السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين

طشت گذاری چیست

طشت گذاری چیست

دوست احمدی
گروه گزارش :چند سالی است که همشهریان ارجمند و گرامی از حقیر می پرسند که طشت گذاری یعنی چه؟ در پاسخ به این سوال باید گفت مراسم طشت گذاری یک مراسم بسیار با معنویت و با عظمتی است که در استان اردبیل مرسوم است این مراسم سه یا چهار روز به محرم مانده برگزارمی گردد. به گفته یکی از شعرای اردبیل این مراسم ویژِگی های خاصی دارد که یکی از ویِژگی های آن این است که قبل از مراسم طشت و کوزه آب را در یک خانه ای میبرند و در شروع مراسم بزرگان هیئت محل با یک برنامه خاص آن طشت و کوزه را به مجلس می آورند و مردم پس از مراسم از آب آن طشت به عنوان تبرک می خورندو به عنوان شفای مریضان به خانه میبرند و تا روز هفتم محرم طشت را پر آب نگه میدارند ودر روز هفتم ماه محرم که روز بسته شدن راه فرات است آب طشت را خالی میکنند و به مظلومیت اهل بیت گریه می کنند? حقیر درصدد ان برآمدم که ریشه تاریخی این مراسم را جهت اطلاع همشهریان و علاقه مندان حضرت سیدالشهدا(ع) پیدا کنم و به عنوان مقاله ای تقدیم کنم. ریشه تاریخی نقل از کتاب نفس المهموم تالیف شیخ عباس قمی ((ره)) صفحه ۸۲: چون کاروانیان حضرت تکبیر گفتی؟ عرض کرد نخلها را دیدم جمعی از یارانش گفتند بخدا ما هرگز در اینجا نخلی ندیدیم فرمود چه می بینید گفتند گوش اسبان است. امام حسین (ع) فرمود: من هم به خدا چنان می بینم سپس فرمود در ایجا پناهگاهی است که بدان پشت دهیم گفتند آری این تپه ذوحسم در پهلوی شماست. بدست چپ بروید و اگر زودتر از آنها بدان برسیدمراد حاصل است. حضرت به دست چپ میل کردند و ما هم دنبال ایشان می رفتیم .کمی نگذشت که سر و گردن اسبان نمودار شد وبه ماگردیدند و راه گرداندیم و آنها شتابان به سوی ما آمدند و نیزه هاشان چون زنیور و پرچمشان چون پرنده می جهید و ما زود تر بذی حسم رسیدیم و آنجا را بدان جا کشاندیم و امام حسین دستور داد چادرها را زدند و آنها نزدیک هزار سواربه فرماندهی حرابن یزید تمیمی آمدند در گرمای ظهر برابر امام حسین (ع) و اصحابش ایستادند آن حضرت با یاران خود امامه پوشیده بودند و شمشیر به کمر بسته بودند. امام حسین(ع) فرمود به اینها آب بدهید و به اسبان آنها هم آب بپاشید(آنها کاسه ها و جامها را پر از آب می نمودند و نزد اسبان می بردند و آنها سه تا پنج بار دم برداشته میگذاشتند تا همه را سیراب کردند) (نقل از کتاب زندگانی امام حسین (ع) تالیف حاج شیخ عباس قمی(ره) صفحه۶۶ کاروان حضرت سیدالشهدا(ع) از بطن عقبه کوچ مود به منزل شراف نزول فرمود و چون هنگام سحر شد امر کرد جوانان را که آب بسیاربرداشتند و از آنجا روانه گشتند و تا نصف روز راه رفتند و در آن حال مردی از اصحاب آن حضرت گفت الله اکبر حضرت نیزتکبیر گفت و پرسید مگر چه دیدی که تکبیر گفتی؟ گفت درختان خرمائی از دور دیدم جمعی از اصحاب گفتند به خدا قسم که ما هرگز در این مکان درخت خرمائی ندیده ایم.حضرت فرمود:پس خوب نگاه کنید تا چه می بینید گفتند به خدا قسم گردنهای اسبان را می بینیم.آن حضرت فرمود والله من نیز چنین می بینم و چون معلوم فرمود که علامت لشگر است که پیدا شدند سمت چپ خود به جانب کوهی که در آن حوالی بود و آن را ذوحسم می گفتند میل فرمود اگر حاجت بقتال افتد آن کوه را ملجاه خود نموده و پشت به آن مقاتله نمایند پس به آن موضع رفتند و خیمه بر پا کردند و نزول نمودند.زمانی نگذشت که حر ابن یزید تمیمی با هزار سوار نزدیک ایشان رسیدند.در شدت گرما در برابر لشگر آن فرزند خیرالبشر صف کشیدند و آن جناب نیز با یاران خود شمشیرهای خود را حمایل کرده و در مقابل ایشان صف بستند و چنان منبع کرم و سخاوت در آن خیل ضلالت آثار تشنگی ملاحظه فرمود به اصحاب و جوانان خود امر نمود که ایشان و اسبهای ایشان را آب دهید پس آنها ایشان را آب داده و ظروف و طشتها را پر از آب می نمودند و نزدیک چهار پایان ایشان میبردند و صبر میکردند تا سه و چهار و پنج دفعه آن چهارپایان بحسب عادت سر از آب برداشته و چون به نهایت سیراب میشدند دیگری را سیراب میکردند تا تمام آنها سیراب شدند. علی بن طعان محاربی گفته که من آخر کسی بودم از لشگر حر که آنجا رسیدم و تشنگی بر من و اسبم بسیار غلبه کرده بود.چون حضرت سیدالشهدا )ع) حال عطش من و اسب مرا ملاحظه نمود فرمود به من که شتر را بخوابانم.پس من شتر را خواباندم فرمود آب بیاشام چون خواستم آب بیاشامم آب از دهان مشک می ریخت فرمود لب مشک را برگردان من نتوانستم چه کنم خود آن حضرت بنفس نفیس خود برخواست و لب مشک را برگردانید و مرا سیراب کرد.نظیر همین روایت در کتاب ناسخ التواریخ صفحه ۱۵۳,همچنین در کتاب مهیج الاخزان صفحه ۵۶ و همینطور در کتاب امام حسین و ایران نوشته کرت فریشلر آلمانی صفحه ۱۵۳ و در ده ها کتب مقاتل مذکور است که من باب اختصار به دو مورد اشاره کردم.آری حسین فرزند دلبند رسول الله است در آن بیابان بی آب اولین عمل انسانی و بزرگی که انجام داد دستور فرمود به تمام آنان و سپس به اسبانشان آب دهند و همگان را سیراب سازند آری یک نمونه از آقائی و بزرگواری حضرت سیدالشهدا )ع) است با اینکه احتمال میرفت که خود آن حضرت و اهل بیتش با کمبود آب مواجه شوند ولی دستور فرمود آنها را سیراب کردند.ولی دشمنان آن حضرت از آب فرات که احتمال نمیرفت تمام بشود به طفل شیر خوارش ندادند و خود آن حضرت را با لب تشنه شهید کردند.
پی نوشتها:۱-نفس المهموم تالیف شیخ عباس قمی۲-زندگانی امام حسین)ع)تالیف عباس قمی و سایر منابع و کتب مذهبی

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۶:۵۵ ق.ظ

دیدگاه


9 + = چهارده