سوژه پندای یا فرار از واقعیت
علی رزم آرای
گروه فرهنگی: اشاره، نویسنده این نوشتار در سال¬های گذشته و در قالب سلسله نوشتارهایی بهم پیوسته اما با شاکله مستقل به موضوع رسانه و جهان رسانه¬ای پرداخته بود. این پردازش از منظری بسیط و دارای ابعاد متکثر انجام شده بود.
ژورنالیسم فرهیخته، شهروند رسانه محور، مطبوعات به مثابه پالایشگاه فرهنگی، مطبوعات اقتصادمحور یا مطبوعات بازاری و… از اهم محورهایی بودند که در نوشتارهای مورد اشاره بدان¬ها پرداخته شده بود.ضرورت پرداختن به فرایند تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از فعالیت و حضور رسانه¬ها در بطن جامعه¬انسانی وایجاد شبکه گسترده وبه روز از ایجاد وگردش اطلاعات، سرعت و دقت در انجام این فرایند، از اهم موضوعات جهت روشن شدن حضور واقعی یک رسانه در گستره¬ای مشخص است.
فعالیت و کارکرد رسانه در عصر حاضر برابر است با موجودیت و حضور واقعی خود رسانه! به همین نسبت تولید اندیشه و اندیشه¬ورزی در عرصه فعالیت رسانه¬ای نه یک امر موضعی و بیرونی که امری ذاتی و برخاسته از کنه و ذات یک رسانه است که کارکرد رسانه¬ای آن را تقویت می¬کند.اما تا چه میزان نسبت تولید اندیشه در یک رسانه جمعی نظیر روزنامه یا یک خبرگزاری با توجه به محتوای ارائه شده در آن با شرایط و وضعیت رسانه¬ای جامعه¬انسانی و یا جامعه هدف آن رسانه در ارتباط است¬؟
اینکه هر رسانه در هر بعد مکانی و یا زمانی و با هر نوع برد به دنبال فتح گسترده¬ی یک جامعه انسانی برای ارائه محتوای مورد نظر خود و نیز ایجاد جاذبه در جهت تدوام فعالیت خود و تثبیت حضور خود و گسترش فعالیت خود است، امری بدیهی است! اما چه عواملی موجبات فتح گستره یک جامعه انسانی و نیز ایجاد جاذبه و در نتیجه¬ی آن تداوم و گسترش فعالیت یک رسانه را تضمین و تقویت می¬کند؟
دسترس¬ترین پاسخ و در عین حال ساده¬ترین پاسخ در یک کلمه خلاصه می¬شود: تبلیغ و تبلیغات!
و باز ساده¬تر اینکه معنای تبلیغ و تبلیغات را فقط و فقط در حد نام آن رسانه دانسته و نهایت آن را ماندن این نام در اذهان مخاطبین بدانیم!
فراینده ساده اما بسیار پیش پاافتاده مذکور فقط مصرف اولیه دارد و فقط در مقطعی به کار می¬آید که رسانه مذکور در حال تأسیس و در اولین قدم¬های فعالیت خود است! پس از این مقطع فعالیت و کارکرد واقعی خود رسانه است که تعیین کننده بوده و در بقا و تداوم حضور و فعالیت آن رسانه حرف نخست را می¬زند. به عبارت روشن¬تر کارکرد وعملکرد رسانه بهترین تبلیغ است و برد نفوذ و تأثیرگذاری آن نیز تنها نشانه از حضور و کارکرد واقعی رسانه و یگانه تضمین¬کننده تداوم فعالیت آن است.اما چه چیزی نفوذ و برد یک رسانه را در اعماق و ژرفای یک جامعه انسانی از تشکیلات سازمانی آن گرفته تا بازار آن را سبب می¬شود؟ بگذارید به جای پاسخ¬گویی به این سؤال در پی تحلیل و تبیین آن باشیم:
»به تعبیری میتوان گفت که این ژورنالیسم است که شیوهی نگریستنِ ما به خودمان، به دیگران و به جهان را شکل میدهد و در واقع،این گزارشهای ژورنالیستها است که واقعیتهای مشترکِ ما را بر میسازد. بنابراین ژورنالیسم صرفاً یک حرفه در کنارِ سایرِ حرفهها نیست، بلکه نسبت خاصی است که انسان با پدیدهها برقرار میکند و با برقراری این نسبت، بهشیوهای خاص به آنها نگاه میکند و دربارهشان حرف میزند….«( سوره اندیشه) »اگر لازمهی تفکر این باشد که آدمی از آمادگی و گشودگی وجودی برای پذیرفتنِ حضورِ «دیگری» برخوردار باشد، ژورنالیسم در نقطهی مقابلِ تفکر قرار خواهد گرفت؛ چرا که ژورنالیسم غایتی جز تصرف در پدیدهها بهمنظور تصرف در اذهان، ندارد. اصحاب ژورنالیسم بر این پندارند که فیالحال حقیقت را در آستین دارند و کافی است آن را با فن بیانِ مناسب مخابره کنند تا در نفوسِ مردمان رسوخ کند. نفی آزادی و نیز نفی وجود مستقلِ «دیگری»، لازمهی نسبت ایدئولوژیکِ ژورنالیستی با پدیدههاست.
