برنامه ریزی کند، میزان بردباری در شخص افزایش می یابد اما فرد غیربردبار در موارد بسیاری نمی تواند برنامه های بلند مدت یا کوتاه مدت اندکی دورتر را به انجام برساند و به طور کلی فاقد برنامه است و تنها برای چند ساعت آینده خود برنامه ریزی می کند. بنابراین آینده نگری، تلاش برای دستیابی به خواسته ها و برنامه ریزی کردن از خصلت های بردباری است.
شاخص آخر برای تشخیص فرد بردبار که از دیگر ویژگی ها چشمگیرتر به شمار می آید به میزان گذشت و بخشش شخص بستگی دارد انسان بردبار دیرتر از دیگران ناراحت می شود و می پذیرد که امکان خطا برای هر فردی وجود دارد به همین جهت در چنین مواقعی با نگاه مهربان و همراه با گذشت به دیگران می نگرد. شنونده خوب بودن از شاخص های بسیار مهم در بردباری به شمار می رود. در شنیدن موثر، فرد با صبر و حوصله به سخنان دیگران گوش فرا می دهد و با این کار می تواند علاوه بر دریافت درست اطلاعات از طرف مقابل با بهره گیری از پیشنه فرهنگ بردباری در خویش، واکنش های مناسبی را به سخنان و رفتارهای دیگران نشان دهد و اینگونه از این فایده مثبت بردباری بهره_مند شود. هنگامی که از فرهنگ نام برده می شود با چند زیرساختار روبه رو می شویم که ساختارهای تاریخی، مذهبی و قبیله ای یک جامعه از آن جمله محسوب می شود. در اینجا باید دید که فرهنگ های مختلف چگونه به بردباری نگاه می کنند برای مثال برخی قبیله ها مدارا کردن را به عنوان یک ذلت می پندارند. اما اگر فرض را بر این بگذاریم که بردباری به شکل مدارا و کنار آمدن با افراد دیگر و فرصتی برای رفع خطا همراه با آرامش در جوامع در نظر گرفته شود، باید سه فرهنگ در جامعه به وجود آید که فرهنگ فکری، احساسی و رفتاری انسان ها از آن دسته است و افراد باید در ابعاد فکری یاد بگیرند که حرف نخست را بی قراری کردن نمی زند، در ابعاد هیجانی بیاموزند که اگر هیجان منفی و بی قراری دارند چگونه آن را به کنترل خود در بیاورند و در فرهنگ رفتاری خواهند آموخت که حتی اگر صبوری خود را از دست دادند و از نظر فکری و هیجانی نابردبار شدند، خیلی آن را به شکل رفتارهای پرخاشگرانه، خشم، به تاخیر انداختن کار و … نشان ندهند.
تحسین رفتارهای بردبارانه افراد می تواند در ترویج این امر در جامعه نقش موثری داشته باشد برای مثال رسانه ها می توانند نمونه هایی از بردباری را به تصویر بکشند و آن را به عنوان عملی خوشایند و پسندیده به عموم مردم نشان دهند. به کارگیری پشتوانه معنوی یکی از تکنیک_های دیگر در نهادینه ساختن فرهنگ بردباری است. یک جامعه حتی اگر از پشتوانه روانشناختی، جامعه شناختی و سیاسی برخوردار نباشد می تواند از پشتوانه معنوی برای دستیابی به این امر بهره بگیرد. بردباری در تمام دین ها به عنوان یک ویژگی معنوی شناخته می شود و دین اسلام و مذهب تشیع که احترام و تکریم به یکدیگر و رفتار آرام را همواره تشویق می کند می_تواند با آموزش های ارزشمند خود در این راستا نقشی بسیار موثر داشته باشد. قشرهای مختلف جامعه در عصر انقلاب ارتباطی و جهانی شدن به دلیل آشنایی با حقوق خویش، برخورد اقتدارآمیز را به هیچ عنوان بر نمی تابند. حتی کودکان نیز به دلیل دسترسی به رسانه های مختلف و مشاهده شیوه برخورد با کودکان در کشورهای توسعه یافته، احترام بیشتری را نسبت به نسل های پیش می طلبند. معلمان و استادان دانشگاه می توانند با نقشی که در نهاد آموزش دارند، با روش های عملی همچون به کارگیری صبر و حوصله در کلاس های درس و گوش فرا دادن به سخنان دانش آموزان و دانشجویان الگوی مناسبی برای ترویج فرهنگ بردباری ارایه دهند.
در بخش های کلان جامعه سازمان ها و نهادهای اجتماعی باید از فرهنگ تسامح و مدارا برخوردار باشند و در نخستین گام لازم است رییس و کارکنان یک سازمان با نهایت بردباری با یکدیگر رفتار کنند. وجود بردباری در افراد مختلف جامعه به ویژه در برخورد آنان با یکدیگر موجب می شود بسیاری از سوء تفاهم ها برطرف شود. برای مثال دولت با مردم و مردم با دولت به طور دوسویه و متقابل باید نسبت به یکدیگر بردباری داشته باشند، افراد نباید از دیگران انتظار بردباری داشته باشند اما خود از آن غفلت کنند.
