زیرساخت های فرهنگی در گستره اقتصاد مقاومتی

زیرساخت های فرهنگی در گستره اقتصاد مقاومتی

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: لزوم تبین فرهنگ شناسی یک جامعه انسانی در چند و چون تغییرات زیربنایی مبتنی بر آینده مهمترین بخش ایجاد جریان و مسیر برای این تغییرات است.
ضرورت تغییر، استفاده بهینه از روند آن، تأثیرات آن و نیز کارکردهای متنوع و مختلف و هم چگونگی ایجاد و رشد آن از جمله موارد قابل طرح در مسیر تبین فرهنگی چنین تغییراتی هستند.
اگر اقتصادمقاومتی را مجموعه تغییراتی باشد که کل جامعه انسانی ایران را از حیث کشف و راهبردی کردنِ توان، موقعیت و نیز منابع آن جامعه وارد گود تأثیر و اثربخشی وماندگاری خواهد کرد، لازم است از دیدگاهی، ابتداً فرهنگ و هنجارهای نظری و عینی آن را تؤامان بررسی شود.
با این مقدمه به بررسی نهادفرهنگ و هم هنجارهای فرهنگی در میدان گاه عملی اقتصاد مقاومتی پرداخته می¬شود:»معنای فرهنگ در یک جامعه‌، در برداشتی ساده و ابتدایی‌، به معنای راه‌های زندگی آن جامعه و آداب خوب آن جامعه می‌تواند باشد. در یک تعریف از فرهنگ چنین آمده است: ‌ فرهنگ یک جامعه عبارت از افکار، عقاید، آرزوها، مهارت‌ها، ابزار و وسایل‌، امور مربوط به زیبایی و کارکردهای هنری‌، آداب و رسوم و مؤسساتی که افراد این جامعه در میان آن‌ها تولد یافته و رشد می‌کنند.
بدین ترتیب فرهنگ شامل امور و اشیایی است که انسان به تدریج آموخته‌، خلق کرده‌، به آنها پی‌برده و آن‌ها را حفظ نموده‌است‌. سه مؤلفه‌ی تشکیل دهنده‌ی فرهنگ را می‌توان ۱ـ ابزار و فنون ۲ـ نظم اجتماعی و مؤسسات آن ۳ـ ارزش‌هایی که مردم یک جامعه بدان اعتقاد دارند دانست‌.
فرهنگ اساس ارزش‌هایی است که هر انسان و هر گروه هویت‌خود را در آن‌ها باز می‌شناسد. فرهنگ از نزدیک و به طور کامل با نوع تولید و سازمان اجتماعی و زیربنا و نیز با ارزش‌ها و هنجارهای یک جامعه که خود یکی از عناصر تشکیل دهنده‌ی آن است ارتباط دارد.« (پرتال فرهنگ و علوم انسانی)
اگر صورت معنای و اجزاء شناسی فوق را در شکل عمومی و همگانی، پیرامون نهادِ فرهنگ بپذیریم به شکل روشن به ارزیابی زیر رسیده¬ایم:
اولین قدم درتحقیق نظری و تحقق عملی یک تغییر یا تحول ابتدا باید هنجارها و نظام عملی مجموعه مورد نظر با نهاد فرهنگیِ یک جامعه وارد گفتمان شوند تا همسانی کیفی و سپس کمی بین این جهت در بستری مشخص و با خروجی عینی به دست آید.
پس مطالبات ما از داده¬های فرهنگی یک جامعه ما را وارد فضای عملی تغییری که به دنبال آن هستیم می¬کند.
در حوزه گسترده¬ی اقتصادمقاومتی دو رویکرد و دو نسبت نهادِ فرهنگ را مورد مطالعه و پردازش قرار می¬دهد:
- درونی¬سازی¬اجتماعی یا اجتماعی¬سازی مقوله موردنظر(اقتصاد مقاومتی) شامل:
رسانه، فضای¬مجازی، عرف اجتماعی، سنن و آداب تاریخی (فلکلور)، هنر، ادبیات و مهتر از همه کارکردهای اجتماعی دین و شریعت.ارزش¬سازی¬فکری و آموزشی مقوله موردنظر(اقتصاد مقاومتی) شامل:آموزش و پرورش، اندیشکده¬های اجتماعی، فصاها و مراکز دانشگاهی وعلمی، کلیه ادارات و مراکز دولتی ( به ویژه در حوزه فرهنگ)، مساجد و کانون¬های فعال فرهنگی اجتماعی.