فنونی که برای مدیریت ژورنالیسم و خبرنویسی و گزارشگری و… به اصحاب ژورنالیسم آموزانده میشود؛ همهگی برای این است که نگاه قالبی مورد پسندِ اصحاب ایدئولوژی، راحتتر و با ظاهر آزادانهتری به مخالب القا شود.« چرا چنین است؟ زیرا همه چیز برای رسانه و در جهان رسانه سوژه است! سوژه در معنای عرفی آن یعنی صورت ذهنی پدیده¬های عینی جهت طرح در بعد کلام و بیان! وقتی همه چیز سوژه شد دیگر فقط مصرف کردنی است آن هم یک¬بار مصرف! و اگر دارای تاریخ و تقویم و نیز قابلیت تکرار تقویمی باشد، می¬شود مناسبت و سپس دنباله¬ای از جنس تکرار و تکرار!ژورنالیسم صرف و حضور رسانه¬ای صرف فقط به دنبال موضوعیت دادن به پدیده¬هاست! یعنی همان تعبیر غلط از واژه سوژه است که ترجمه موضوع و عنوان را با خود یدک می¬کشد!به این جمله معروف مک لوهان باز می گردیم: رسانه عین پیام است! پس ژورنالیسم عین پیام است، مطبوعات عین پیام است و ….. یعنی عینیت یک رسانه و حضور ژورنالیستی آن خود صورتی سوبژکتیور دارد! یعنی خود پدیده¬ی است که می-خواهد در قالب کلام و بیان، خود را طرح کند، بباوراند، ارائه کند و نیز بازخورد مناسب نیز از این همه بگیرد!بله! چنین فرایندی اگر دستخوش و سرگردان حاشیه شود و در اصطلاح رسانه در آن وسیله¬ای تلقی شود در جهت فعالیت صرف معنایی در جهت انتقال ساده و ظاهری معنا، سرآشیبی سقوط آغاز خواهد شد.
رسانه و فعالیت ژورنالیستی آن فقط در حد نقل و انتقال معنا در خبر و گزارش تقلیل یافته و رسانه وجه اثرگذار خود را از دست داده و از نفوذ و برد واقعی آن کاسته خواهد شد! و این یعنی اینکه رسانه هست براینکه فقط باشد،همین!
سوژه فقط موضوع نیست بلکه واقعیتی بیرونی است که عینیت و صورت ابژکتیو دارد. پس صورتی عینی¬تر لازم است که این واقعیت واقعاً طرح شود! حتی اگر این واقعیت معضل باشد و یا مشکل!رسانه، اصحاب رسانه یا ژورنالیسم و ژورنالیست نباید چنان روزمره شوند که واقعیت¬های پیرامونی فقط و فقط در حد موضوع برای آنها مطرح باشند والا حضور و فعالیت یک رسانه و اصحاب آن فقط یک نقض غرض بزرگ خواهد بود. درست مثل این کلام: »اگر لازمهی تفکر این باشد که آدمی از آمادگی و گشودگی وجودی برای پذیرفتنِ حضورِ »دیگری« برخوردار باشد، ژورنالیسم در نقطهی مقابلِ تفکر قرار خواهد گرفت؛ چرا که ژورنالیسم غایتی جز تصرف در پدیدهها بهمنظور تصرف در اذهان، ندارد. اصحاب ژورنالیسم بر این پندارند که فیالحال حقیقت را در آستین دارند و کافی است آن را با فن بیانِ مناسب مخابره کنند تا در نفوسِ مردمان رسوخ کند…..«
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۳ ق.ظ