شوک خانهنشینی ۱۲میلیون مرد بیکار
گروه اقتصادی:با وجود کاهش ۵۴۴ هزار نفری از تعداد جمعیت غیرفعال کشور، همچنان ۳۹٫۵ میلیون نفر که توان فعالیت اقتصادی دارند، کار نمیکنند و مشخص نیست ۱۲ میلیون مرد خانه نشین چگونه امرار معاش میکنند. بررسیهای آماری نشان میدهد یکی از بزرگترین معضلات اقتصاد ایران این است که به طرز عجیبی دو سوم از کل جمعیت در سن کار کشور که باید جزو گروه فعال اقتصادی و در حال کار باشند، صرفا مصرف کننده هستند و جمعیت میلیونی غیرفعالان را تشکیل می دهند. براساس استانداردهای آماری، این گروه عظیم هیچ نقشی در جریان تولید، فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار ندارند و تنها به عنوان یک مصرف کننده شناخته می شوند.
بر پایه آمارهای رسمی، افراد پس از ۱۰ سالگی تا سن بازنشستگی به عنوان جمعیت فعال کشور شناخته می شوند. هم اکنون و براساس آخرین آمار اعلام شده در بهار امسال، از کل جمعیت کشور ۶۴ میلیون و ۳۹ هزار و ۸۲۵ نفر در سن کار قرار دارند و به اصطلاح جزو جمعیت فعال کشور شناخته می شوند. این تعداد، بالاترین میزان رسیدن جمعیت کشور به سن کار در سالهای اخیر است.
همچنین طبق محاسبات صورت گرفته، ۳۹ میلیون و ۵۳۰ هزار و ۷۵۶ نفر از کل جمعیت در سن کار کشور هم اکنون غیرفعال محسوب شده و هیچ اثری از خود در جریان اقتصاد کشور ندارند.
در حال حاضر، جمعیت مردان در سن کار کشور ۳۲ میلیون و ۱۴۵ هزار و ۵۳۱ نفر است که از این تعداد ۱۱ میلیون و ۹۲۵ هزار و ۹۹۲ نفر غیرفعال شناخته می شوند و ۲۰ میلیون و ۲۱۹ هزار و ۵۳۹ نفر نیز دارای فعالیت اقتصادی هستند.
در مقابل، زنان در سن کار کشور جمعیتی به میزان ۳۲ میلیون و ۲۵۲ هزار و ۹۰ نفر را تشکیل می دهند که از این تعداد تنها ۴ میلیون و ۲۸۹ هزار و ۵۲۸ نفر فعال اقتصادی شناخته می شوند و ۲۷ میلیون و ۹۶۲ هزار و ۵۶۲ نفر هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند.
نکته حائز اهمیت درباره غیر فعالی زنان اینکه در مقابل ۲۷ میلیون و ۹۶۲ هزار زن غیرفعال در اقتصاد، تنها ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر جویای شغل داریم و احتمالا یکی دو میلیون نفر نیز در حال تحصیل هستند. البته بیکاران و دانشجویان جزو جمعیت فعال شناخته می شوند و ربطی به غیرفعالان اقتصادی ندارند.بررسیها نشان می دهد در فاصله یکسال گذشته، از تعداد جمعیت غیرفعال اقتصادی کشور ۵۴۴ هزار و ۳۵۸ نفر کاسته شده است که احتمالا باید رد آنها را در جمعیت شاغل شده و همچنین جویای کار کشور جستجو کرد.در مورد مردان، هرچند در طول یکسال مورد بررسی، از جمعیت غیرفعالی آنها ۱۶۴ هزار و ۷۶۶ نفر کاسته شده و میتواند کورسویی امیدوارکننده برای تلاش جامعه مردان در ایجاد ثروت و کسب درآمد باشد اما تحلیل دیگری نشان دهنده فقیرتر شدن جامعه، ناچار شدن بخشی از مردان غیرفعال اقتصادی برای بازگشت به بازار کار، کسب درآمد و همچنین تامین نبودن معیشت خانوارها است.
تحلیلهای آماری درباره وضعیت فعالیتی زنان نیز حاکی از آن است که در مدت زمان یکسال، ۱۷۸ هزار و ۵۳۲ نفر تصمیم به انجام فعالیت در اقتصاد گرفته اند و نگاه خوشبینانه این است که این گروه امروز جزو شاغلان و یا بیکاران جامعه هستند. البته این تعداد در مقابل ۲۷٫۹ میلیون زن غیرفعال، بسیار کوچک و بی تاثیر است.
نباید یک موضوع اساسی درباره امکانات فعلی بازار کار کشور را فراموش کرد و آن هم اینکه اگر فرض کنیم ۴۰ میلیون نفر جمعیت غیرفعال کشور و یا حتی نیمی از آن به یکباره تصمیم به انجام فعالیت اقتصادی بگیرند، چنین ظرفیتی در اقتصاد ایران وجود دارد؟ آیا مقدورات فعلی اقتصاد توان پذیرش یک موج بزرگ از تقاضا برای کار و فعالیت اقتصادی را دارد یا خیر؟
»رشد بیاشتغال« عبارتیست که شاید تنها برای کشورهایی مانند اقتصاد ایران کاربرد داشته باشد. در سالهای ۱۳۷۱ تا سال گذشته هرچند در خیلی از سالها روند نرخ رشد اقتصادی کشور رو به رشد بوده اما درست در همان سالها هم نرخ بیکاری روند نزولی به خود نگرفت. بر این اساس در ۱۴ سال نرخ رشد اقتصادی با نرخ بیکاری رابطه همزمانی داشته و در هشت سال نرخ رشد اقتصادی رابطه معکوسی با بیکاری داشته است. آمارهایی که نشان میدهد در اقتصاد ایران افزایش تولید صرفا به منزله افزایش اشتغال نیست.