این امر کمک بزرگی به نهادینه ساختن فرهنگ بردباری خواهد کرد. هر اندازه که در خانواده ها و به صورت ریشه ای بر روی فرهنگ بردباری کار شود نتیجه بهتری خواهد داد. هنگامی که کودکان مشاهده کنند پدر و مادر آنها برای اندیشیدن و تجزیه و تحلیل مسایل زمان صرف می کنند و با وجود تمام مشکل ها پیش از تصمیم_گیری و کنش به رفتار دیگران از فکر بهره می_گیرند، بیشتر به این فرهنگ پایبند خواهند بود و آن را در زاویه های مختلف زندگی خویش به کار خواهند بست. فرزند پروری درست و حتی همسرگزینی مناسب می تواند بر نهادینه شدن بردباری در جامعه کمک کند. خانواده همواره در تمام جوامع انسانی به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی شناخته شده است.
بنابراین پیش از هر چیز فرهنگ بردباری باید در درون خانواده شکل بگیرد. والدین باید در برخورد با هم و تعامل با فرزندان، خویشتندار باشند تا کودکان با مشاهده تساهل و بردباری در سخنان و رفتارهای پدر و مادر خود از آنان درس بگیرند. بردباری به عنوان یکی از شاخصه های دین اسلام محسوب می شود و به دلیل آنکه ملت ایران همواره توجه ویژه ای نسبت به این ارزش_ها دارند باید بردباری را همیشه مدنظر قرار دهند اما متاسفانه بعضی وقت ها رفتارهایی از افراد جامعه سر می زند که با این باور ملت ایران همخوانی ندارد. اگر فرد بر پایه شرایط موجود خوشحال نباشد، راضی نخواهد بود و اگر احساس رضایت نکند به نابردباری خواهد رسید بنابراین می توان گفت که شرایط اجتماعی اقتصادی و سیاسی یک جامعه بر میزان بردباری شخص اثر می گذارد. همچنین احساس استیصال و درماندگی که در پی شرایط اجتماعی و اقتصادی نامناسب ایجاد می شود به نابردباری فرد دامن می زند که چنین امری موجب شده است ملت ایران در سال های گذشته، آستانه تحریک پذیری پایینی داشته باشد. به نظر می_رسد برای دستیابی به فرهنگ بردباری در جامعه باید اقدام های بیشتری صورت پذیرد.بخش های مختلف اجتماعی ایران در شرایط کنونی به ترویج فرهنگ بردباری و تسامح و مدارا نیاز دارد. متاسفانه آستانه تحمل قشرهای مختلف جامعه کاهش یافته است که این امر خود ریشه در مسایل مختلف دارد. روشنفکران دلسوز فرهنگ جامعه نیز به این نتیجه رسیده اند که جامعه ایران باید از خشونت فاصله بگیرد و برای این کار مسوولان و کارشناسان فرهنگی باید با هم فکری هم چاره ای بیاندیشند و آن را در راستای نهادینه کردن و افزایش سطح بردباری جامعه به کار بگیرند. اکنون با توجه به نگاه عمیقی که در سطح کلان جامعه و در میان روشنفکران و عالمان به این مساله وجود دارد، آینده روشنی برای افزایش فرهنگ هایی همچون بردباری تصور می شود.
انسان هایی که افراطی گری را در پیش می_گیرند در دوره ای که تساهل و مدارا امری ارزشمند شناخته می شود در جامعه جهانی از جایگاهی خوبی برخوردار نیستند.
اگر بردباری را به عنوان صبر و پایداری و انتظار و تداوم آن را برای رسیدن به هدف در نظر بگیریم جنبه های مثبت بردباری بروز خواهد کرد. فردی که بردبار نیست، چون انرژی او در حوزه های مختلف تقسیم می شود نمی تواند به هدف خویش دست یابد، چنین فردی یا باید هدف های کوچک را انتخاب یا برای هدف های بزرگ هزینه های بسیاری مثل آسیب های شخصی و اجتماعی پرداخت کند. نخستین نتیجه بردباری این است که فرد می تواند برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشد و در موقع لازم برنامه های خود را تغییر دهد و در راستای برنامه_های خویش حرکت کند.
بردباری همچنین برای فرد رضایت نفس را به ارمغان می آورد، یعنی وقتی شخصی مسیری را در راه رسیدن به هدفی پشت سر می گذارد از آن رضایت به دست می آورد، این امر به معنای رکود نیست و بلکه به معنی سکون و پس از آن ادامه مسیر است. مهمترین جنبه مثبت بردباری، حضور در لحظه به شمار می رود. افراد بی قرار، منتظر آشفته و به هم ریخته در لحظه حضور ندارند و در خیال ها و خاطره های گذشته هستند یا در تخیل_های آینده به سرمی برند.
آنان می خواهند از سرگذشت خود به سرنوشت خویش برسند و تغییری در آن ایجاد نکنند. کاهش بردباری در افراد بی تردید یکی از عامل های ایجاد انواع مختلف تنش در جامعه محسوب می شود، برای مثال در برخی از تصادف هایی که در سطح خیابان به وجود می_آید افراد در حالی که می دانند کارشناس پلیس راهنمایی و رانندگی و کارشناس بیمه به مسایل آنان رسیدگی می کنند باز هم با یکدیگر درگیر می شوند. رسانه ها و مطبوعات نیز می توانند با بهره گیری از بردباری هر چه بیشتر از شتاب زدگی و افراطی گری دوری کنند و به دور از مچ_گیری، نقدهایی کارساز و کارشناسانه را در جهت رفع کاستی های موجود در جامعه ارایه کنند. به کارگیری بردباری و متانت و دنبال کردن روش اصلاح گری بسیاری از مسایل خرد و کلان را در جامعه برطرف خواهد کرد.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۵:۵۳ ق.ظ

دیدگاه


7 − سه =