فرهنگ دیجیتالی یا دیجیتالیزه شدن فرهنگ

فرهنگ دیجیتالی یا دیجیتالیزه شدن فرهنگ

علی رزم¬آرای
گروه فرهنگی:اشاره، نویسنده این نوشتار، پیش از این نیز پیرامون ابزارشناسی آسیب¬های فرهنگی و نیز سیطره جهان ابزار با زیرمجموعه¬های مختلف رسانه، ارتباطات، فضای مجازی و سایبری و …. و نیز در شکل خردتر و مشخص¬تر آسیب شناسی تلفن های همراه و زندگی موبایلی و نیز جعبه های فرهنگی و جیبی با عملکرد ضد فرهنگی و نیز دردسرهای جانبی و مد روز آن، مطالب و نوشتاری مختلفی به قلم سپرده است.اما آنچه که نوشتار را حاضر را در نظر محتوایی و طرح موضوعی ماجرای همیشگی همراه و غیرهمراه دنیایی دیجتال، توجیه و قابل پذیرش می¬کند، ترکش¬ها و گوشه کنایه¬های¬ست که عادت و اعتیاد اجباری به استفاده و زندگی در جهان دیجتال، آن هم از نوع مصرفی و تجاری و نه بهینه، ره¬گشا و اثرساز و اثرگذار، بر زندگی تک تک اهالی جامعه انسانی استان و کلانشهرارومیه و به شکل کاملتر در گستره کشور، می زند و آن را از نظر اعصاب و روان و نیز جسمی و حتی معنوی و دینی دچار جراحت و کسالت می¬کند؟!
تقریباً یک دهه از عمر شکایات و گلایه¬هایی عموم کاربران موبایلی و تلفن همراهی از پیامک¬های کوتاه و بی¬خود اپرتورهای دوگانه و چندگانه تلفن همراه می¬گذرد. این شکایات سرفصل های مختلفی داشته و دارد. حوزه خصوصی افراد در ارتباط با شبکه ارتباطی موبایل کشوری، شماره تلفن مشترکین که با قیمت¬های قابل توجه و به شکل غیرقانونی در اختیار شرکت¬های مختلف جهت پیامک¬های انبوه و تبلیغاتی، پیشخوان و …. قرار می¬گیرد، پیامک های خاص که با هر بار شارژ ریالی تلفن¬های همراه غیردائمی جهت تخلیه شارژ مشترک مورد نظر ارسال می شود، مسابقات موبایلی با بهانه¬های مختلف ورزشی و ده¬ها مورد دیگر.
در این میان دلیل اصلی این همه کارسازی با عناوین فوق فقط و فقط مقصد و هدف تجاری داشته و در ادامه مثل همیشه پاسداشت حرمت انسانی در حوزه خصوصی افراد کشش بوده و با دلیل مشعشع زندگی شهری پر دردسر و آکنده¬ از ابعاد مدرنیته آنهم از نوع شلخته و شلنگ تخته¬ای به شهرهای و مرکز پرجمعیت ما هجوم آورده وصددرصد از ضایعات حیات معاصر و زندگی مدرن به شمار می¬رود، است. ( یعنی مدرنیته مورد ادعا فقط تفأله مدرنیته است که ما با آن حال می¬کنیم و خود را مدرن تلقی می¬کنیم و این مثلاً دلیلی است برای کارسازی شبهه تجاری و مردم آزارانه فوق، دوستی مثال خوبی در این زمینه دارد: اگر در عصر مدرنیسم کسی کلاه تو را برداشت تقصیر توست چرا که کلاه را محکم نچسبیده¬ای و این یعنی اینکه وقتی به استفاده از موبایل و تلفن همراه و همراهی با جهانت دیجتال تن داده¬ای باید منتظر و پذیرایی عواقب و حاشیه-های آن هم باشی و در مثل هر کسی هندوانه خورد پا لغزش هم باید بنشیند!)اما اصل ماجرا آنجا است که ساحت هنر و دین نیز در این مسیر در امان نیست! ویترینی کردن مناسبات مذهبی و اعیاد و …. و یا ویترینی کردن هنر موسیقی و ادبیات با به اصطلاح پیشوازه¬هایی از جنس موسیقی، پشت خط¬های از جنس موسیقی و …..
