طلاق عاطفی و خیانت معضلی که خانواده را به نابودی می کشاند

طلاق عاطفی و خیانت معضلی که خانواده را به  نابودی می کشاند

گروه خانواده وسلامت: خانواده به‌عنوان مهم‌ترین نهاد موجود در هر جامعه در طول تاریخ با آسیب‌های مختلفی مواجه بوده است که شاید مسئله طلاق بزرگ‌ترین و مهم‌ترین معضل این نهاد باشد. طلاق درواقع به معنی جدا‌شدن زن از مرد و رها‌شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است.
می توان گفت طلاق واقعه نیست بلکه فرایندی است که طی آن سالیان متمادی بین همسران شکل می‌گیرد و با رسیدن به مرحله حاد ظاهر می‌شود. شاید بتوان گفت طلاق را ما به دو صورت می‌بینیم: طلاق رسمی: که زن و مرد با مراجعه به دادگاه به‌طور قانونی از هم جدا می‌شوند و دیگر هیچ تعصبی به همدیگر ندارند. طلاق خاموش یا طلاق عاطفی: در این نوع طلاق زن و مرد زیر یک سقف زندگی می‌کنند ولی هیچ رابطه‌ای احساسی میان آنها وجود ندارد. شاید عدم شناخت زوجین نسبت به یکدیگر، دخالت خانواده، مسائل مالی و… باعث ایجاد این نوع طلاق می‌شود و متأسفانه این نوع طلاق درحال‌حاضر رو به افزایش است. برای همین در این یادداشت می‌خواهم کمی در مورد این معضل که متأسفانه برخی خانواده‌ها درگیر آن هستند و شاید حتی به آن توجه هم نکرده باشند، بپردازم. امیدوارم قبل از ورود به دنیای زناشویی حتما با مشاور متخصص مشورت کنید تا از بروز این نوع طلاق که متأسفانه پیامدهای بی‌شماری دارد، جلوگیری به عمل ‌آید. مشاور متخصص یا انجام تست‌ها، ارزیابی دقیق و آموزش‌های لازم می‌تواند در کاهش این شرایط بسیار کمک‌کننده باشد. طلاق عاطفی، رابطه زناشویی رو به زوال است و باید دقت کنیم که فقط یک عامل پدید‌آورنده آن نیست و عوامل متعدد و پیچیده روانی و اجتماعی باعث بروز این پدیده می‌شود. اگر بخواهیم طلاق عاطفی را تعریف کنیم باید این‌گونه بیان شود که در این نوع طلاق زن و شوهر، عواطف خود را از یکدیگر دریغ می‌دارند، روی از هم برمی‌تابانند، اعتماد به یکدیگر ندارند، جذابیتی برای هم ندارند، در خلوت قادر به تحمل همدیگر نیستند، ارتباط آنها با اینکه در یک خانه هستند کاملا قطع شده و بدون میل و رضایت است، روابط جنسی به حداقل رسیده است، زوجین از یکدیگر رضایتی ندارند، زندگی آنها غمگین است، قادر به احترام‌گذاشتن به همدیگر نیستند و زوج‌ها به جای حمایت از یکدیگر باعث آزار و اذیت ناکامی و تنزل عزت‌ نفس یکدیگر می‌شوند. در این ازدواج، مصاحبت، عشق و دوستی وجود ندارد، زوجین در روابط جسمی، عاطفی و گفتاری دچار سردی می‌شوند و در نهایت زن و مرد برای یکدیگر فقط حکم یک هم‌خانه را دارند. در این خانه و خانواده، افراد نسبت به خانه حسی ندارند، هر فرد سعی می‌کند زمان کمتری در منزل سپری کند، جو خانه سرد و بی‌روح است و فرزندان هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمی‌کنند. معمولا طلاق عاطفی با شکایت و گله‌گذاری زوج‌ها نسبت به هم شروع شده، هر کدام انتظاراتی از هم دارند که گفته می‌شود برآورده نمی‌شود. (در‌واقع آرامش خانواده جای خود را به خشم و غم می‌دهد.) هر کس به دنیای درونی خود فرو می‌رود و کار به جایی می‌رسد که افراد در اتاق‌های جداگانه می‌خوابند و حرف مشترکی یا هدف مشترکی ندارند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند بیشترین میزان طلاق خاموش در سال‌های اول ازدواج رخ می‌دهد. فردی که دچار طلاق عاطفی شده به سلامت خود و اعضای خانواده بی‌توجه می‌شود، مسئولیت‌هایش را به درستی انجام نمی‌دهد و اگر هم انجام می‌دهد میل و رغبتی ندارد و با سردی تمام با وظایفش برخورد می‌کند (مثلا خانمی که به نظافت خودش و منزل اهمیتی نمی‌دهد رغبتی برای شاد‌بودن ندارد، افسردگی و بیماری‌های روحی دارد و…)
شاید بتوان به چند خصیصه رفتاری اشاره کرد که زندگی زناشویی را به سمت نابودی و طلاق پیش می‌برد. این خصایص از تأثیرگذارترین پژوهش‌ها توسط »گاتمن« با عنوان چهار اسب‌سوار که زندگی مشترک را به نابودی و طلاق پیش می‌برند، گرفته شده است: انتقاد سرزنش، جبهه‌گیری و سکوت.
