سخن درست و درستی سخن

سخن درست و درستی سخن

حمید حوزوی
گروه اقتصادی: در حالی که انتظار می‌رفت بازار به دلیل وقایع سیاسی با یک شوک موقتی قیمتی روبه‌رو شود، این اتفاق نیفتاد و قیمت‌ها در بازار ارز ثابت ماند.این اتفاق را از چند منظر می‌توان ارزیابی کرد.
اول – درست است که وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است اما تعیین نرخ واقعی ارز، نیز یکی از کارکردهای بانک مرکزی است. تجربه سال‌های اخیر در اقتصاد ایران نشان می‌دهد که ارز هم کالایی قیمت‌دار است و پایین بودن قیمت این کالا نسبت به ارزش واقعی آن تبعاتی برای اقتصاد خواهد داشت. مثلا برای تولید و صادرات مشکلاتی ایجاد می‌کند. خروج سرمایه از کشور را موجب می‌شود.مسافرت‌های خارجی مردم را افزایش می‌دهد و مصایبی از این دست را متوجه اقتصاد می‌کند.در عین حال باید اذعان داشت که بالا بودن نرخ ارز نسبت به قیمت واقعی آن نیز مشکلاتی دو چندان را برای اقتصاد به ارمغان خواهد آورد.به عنوان مثال بالا بودن نرخ ارز سبب می‌شود که صنایع ناکارآمد شوند و تکنولوژی‌های روز امکان ورود به کشور را نیابند و حمایت از صنایع برای صادرات بدون حساب و کتاب و رانتی شود.
حالا در این وضعیت که معلوم نیست نرخ واقعی دلار چقدر است باید چه تدابیری اندیشید؟ اگر نرخ دلار در سال ۱۳۸۱ که ۹۰۰ تومان بود را مبنا فرض کنیم و نرخ تورم در این سال‌ها را بر این نرخ اضافه کنیم در سال ۱۳۹۱ باید نرخ دلار چیزی بین ۲۵۰۰ تا ۲۸۰۰ بود اما دیدیم که نرخ دلار در این سال بسیار بالاتر از رقم واقعی خود رفت و به ۳۵۰۰ تومان و در برخی دوره‌های کوتاه حتی به نزدیکی چهار هزار تومان هم رسید.حالا با توجه به این وضعیت مشکلاتی از بابت گرانی نرخ ارز دامن اقتصاد را گرفت و امروزه می‌توان آن را لمس کرد اما امسال با توجه به نرخ ۴۰ درصدی تورم قیمت واقعی دلار باید همان سه هزار تومان باشد و ارزانی دلار نسبت به قیمت واقعی‌اش طبیعتا مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد که پیش‌تر ذکر آن رفت. حالا کسانی که انتظار دارند نرخ ارز تحت تاثیر وقایع سیاسی کاهش یابد به یک نکته مهم بی‌توجه هستند، اینکه این کاهش طبیعتا کوتاه‌مدت بوده و تنها شوکی مخرب را به اقتصاد وارد می‌کرد اما پایدار نمی‌ماند و قیمت‌ها رو به صعودی دوباره می‌رفت و آنچه در جریان این بالا و پایین شدن‌ها قربانی می‌شد طبیعتا تولید و صادرات و فعالیت اقتصادی بود. هر چند باید توجه داشت که بخشی از سرمایه مردم نیز در این تکانه‌ها از میان می‌رفت و پوچ می‌شد.مگر نه اینکه تا قیمت‌ها میل به کاهش نشان دادند مردم عادی که سرمایه زندگی‌شان را به دلار و طلا تبدیل کرده بودند وارد بازار شدند و تاثیرات منفی شوک کاهش قیمتی را چند برابر کردند؟ حالا از زاویه‌ای دیگر به این اتفاق نگاه کنیم. بانک مرکزی اگر می‌تواند با بازارهایی که در اختیار دارد ثبات را بر بازار حاکم کند، نه تنها منفعت مردم و فعالان اقتصادی را حفظ کرده است بلکه از تاثیرات مخرب شوک‌ها نیز جلوگیری کرده و امکان از دست رفته برنامه ریزی را به تولید و صادرات بازگردانده است.
دوم- هر چند معتقدم که سخن رئیس کل بانک مرکزی درباره اینکه قیمت‌ها نباید بیش از این کاهش یابد، سخن درستی است اما باید توجه داشت که هر سخن درستی نباید از زبان هر فردی در هر جایگاهی گفته شود.
کاش رئیس کل بانک مرکزی در این خصوص سکوت می‌کرد و اعلام این نظریه درست را به کارشناسان و اهل فن واگذار می‌کرد، در این صورت نه بازار وارد بحث حاشیه‌ای می‌شد و نه بازار نگران دست‌کاری و دخالت بانک مرکزی.
من معتقدم آقای سیف این سخنان را از باب دلسوزی برای مردمی بر زبان آورد که سرمایه‌هایشان را حراج کرده بودند و نگران از روند وقایع هر چه خریده بودند را می‌فروختند. آن هم به قیمت کمتر از آنچه بود.
در این گیر و دار مطمئن باشید فعالان بازار و خریداران بزرگ ارز ریسک نمی‌کنند و وارد حوزه فروش نمی‌شوند بلکه در صدد استفاده بیشتر از فضا برمی آیند. اما همین سخن درست درست‌تر بود از زبان کسی دیگر بیان می‌شد.
سه- مطمئنا ابزار بانک مرکزی برای کنترل بازار اصلا ابزار کارآمدی نیست. اگر بود بانک مرکزی با استفاده از همین ابزار می‌توانست در زمان رشد قیمت‌ها نیز بازار را کنترل کند.
بهتر است بانک مرکزی درصدد باشد به جای استفاده گاه و گدار از ابزار ناکارآمد خود، به تدوین شیوه‌ای دقیق و درست برای ایجاد ثبات در اقتصاد رو بیاورد.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۵:۰۲ ق.ظ

دیدگاه


پنج × 3 =