رقابتپذیری مهمترین فاکتور بقای کسب و کار
گروه اقتصادی: رشد و تعالی همواره دغدغه اصلی سازمانها بوده و هست. تلاش متفکران و اندیشمندان مدیریت و تئوریهای سازمان در توسعه مفاهیم مدیریت و اداره سازمانها همه برای یک هدف بوده و آن هدف، تلاش برای بقا است.
سازمانها ناچارند که همواره به دنبال متدولوژیها و ابزارهای نوینی باشند که تضمینکننده رشد و توسعه آنها در بازار رقابت باشد. یکی از مهمترین فاکتورهای بقا و پیشرفت شرکتها در محیط پویای امروزی، رقابتپذیری آنها است.
ویژگی اساسی این محیط تغییر و عدم اطمینان است. در چنین محیطی عملکرد شرکتها چگونه باید باشد تا ضمن حفظ موقعیت خود در بازار، حد اکثر منفعت را از تغییرات کسب کرده و پیشرفت کنند؟با آغاز قرن بیستویکم سازمانها تغییرات اساسی و شدیدی را پیرامون خود تجربه کردهاند. این تغییرات سازمانها را به سمت چالشهای نوینی هدایت میکند که عدم توجه به آنها بقا و موفقیت سازمانهای تولیدی را بهطور فزایندهای تهدید میکند. به گزارش دنیای اقتصاد، این موقعیت حیاتی منجر به آن شده است که بسیاری از سازمانها در اولویتهای کسبوکار و دیدگاههای استراتژیک خود تجدید نظر کنند و تمرکز خود را بر سازگاری با تغییرات محیط کسبوکار و پاسخ سریع به نیازهای بازار و مشتری از طریق روشهای نوین همکاری قرار دهند.سازمانها برای پاسخ به این چالشهای کسبوکار، رویکرد نوینی به نام رقابتپذیری را برگزیدهاند.
رقابتپذیری از موضوعات مهمی است که در سالهای اخیر در ادبیات مدیریت و بازاریابی استراتژیک مورد تاکید قرار گرفته است. در این رابطه، چشماندازهای متفاوتی نسبت به عوامل تعیین کننده و موثر ارائه شده است. برخی بر عوامل داخلی وتوانمندسازها بهعنوان عوامل موثر بر رقابتپذیر شدن تکیه دارند و برخی دیگر بر عوامل محیطی و بازار بهعنوان عوامل موثر بر تواناسازی سازمان و رقابتپذیر کردن آن. بهطور کلی، نمیتوان تاثیر هر یک از این دسته عوامل را نادیده گرفت، ولی میزان تاثیرگذار ی هر یک بر توان رقابتی سازمان با توجه به ویژگیهای صنعت متفاوت خواهد بود.
مایکل پورتر از اولین کسانی است که موضوع رقابتپذیری را مطرح کرد. وی رقابتپذیری را در سه سطح ملی، صنعت و بنگاه مورد توجه قرار داده است. در سطح بنگاه، توان رقابتی عبارت است از میزان ارزش بیشتری که یک شرکت قادر است نسبت به سایر رقبا ایجاد کند. به عبارت دیگر، توان رقابتی یعنی میزان فزونی جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان.
محرکهای محیطی به مجموعه عواملی گفته میشود که خارج سازمان بوده و سازمان قدرت چندانی برای کنترل یا تاثیرگذاری روی این عوامل ندارد. این عوامل، کسبوکار شرکت را تحتتاثیر قرار میدهند و از طریق تاثیرگذاری بر دروندادهای سازمانی موجب انتقال بی نظمی و دگرگونی به سازمان میشوند.محققان این عوامل را بهعنوان محرکهای محیطی ذکر کردهاند: بازار بهشدت متغیر، افزایش نیاز برای مبادلات مالی زمان تحویل کوتاهتر، تغییرات در زنجیره تامین فشارهای قانونی و سیاسی، تقاضا برای محصولات و خدمات خاص، نرخ فزاینده ابتکار و خلاقیت توسط رقبا، افزایش انتظارات نسبت به کیفیت، همکاری و مشارکت بین رقبا انتظارات نیروی کار و تشکلهای کارگری تغییرات ناگهانی در مقدار و مشخصات سفارشها، افزایش نرخ تغییر در مدلهای محصول وکاهش چرخه عمر محصول، معرفی تکنولوژیهای نرمافزاری جدید (بهویژه ارتباطات بیسیم و اینترنت)، معرفی تجهیزات تولیدی بسیار کارآ، سریع و مقرون به صرفه افزایش تعداد ویروسها و تهدیدات سایبری کاهش زمان ارائه محصولات جدید به بازار افزایش فشار برای کاهش هزینه ها، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، تغییرات بنیادین در سلایق مشتری، ادغام رقبا در بازار، افزایش فشار رقابتی بازار جهانی، رشد سریع دسترسی به فناوری تغییر در میزان حقوق و دستمزد و مهارتهای شغلی، مسوولیت زیستمحیطی و محدودیتهای منابع، پویاییهای مربوط به بازار و فناوری و مشتری و رقابت و نهایتا پویاییهای مربوط به خود بنگاه و تغییرات محیط کلان- بینالملل.