این ویژگی‌ها در تمام زندگی‌ها وجود دارد اما اگر این حالت دائم باشد رابطه زوج با مشکلی جدی روبه‌رو می‌شود. انتقاد: جملاتی مانند تو آدم بی‌مسئولیتی هستی، تو از پس هیچ کاری برنمی‌آیی و… که شامل جمله سرزنش و اتهام به شخصیت فرد مقابل می‌شود. سرزنش: نیروی محرکه سرزنش افکار منفی شما در درباره فرد متقابل می‌شود. در این حالت، فحاشی‌کردن مسخره‌کردن و پوزخند‌زدن به کرات دیده می‌شود. جبهه‌گیری: معمولا فرد در برابر سرزنش‌ها جبهه‌گیری می‌کند، مانند فرار از زیر مسئولیت‌ها، بهانه‌آوردن، مخالفت با حس‌های منفی همسر، لبخند تصنعی و… .
۸۵ درصد سکوت‌کننده مردان هستند. سکوت‌کننده مثل دیوار، ساکت و خاموش می‌نشیند و هیچ عکس‌العملی ندارد و این سکوت باعث پیامدهای جبران‌ناپذیری می‌شود. خیانت‌های زناشویی جزء پیچیده‌ترین و متأسفانه آسیب‌زاترین مشکل عاطفی بین زوجین است و عوامل زیادی در بروز این رفتار دخالت دارد و عامل پیش‌بینی‌شده برای طلاق‌های رسمی است.
خانواده پناهگاه امن انسان و مکانی برای سکون و آرامش بوده و هست، در خانواده‌های ایمن افراد با سلامت روان بالاتر قرار دارند و سلامت جامعه تأمین می‌شود. امروزه، متأسفانه شاهد کارکرد منفی برخی خانواده‌ها هستیم که اثرات منفی زیادی را بر فرد و اعضای خانواده اعمال می‌کند و یکی از این کار‌کردهای منفی که شاید بتوان گفت کمی رواج پیدا کرده است پدیده خیانت و بی‌وفایی زوجین است. (خیانت رابطه عاطفی با فردی به جز همسر معنی می‌شود.) با توجه به اهمیت سلامت خانواده، علت‌های خیانت‌های زناشویی به‌طور خلاصه‌ توضیح داده می‌شود و اثری را که بر فرد باقی می‌گذارد بررسی می‌کنیم. امید است با آگاهی بیشتر بتوانیم از بروز روابط فرا‌زناشویی جلوگیری کرده و کارکردهای مثبت خانواده را بهبود بخشیم که این امر در گروی آگاهی‌های بیشتر و یادگیری مهارت‌های اجتماعی است. به نظر می‌رسد نارضایتی زناشویی عامل اصلی شکل‌گیری روابط فرا‌زناشویی بوده و گاهی زوجینی که کنار هم زندگی می‌کنند عملا دچار طلاق عاطفی می‌شوند ولی به دلایل متفاوت مثل شرایط اقتصادی اجتماعی، خانوادگی، فرزندان و… همچنان کنار هم زندگی می‌کنند ولی نیازهای عاطفی و روحی زوجین ارضا نمی‌شود و گاهی یکی از طرفین برای پر‌کردن خلأ روحی خود وارد رابطه عاطفی با فرد سوم می‌شود؛ (البته برخی از پژوهش‌ها حاکی از این هستند که همیشه خیانت در خانواده‌هایی اتفاق نمی‌افتد که از شرایط ناراضی هستند بلکه گاهی خانواده‌هایی هم که از ازدواج خود رضایت دارند وارد رابطه عاطفی با فرد سوم می‌شوند). به‌هرحال، خیانت امر بسیار پیچیده‌ای بوده و عوامل زیادی در شکل‌گیری آن دخیل هستند و به نظر می‌رسد تفاوت‌های فردی، یادگیری و الگو‌برداری و… می‌تواند در بروز خیانت مؤثر باشد. از دید بسیاری از صاحب‌نظران سبک‌های دلبستگی فرد و مشکلات دوران اولیه کودکی کنار والدین می‌تواند باعث بروز مشکلات بزرگسالی، به‌ویژه ورود به روابط فرا‌زناشویی شود. به نظر می‌رسد هرچقدر فرد در دوران کودکی مشکلات بیشتری را تجربه کرده باشد و سبک دلبستگی نا‌‌ایمن‌تر داشته باشد احتمال ورود به به دنیای روابط فرا‌زناشویی بیشتر از سایرین است. به‌هرحال، بهداشت روانی نسل‌های بعدی جامعه در گروی تأمین بهداشت روانی خانواده‌ها بوده و با اینکه در متون اسلامی به کرات توصیه‌های مهمی در مورد خانواده شده، متأسفانه خیانت‌های زناشویی یکی از دلایل طلاق زوجین بوده که درحال‌حاضر رو به افزایش است و هم‌اکنون تعارضات زیادی به علت خیانت در برخی خانواده‌ها ایجاد شده است؛ (البته واضح است که فرد معمولا پس از واردشدن به رابطه با فرد سوم اظهار ندامت و پشیمانی می‌کند ولی آسیب وارد‌شده به فرد مقابل گاه تا سال‌ها ادامه داشته و نه‌تنها همسر بلکه فرزندان و خانواده‌های هر دو طرف نیز درگیر مشکلات روحی می‌شوند). از خیانت تعاریف زیادی ارائه شده ولی شاید به زبان ساده بتوان خیانت را این‌گونه تعریف کرد: وقتی یکی از زوجین در‌گیر رابطه عاطفی با فرد سوم می‌شود و همسر در مورد این رابطه اطلاعی ندارد، خیانت اتفاق افتاده است. در قالب همین تعریف، خیانت انواع متفاوتی دارد: خیانت رفتاری: که در این نوع خیانت یکی از زوجین با فرد سوم ارتباط برقرار کرده و در برخی کارها با هم شریک می‌شوند، مثل سینما‌رفتن، خرید‌کردن و… .
