عدالت سیاسی یعنی نقط تلاقی هم فضائل در یک جامعه

عدالت سیاسی یعنی نقط تلاقی هم  فضائل در یک جامعه

سیدکاظم سیدباقری
گروه دین و زندگی: عدالت، حاصل و نقط? اعتدال هم? فضائل است و از این بزنگاه است که آن دو دست به هم می‌دهند و راهنمای جویندگان اخلاقی در عرص? فردی و اجتماعی می‌شوند.
یکی از مباحث کلیدی در اخلاق سیاسی اسلامی عدالت است. ایمان به خدا و رسولش آن گاه که همراه با یقین و بدون شک باشد، ثمر? عقل است که نهایت حکمت است. مجاهدت با مال سخاوتمندی است که به اعتدال در قو? شهوت برمی گردد و مجاهد? با نفس، شجاعت است که مربوط به نیروی غضب است به شرط به کارگیری عقل و حد اعتدال اندیشوران اخلاق و حکمای مسلمان، اعتدال نفس در این سه را عدالت می‌گویند.
عدالت، حاصل و نقط? اعتدال هم? فضائل است و از این بزنگاه است که آن دو دست به هم می‌دهند و راهنمای جویندگان اخلاقی در عرص? فردی و اجتماعی می‌شوند. در اندیش? سیاسی اسلام و روایات یکی از فضیلت‌های بنیادین عدالت معرفی شده است که ریش? و اساس آن در اعتدال قوای نفس معرفی می‌کند. عدل و اعتدال به هم گره می‌خورند و هر گاه که انسان در نیروهای جان خویش به اعتدال رسد و حق هر کدام از قوا را به شایستگی ادا کند، به عدالت رسیده است.
در میان اندیشوران مسلمان نیز عدالت در هست? مرکزی دیگر فضائل و در کنار اعتدال نشسته است و از آنجا که عدالت در نقط? مرکزی اعتدال است، برترین فضائل می‌باشد و به تنهایی دارای شرف برتر و مرتب? عالی است . و عدالت حالتی برای نفس است که با آن، خشم و شهوت مدیریت می‌شوند و آن دو را بر مقتضای حکمت حرکت می‌دهد و آنها را در رها بودن یا سخت گیری، بر اساس حکمت، ضابطه می‌بخشد. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ذیل حکمت ۶۸ که فرمود »لاَیُرَی اَلْجَاهِل إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً« می‌نویسد، عدالت، اخلاق میانه و متوسط است و صفتی پسندیده در میان دو امر نکوهیده (افراط و تفریط) است .
مرحوم علامه طباطبایی پس از بررسی اصول اخلاقی به این نکته اشاره می‌کند که جمع شدن فضائل در یک فرد او را به ملک? چهارمی به نام عدالت می‌رساند، وی می‌نویسد »حد اعتدال در قو? شهوت، عفت نامیده می‌شود. حد اعتدال در قو? غضب، شجاعت است و سوی افراط آن، بی باکی و تفریط آن، ترس است. حد اعتدال در قو? فکر حکمت نام دارد که افراط آن جربزه نام دارد که دست اندازی فکر به هر سویی و افراط در فکر است و تفریط آن »بلادت« و کودنی است که از کار انداختن قو? فکر است. آن گاه که این ملکه‌ها در کسی جمع شد، ملک? چهارمی تولید می‌شود که را »عدالت« گویند و آن دادن هر صاحب حقی را حق خودش و قرار دادن هر چیز در جای خود است و دو جانب آن یا افراط است که »ظلم« نام دارد و یا تفریط که »انظلام« و ظلم پذیری است. و از هر اصلی، شاخه‌ها و فروعی بر می‌آید، مانند بخشندگی، قناعت، شکر، شکیبایی، شهامت جرأت، حیا، غیرت، نصیحت، کرامت، تواضع و دیگر فروع که در کتب اخلاقی آمده است. کار علم اخلاق آن است که حد کمینه و بیشین? هر کدام از این موارد