از نگاه برخی از کارشناسان این موضوع میتواند نشان دهد که رشد اقتصادی به منزله به کارگماری بیشتر متقاضیان جدید شغل نیست بلکه شاغلان حاضر در اقتصاد کار بیشتری انجام دادهاند و از قِبَل این کار بیشتر شاغلان بوده که رشد اقتصادی بهبود یافته است. ۱۵ اردیبهشت ماه امسال نیز نتایج یک بررسی در دنیای اقتصاد منتشر شد که علت بروز این چنین اتفاقهایی را در سه موضوع خلاصه کرده بود. نخستین موضوع این بود که تنها اعطای تسهیلات نمیتواند عاملی برای افزایش نرخ اشتغال باشد. دومین عامل به پایین بودن نرخ بهرهوری نیروی کار مربوط میشود و سومین موضوع نیز به سرمایهبر بودن مشاغل ایجاد شده تاکید داشت.
اما سومین شاخصی که میتوان رابطه آن را با نرخ بیکاری بررسی کرد شاخص تورم است. در سالهای ۱۳۷۱ تا سال گذشته نرخ تورم و نرخ بیکاری در ۱۶ سال رابطه همزمان موازی داشتهاند و در شش سال هم رابطه معکوسی میتوان برای آنها ترسیم کرد. در واقع در هر سالی که نرخ تورم رشد کرده، نرخ بیکاری کاهش یافته و در هر سالی که تورم روندی نزولی به خود گرفته، نرخ بیکاری بلافاصله روند صعودی خود را آغاز کرده است. این رابطه چندان دور از مبانی اقتصادی هم به نظر نمیرسد.
فیلیپس، اقتصاددان نیوزلندی در فاصله سالهای ۱۸۶۱ تا ۱۹۵۷ تحقیقاتی راجع به تورم و بیکاری در بریتانیا انجام داد و اثبات کرد که بین این دو متغیر رابطه معکوس وجود دارد. بدین ترتیب دولتها ناچارند یکی از این دو را بر آن یکی ترجیح دهند.
پس از آن هرچند اقتصاددانانی مانند میلتون فریدمن این رابطه را به چالش کشیدند اما هنوز هم در اقتصادهایی مانند اقتصاد ایران وجود این شکل ارتباط بین دو شاخص تورم و بیکاری دیده میشود. رفتار اقتصاد ایران نشان داده که هرچند این اقتصاد بر اساس گفتههای خیلی از کارشناسان گرفتار معضل «رکود تورمی» است و به نظر میرسد در سالهایی بیکاری و تورم با هم رشد کردهاند اما در سالهایی که تورم کاهش یافته، نرخ بیکاری بهبود نیافته، هیچ بلکه افزایش هم یافته است.
بررسی رابطه این سه شاخص با نرخ بیکاری نشان میدهد که چرا اجرای طرحهایی مانند بنگاههای زودبازده که بیش از ۲۷ هزار میلیارد تومان برای اجرای آن صرف شد، یا طرح ضربتی اشتغال که بیش از هزار میلیارد تومان برای اجرای آن صرف شد نتوانست نرخ بیکاری را به اهداف مدنظر برساند.
وقتی در اقتصادی نرخ بیکاری آن نمیتواند همزمان با افزایش تولید آن اقتصاد، بهبود بیابد این پیام را میتواند داشته باشد که دولتمردان صرفا با افزایش تسهیلات که حتی در بهترین حالت منجر به افزایش تولید هم شود نمیتوانند امیدوار به کاهش نرخ بیکاری باشند.
از سوی دیگر رابطه نرخ مشارکت اقتصادی با بیکاری خود گویای هشداری است که دولت در سالهای آینده با حجم قابل توجهی از متقاضیان شغل مواجه میشود که احتمالا در سالهای اخیر نتوانستند به شغلی دست پیدا کنند. هشداری که چند وقت پیش حسن طایی، معاون توسعه اشتغال هم بروز داده و گفته بود: تا سال ۱۴۰۰ با بیش از ۱۱ میلیون فارغالتحصیل جویای کار مواجه خواهیم شد. این حجم متقاضی شغل خود نشان میدهد که بازار کار ایران در آینده، روزهای متفاوتی را پیشرو خواهد داشت.
شاید بهتر این باشد که مسئولان از اکنون توجه کنند به محض افزایش در نرخ مشارکت اقتصادی خیلی زود فرصتهای شغلی در بازار کار باید فراهم شوند و در غیر این صورت تجربه اقتصاد ایران ثابت کرده که با حضور این افراد به بازار کار نرخ بیکاری باید منتظر صعودی شدن روند خود باشد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر،نکته دیگر حائز اهمیت درباره تحولات بازار کار ایران در فاصله یکسال اخیر اینکه به جمعیت در سن کار کشور ۳۲۷ هزار و ۴۰۲ نفر افزوده شده و براساس روال موجود در بازار کار ایران باید این تعداد را در جمعیت غیرفعالان و یا جویندگان کار جستجو کرد.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۴:۳۹ ق.ظ