خیانت ذهنی: در این نوع خیانت یکی از زوجین دائم به فرد دیگری فکر کرده و حتی گاهی در حضور همسر نیز در ذهن خودش به فرد سومی فکر می‌کند. خیانت کلامی/ تلفنی/ اینترنتی: که در این نوع خیانت فرد به صورت کلامی، نوشتاری یا از طریق اینترنت یا گوشی با فرد سوم وارد رابطه شده و گاهی حتی حضورا آن فرد را نمی‌بیند، فقط رابطه‌ای در حد ارتباط اجتماعی از طریق اینترنت یا تلفن دارد. (متأسفانه این نوع ارتباط با توجه به اپلیکیشن‌های مختلف تلفن همراه در حال گسترش است.) خیانت عاطفی: در این نوع خیانت، فرد از نظر حسی و عاطفی در‌گیر فرد سوم می‌شود و عملا بدون حضور او احساس کمبود فراوانی دارد. (خیلی از زوجین این نوع ارتباط را بسیار آسیب‌زا‌تر از سایر انواع خیانت‌ها می‌دانند.) اما خیانت چه اثری روی فرد مقابل به جا می‌گذارد: فرد آسیب‌دیده دچار خشم شدید نسبت به فرد خطاکار می‌شود. احساس شدید خجالت و افسردگی ایجاد شده و فرد احساس قربانی‌بودن می‌کند. پژوهش‌ها بیانگر این هستند که فرد دچار PTSD یا رویداد آسیب‌زای پس از سانحه می‌شود که در این حالت خشم و غم بسیار بالایی را تجربه می‌کند. دائم در ذهنش واژه چرا من تکرار می‌شود. گاهی احساس بی‌هویتی می‌کند. اراده زندگی‌کردن را از دست می‌دهد و نمی‌تواند ارتباط مناسبی با دیگران برقرار کند. حتی ایمان فرد دچار آسیب می‌شود. حس انتقام‌گیری افزایش می‌یابد و اعتماد‌به‌نفس گاهی کاملا از بین می‌رود. فرد آسیب‌دیده دچار مشکلات خواب، بی‌اشتهایی یا پراشتهایی، مشکلات جسمانی و… شده و خانواده عملا عملکرد مناسب خود را از دست می‌دهد ‌البته هر کدام از عوامل بیان‌شده در عمل بسیار آسیب‌زا بوده و نیاز است در این حالت فرد به سرعت با مشاور متخصص مشورت کرده تا از بروز آسیب‌های بیشتر جلوگیری به عمل‌ آید. حالا که با این مفهوم سخت و دلایل و آسیب‌های آن آشنا شدید، خوب است بدانیم که به راحتی و با یادگیری مهارت‌های مناسب می‌توانیم از بروز این واقعه طاقت‌فرسا جلوگیری کنیم. به نظر می‌رسد پیشگیری بهتر از درمان است. پس قبل از ازدواج حتما با مشاور متخصص مشورت کرده و مراحل مشاوره پیش از ازدواج را انجام دهید. در طول زندگی زناشویی مهارت‌های اساسی را بیاموزید، مهارت‌های اجتماعی مثل کنترل خشم کنترل استرس، مدیریت‌های زمان، برنامه‌ریزی هدفمندی، ارتباط مؤثر و… . نیازهای همسرتان را شناسایی و برطرف کنید. رابطه جنسی مناسب را بیاموزید حتی در صورت وجود فرزند باز هم زمان‌های دو‌نفره داشته باشید. کتاب‌های آموزشی مناسب بخوانید. حتما با مشاوران دوره‌دیده مشورت کنید تا مهارت‌های لازم برای زندگی مشترک را به شما آموزش دهند. امید است با افزایش سطح آگاهی افراد قبل از ازدواج از وقوع طلاق‌های رسمی و خاموش جلوگیری کنیم.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۵:۳۱ ق.ظ

دیدگاه


9 + = پانزده