را بیان می‌کند اصل بحث در عدالت علم اخلاق، رسیدن به قو? اعتدال و دوری از افراط و تفریط است و عدالت، جامع و شامل هم? فضائل و بزرگواری‌های دیگر است و به نحوی که عدالت با دیگر مکارم اخلاقی، ملازم است، حال اگر این صفت پس از آراستگی جان به سه قو? حکمت، عفت و شجاعت باشد معلول تحلیل می‌گردد و اگر عدالت، خود موجب تعادل در سه قو? دیگر گردد، علت خواهد بود. پس با حاکمیت روح اعتدال، عدالت که دادن حق هر صاحب حق است، به دست می‌آید، عدالت اخلاقی، زمانی محقق می‌شود که حق هر یک از قوای نفس به اعتدال و میزان اسحقاق و استعدادش، داده شود.
فضیلت عدالت، وقتی که به عرص? اخلاق سیاسی وارد می‌شوند، بزنگاهی دارد و آن، ریزش عدل از جان حاکم، کارگزار و ساختار اخلاق مند به جامعه و اعمال قدرت است که بر رفتار او اعتدال را حاکم می‌کند. به بیان دیگر، در مکتب اسلام، این اصل، تنها در دیگران و عرص? اجرای قدرت، رصد نمی‌شود، چنین نیست کسی که خود، آراسته به عدالت نباشد، بتواند حقیقت عدالت را در جامعه، عملی سازد، پس، عدل در مفهوم اخلاقی و فردی آن، زیر بنای هم? عدالت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. حضرت علی (ع) می‌فرماید: کسی که به خود ظلم می‌کند، چگونه ممکن است در حق دیگران عدالت ورزد لذا در اخلاق سیاسی از منظر اسلام امری که آن را به شفافی از مکاتب رقیب و لیبرالیسم، جدا می‌سازد، آن است که پس از آراستگی جان و نفس حاکم به عدل، نوبت به جامعه می‌رسد و چنین شخصی می‌تواند تدبیر امور خلق و قدرت کند و جامعه را به سوی فراگیری فضیلت‌های اخلاقی راهبری کند. با توجه به این راهبرد است که پبامبر گرامی اسلامی (ص) فرمود:
سَاعَهٌ مِنْ إِمَامٍ عَدْلٍ أَفْضَلُ‏ مِنْ‏ عِبَادَهِ سَبْعِینَ سَنَهً .یک ساعت از پیشوایی که دادگر است، برتر از هفتاد سال پرستش.
در همین باور است که پیروزی به قیمت ستم بر دیگران و یا حاکم کردن ستمکاران، ارزشی نداشته و خروج از مسیر عدالت، تحلیل می‌گردد و هرگز هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند، هر چند هدفی مقدس باشد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر ، از منظر اخلاق سیاسی اسلامی، ظلم، مادر هم? بدی‌ها و بدبختی هاست، پیام اکرم (ص) فرمود: »الظُّلمُ الأمُ الرَّذائلِ ، ظلم«، اعم از فردی و اجتماعی است و غالباً به هنگامی که به عرص? سیاسی وارد می‌شود، به همراه آن استبداد می‌آید و آن زمان که در جامعه‌ای استبداد، حاکم شود هم? رذالتها و پستی‌های اخلاقی دیگر نیز به دنبال آن می‌آید و جامعه از اعتدال خارج می‌شود. پس در آن جامعه، کسی به احقاق حق خود، امید ندارد و افراد با چاپلوسی، تملق و انجام هر گونه رفتار ناعادلانه‌ای تلاش می‌کنند تا خود را به فرد خودکامه، نزدیک سازند. در این گونه جوامع اولین گمشده، اخلاق است. عدالت، بنیاد فضیلت‌ها که نباشد، فرد، جامعه و سیاست ساختار و کارگزار همه دچار فساد می‌شوند و ناشایستگی و ناپسندگی اخلاقی در جامعه حکمران می‌گردد.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۵ ب.ظ

دیدگاه


× نُه = 18