در این خصوص نویسنده این نوشتار در فضای مجازی! به مقاله برخورد کرد که ادامه¬ی مقال نوشتار حاضر به کمک این مقاله به انجام خواهد رسید.مقاله دیجیتالیزه شدن و افسون زدایی از امر قدسی: تاملی بر پیامک¬های مخابرات در مناسبت¬های مذهبی ازآقای جبار رحمانی منتشره در سایت وزین انسان¬شناسی و فرهنگ:»یکی از مهمترین خصیصه ها و تحولات دنیای امروز، تبدیل شدن آن به عصر اطلاعات است. این عصر اطلاعاتی بیش از همه مبتنی بر تکنولوژی های ارتباطی است که بتوانند جهان حیاتی انسان ها را در شبکه‌ای وسیع از کانال‌های ارتباطی قرار بدهند. در جامعه ما، طی دهه اخیر گسترش سریع تکنولوژی ارتباطی مانند موبایل و اینترنت نظم زندگی را دچار تغییرات وسیعی کرده است. امکان های ناشی از تکنولوژی های ارتباطی مانند موبایل زمینه ای مناسب برای رشد و بسط مفاهیمی از قبیل فردگرایی و حوزه خصوصی و همچنین قابلیت هایی برای گریز از نظارت های اجتماعی سنتی و سخت گیرانه و در مواردی نیز هنجار شکنی را فراهم کرده است.
به عبارت دیگر تکنولوژی های ارتباطی جدید، زمینه ای بسیار مهم و جدی برای تحولات فرهنگی بوده اند. به همین دلیل نحوه عملکرد و مدیریت این تکنولوژی های تاثیر عمیقی بر جریان تغییرات جامعه ایرانی دارد. به عنوان مساله مساله فیلترینگ اینترنت فارغ از همه ابعاد آن، یکی از عرصه‌هایی است که کنشگر ایرانی می آموزد که نظم رسمی، نظمی فاقد منطق و نامتناسب با شرایط زندگی است. ضمن اینکه فیلترینگ مبتنی بر درکی از مخاطب است که او را یک موجود منفعل و سرشار از تنش ها و عقده های روانی متصور شده و ناخواسته نیز او را اینگونه می سازد. از سوی دیگر این فیلترینگ ساده ترین و اولین امری که به مخاطبان ایرانی آموزش می دهد، توسل به امر خطا برای دسترسی ساده به حقوق اولیه در استفاده از جهان ارتباطی است.در این میان، موبایل به دلیل فرآهم آوردن امکان های ارتباطی بسیار زیاد، جایگاه خاصی در تحولات فرهنگی ایران دارد. یکی از پیامدهای مهم شبکه ارتباطی مانند موبایل اینست که به دلیل امکان ارتباطی وسیع، فرصتی ایجاد ارتباط عمیق و آیینی را از بین می برد، به عبارت دیگر ارتباطات بسیار زیاد متسلزم کاستن از عمق رابطه و افزودن بر کمیت آنست که در نهایت همه انواع رابطه ها را به سطح روزمره تقلیل می دهد. شاید این موضوع چندان مهم به نظر نرسد، اما مساله وقتی اهمیت می یابد که بدانیم این صنعت موبایل منطق خودش را بر همه عرصه هایی که وارد آن می شود، تحمیل می کند.
به عنوان مثال وقتی صنعت موبایل برای درآمدزایی خودش همه سرمایه های معنوی و نمادین فرهنگ ایرانی را نیز وسیله قرار می دهد، به تدریج امر قدسی و معنویت را نیز آلوده به منافع تجاری این شرکت دولتی می کند. به عبارت دیگر سودطلبی صنعت موبایل، بواسطه تقلیل امر قدسی به فضای روزمره به افسون زدایی و تقدس زدایی از آن منجر می شود.
نمونه این فرآیند را می توان در پیامک های شرکت مخابرات برای برای ارسال جملات زیبا از نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، دیوان حافظ و …، نه برای توسعه معنویت در جامعه دید که برای کاسبی و تبدیل امر معنوی به کالایی در دکان تکنولوژی مدرن موبایل است. درنهایت همه این سرمایه‌های معنوی به سرمایه ای اقتصادی تبدیل می شود که سرانجامی نامعلوم نیز دارد. به عنوان مثال به نمونه هایی از این پیامک هایی که امر معنوی را به کالای قابل فروش تبدیل کرده….« اشارت فوق که بخشی از مقاله مورد اشاره است بی کم و کاست اصل ماجرا و آسیب جدی و هولناک آن را در حوزه معنویت دینی نشان می¬دهد که طبیعتاً عواقب بسیار جدی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی سیاسی جدیی نیز دارد. این مقال صورت عمیق و بسیار پراهمیتی دارد که نوشتار حاضر در حد اندازه خود و از شکل خرد و نقص بدان پرداخت. بدین جهت جای پردازش و کار جدی¬تر در این عرصه قابل لمس است!

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۵:۳۸ ق.ظ

دیدگاه


نُه − = 0