زن نویسی در ادبیات ارومیه

زن نویسی در ادبیات ارومیه

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی:ادبیات امروز چه در ایران و چه در جهان، به تناسب شرایط پیرامونی، گسترش و پیچیدگی خاصی یافته است. چند بعدی شدن مؤلفه‌ها، بینا‌رشته‌ای شدن علوم، تو درتو شدن مفاهیم، استقلال مفاهیم وابسته از لحاظ تاریخی و اجتماعی و همچنین حضور آگاهانه در عرصه زبان ِمعیار و زبان مادری و… از دلایل این پیچیدگی و گسترش است. پیچیدگی نه به معنای پیچیده کردن و درهم ساختن که بلکه استقلال مفاهیم از یک سو و اشتراک و به‌هم ‌پیوسته‌گی حوزه‌ها از دیگر سو، به طبع این پیچیدگی را به سوی موضوعات مختلف فراخوان کرده است.
شعر در ادبیات کلاسیک از لحاظ فرم و زبان ، پدیده‌ای تک بعدی بوده است. یعنی نمی‌توان در این ادبیات از مردانه بودن و زنانه بودن سخن راند. تنها بعد این نوع از ادبیات هم به دلیل حضور تاریخی مردان در اجتماع ومفاهیم اجتماعی، شیوه وطرز مردانه داشته است، به همین دلیل معدود زنانی که در آن و در دورهای مختلف آن حضور و ظهور یافته‌اند، ناچارا ًبه این شیوه و طرز، ادبیات خود را پرداخته و ساخته‌اند.
در ادبیات امروز با طرح شدن زبان شاخص شعر که از یک فرد شاعر به فرد شاعر دیگر متفاوت است که این تفاوت ضامن خود بنیادی شعر هر شاعر نسبت به دیگران است و همچنین تعریف و حضور زبان شاخص زنانه در شعر شاعران زن به تأثیر از تحولات اجتماعی و تاریخی که حضور انسانی زن را در عرصه‌¬گاه‌های مختلف(که پیش از این صرفا ً مردانه شناخته می‌شدند به رسمیت می¬‌شناسد)، استقلال مفاهیم وابسته از هم و از دیگر سو اشتراک عمیق حوزه‌های مختلف اجتماعی، تاریخی، ادبی، فلسفی و… را مهر تأیید می‌زند. البته بروز و ظهور دیدگاه‌های جدید و کاربردی در حوزه زبان معیار و زبان مادری را نیز باید به ترکیب فوق افزود. در شهرارومیه و استان آذربایجان‌غربی نیز از هردو سوی ماجرا گواهانی بوده و هستند که هم متن شعر کلاسیک را به تجربه زیسته‌اند و هم متن شعر مدرن امروز را.ویژگی اصلی که درحوزه شعر زنانه و زبان زنانه خلاصه می‌شود در معاصر بودن آن است. گویی بروز و ظهور انقلاب مشروطه و همچنین تغییرات پیرامونی در نوع روابط اجتماعی حاکم بر جامعه ایران بعد از انقلاب مشروطه به مرور باعث حضور انسانی زن در ادبیات مناطق حاشیه‌ای و برای مثال شهرارومیه و… شده است.حیران خانم که زاده منطقه قفقاز(۱۲۱۸ه- ق۱۱۴۵ه- ش) و بزرگ شده روستای خانقاه سرخ در حومه ارومیه بوده از نخستین کسانی است که در شعر کلاسیک هم در زبان ترکی و هم در زبان فارسی ارائه تجربه کرده‌است. به فاصله ۱۸۵ سال یعنی حدود دو قرن در سالهای ۱۳۳۰ پروین رامیان ( رویا) در شعر کلاسیک آذربایجان‌غربی در زبان فارسی ارائه تجربه می‌کند. با اندک فاصله‌ای در سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ مریم جهانگیری در شعر کلاسیک آذربایجان‌غربی هم در زبان ترکی و هم در زبان فارسی حضور خود را اعلام می‌کند. البته مریم جهانگیری در ادبیات کودک نیز ردپایی دارد. این سه مورد مشخصا ً متعلق به شهر ارومیه هستند. در هر سه مورد می‌توان عناصرتأکید¬کننده بر زنانه‌گی را در آثارشان به وضوح دید اما ابزار و زبان ارائه مردانه است.در شعرمدرن، منطقه آذربایجان غربی و شهرارومیه مشخصا ًدر بعد از انقلاب و بیشتر در دهه ۷۰ و ۸۰ نام شاعران زن و به شکل مشخص‌تر حضور زبان زنانه قابل رویت است.