زمانی که اجزاء مطالبات مقوله موردنظر(اقتصاد مقاومتی) همچون: مصرف بهینه (تبدیل مصرف به استفاده)، جلوگیری از اسراف و تبذیر( روحیه صرفه¬جویی)، ایجاد زمینه¬ای از دانش عمومی نسبت به اقتصاد و سرمایه¬های شخصی، خانواده، جمعی، بومی، ملی و غیره و نیز تبلور مصرف واقعی در تولید واقعی و نسبت¬های حقیقی این دو و نه فقط سود و سرمایه مادی را با دو نسبت فوق مورد ارزیابی قرار گیرد راهبردهای عملی و وجودی مقوله مقوله موردنظر(اقتصاد مقاومتی) مورد شناسایی قرار خواهند گرفت. موارد زیر به نظر صاحب¬نظران وجوه مشترک راهبردهای مورد اشاره هستند:
» سیاستگذاری فرهنگی به نحوی صورت بگیرد که نهایتا شهروندان دست از خرید کالای ایرانی برنداشته و آن را در اولویت سبد خرید خود قرار دهند. می‌بایست راهبردهای فرهنگی جامعه به این منتهی گردد که جامعه با خود باوری ملی، کالای ایرانی را افتخار خود بداند و از ژست های ساختگی در ادبیات فردی و اجتماعی زندگی خود در مصرف کالای خارجی دوری کند. لذا می بایست در این مسیر از کار فرهنگی، تبلیغات و آماده سازی فکر و رفتار نوجوان و حتی کودکان بهره‌برداری کرد و از تاثیر رسانه های دیداری و شنیداری و مکتوب برای اصلاح رفتار اجتماعی استفاد کرد، و در این میان آموزش و پرورش ، وزارت ارشاد ، صداو سیما، دستگاههای آموزش عالی ، مطبوعات و… می¬توانند نقش مهم و ارزنده خود را در این راه ایفا کنند تا ایرانی با افتخار از کالای ایرانی استفاده کند.
خرید کالای خارجی، نابودی فرصت های شغلی داخلی و از بین بردن خلاقیت های فردی و جمعی است و این به مفهوم این است که حذف کالاهای نامرغوب خارجی از سبد خرید خانوار_های ایرانی با اتخاذ سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی مناسب، رسالت عظیم دولت، خصوصا وزارت بازرگانی است.
رسالت دستگاه فرهنگی و رسانه های کشور در آگاهی بخشی به شهروندان امری ضروری است به مفهوم اینکه، آگاهی های لازم باید به مصرف‌کننده ارائه شود. او باید بداند مصرف کالای خارجی سلیقه‌ای شخصی نیست، بلکه به معنای بیکار شدن جوان ایرانی وپدید آمدن مشکلات همراه آن است.
در آموزش وپرورش کشور باید برنامه‌ریزی شود تا با افزایش دانش فراگیران ، اطلاع آنها از هویت فرهنگی و منافع ملی افزایش یابد . متاسفانه بسیاری از لوازم‌التحریر دانش‌آموزان از خارج وارد می‌شود.
این به آن معناست که ایرانی از کودکی می آموزد کالای خارجی استفاده کند. در رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه های دیداری و شنیداری باید محدودیت‌های بیشتری برای تبلیغات کالاهای خارجی اتخاذ شود. تا رسانه‌ های ملی و عمومی کارکردی ضد پیشرفت ملی نداشته باشند. به یاد داشته باشیم قاچاق کالا یکی از موانع توسعه در ایران است. فرهنگ شهروندان باید به‌گونه‌ای تغییر کند که هر شهروند بداند مصرف کالای قاچاق، عاملی در جهت از بین بردن فرصت های اشتغال است.«

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۲ ب.ظ

دیدگاه


9 − = یک