می‌توان به نام‌هایی اشاره کرد که بیشتر حضوری گذار در عرصه شعر مدرن داشته‌اند اما به شکل شاخص شاید بتوان از رویا شاه‌حسین زاده و ناهید سلطانی در عرصه زبان فارسی نام برد. رویا شاه حسین زاده با سه مجموعه شعر» قرمز همیشه انار نیست« و » آخرین مکتوب عاشقانه من« حضور زبان زنانه در شعر ارومیه را رسمیت بخشید و ناهید سلطانی نیز با مجموعه »آتشفشان در فنجان« حضور شعر زنانه را پر رنگ‌تر نمود. البته در زبان شعر ناهید سلطانی، دغدغه زنانه بودن را ندارد و از این بار اسلاف خود مرز کمرنگ‌تری دارد. نام¬های چون زهرا کریم¬زادگان، آیدا مجدآبادی، فاطمه جمالی، فاطمه باباخانی و ویدا کبیری و….هم در سطح کیفی و با حضور عناصر و گاه رفتارهای شعری زنانه در اشعارشان به قدرت هم طرازی با اسلاف خود در شعر نو و شعر کلاسیک رسیده¬اند اما از حضور واقعی خلاقیت زبانی و شعریت تام زنانه در آثار شعری این گروه خبر چندانی نیست. از این جمع آیدا¬مجدآبادی به غیر ذائقه کاربردی شده شعر دارای ذهنیت انتقادی و اندیشه اجرای شعری نیز هست که در گفتار انتقادی و آسیب شناسانه او مشهود است. فاطمه جمالی نیز به غیر از دغدغه شاعرانه مستتر در شعریت ظاهری، دارای بعد بی¬بدیل ذوق طنز و اندیشه طنز نیز هست. زهرا کریم زادگان، ویدا کبیری و همچنین ویدا افضلی و فکریه سلامت دارای دغدغه برد و زبان آئینی بوده و در این زمینه از شاعران زن اثرگذار بوده و هستند. فاطمه¬باباخانی نیز به عنوان تنها زن¬نگار این مجموعه که دارای زمینه¬های خاص زن¬نویسی در ادبیات داستانی نیز هست، بیشتر در طیف خاص زن بودگی در شعر و داستان البته بی¬توجه به ساخت اصلی زبان ادبی زنانه (هم در شعر و هم در داستان) عمل می¬کند و سرانجام تنها زن نگار دارای دغدغه زنانه انسانی این مجموعه که در تلاش است در کنار شعر در ادبیات¬داستانی نیز زبان زنانه خاص در بعد ادبیات دفاع¬مقدس و ادبیات آئینی ایجاد کند، زهرا کریم¬زادگان است. همچنین او در بعد خاطرنگاری دفاع مقدس نیز در دارای ردپای محکمی است!مشخصا ً در عرصه زبان ترکی نیز می‌توان به نام‌هایی اشاره کرد که حضور محکم و تأثیرگذاری نداشته‌اند که این به دلیل وضعیت خاص زبان ترکی و ادبیات آن در منطقه آذربایجان (ایران) بوده است. زبان ترکی و ادبیات آن به دلایل تاریخی هنوز با شعر مدرن و فرا‌مدرن مرز مشخصی ندارد و به همین دلیل کنش تمام شاعران اعم از زن یا مرد در آن بدون استثنا از معیار دوره گذار از ذهنیت کلاسیک به ذهنیت مدرن تبعیت می‌کند که طبیعتا ًهر دو سوی ماجرا نیز دارای وضعیت یکسان نیست!

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۶ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۵:۳۷ ق.ظ

دیدگاه


هشت − 1 =