مجموعهای از فاکتورهای اساسی و اثرگذار داخلی در سازمان را عوامل درون سازمانی رقابتپذیری میگویند که ضمن تاثیرپذیری از محرکهای محیطی، در شکلگیری توان رقابتپذیری سازمانها موثر هستند. محققان مختلف در مطالعات خود به مواردی چون سازمان، کارکنان، فناوری، افراد، اطلاعات، بنگاه مجازی، راهبردها، مهندسی همزمان، ساخت سریع نمونه، کار تیمی، دانش، توانمندی شکل دهی مجدد، مدیریت شایستگیهای اساسی کارآفرینی، سیستمهای اطلاعات، تواناییهای استراتژیک، ارتباطات، استراتژی محصول مشتریان، رهبری فرهنگ و سیستم پاداش تامینکنندگان، راهبردها، فرآیندهای کاری مدیریت دانش، منابع انسانی، زنجیره تامین مهندسی همزمان، کیفیت منابع انسانی، فناوری اطلاعات، سبک رهبری، فرهنگ سازمانی ساختار سازمانی، تحقیق و توسعه، تکنولوژی و فناوری اطلاعات، اشاره کردهاند.
زنجیره تامین شامل تمام مراحل اجرایی است که مسستقیم یا غیرمستقیم در برآورده کردن خواست مشتری فعالیت میکنند و فقط شامل عملیات کاری سازنده و تامینکننده نمیشود بلکه حملونقل، انبار، خردهفروش و خود مشتریان را نیز شامل میشود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش نشان میدهد محرکهای محیطی تاثیر مستقیمی بر فرآیندهای زنجیره تامین درونی و محرکهای درون سازمانی شرکتهای تحتمطالعه دارند همچنین محرکهای محیطی از طریق عوامل درون سازمانی، فرآیندهای زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار میدهند.عملکرد فرآیندهای زنجیره تامین رقابتپذیری سازمان را هم بر مبنای رویکرد بازار و هم بر مبنای رویکرد منابع تحتتاثیر قرار میدهد و سازمانها از طریق تقویت درون دادههای سازمانی و فرآیندهای زنجیره تامین، قادرند بهترین پاسخ را به محرکهای محیطی در راستای افزایش رقابتپذیری سازمان ارائه دهند.از نظر اولویتبندی عناصر زیرمجموعه ابعاد اصلی مدل این تحقیق، مهمترین محرک محیطی موثر بر صنعت خودرو رویدادهای قانونی و اجتماعی است که با توجه به ساختار دولتی شرکتهای خودروساز، چنین نتیجهای دور از انتظار نیست.
در بعد عوامل درون سازمانی، مهمترین شاخص استراتژی سازمان است که نشانگر این امر است که چنانچه سازمانها درک درستی از تحولات محیطی داشته باشند، قادر خواهند بود در تدوین برنامههای استراتژیک سازمان از طریق همسوسازی عوامل درون سازمانی بهترین پاسخ را به عوامل محیطی دهند.همچنین در بعد فرآیندهای زنجیره تامین، امتیاز ابعاد زنجیره تامین نزدیک به هم بود، ولی در این بین اطلاعات به دست آمده نشان داد متغیر تولید دارای بالاترین اهمیت است. بنابراین از سازمانهایی که بتوانند در شاخص تولید عملکرد بهتری داشته باشند، میتوان انتظار داشت رقابتپذیری بالاتری داشته باشند. اولویتبندی متغیرهای زیرمجموعه نتایج رقابتپذیری بر مبنای بازار، نشان میدهد که اولین نشانه از عملکرد بهینه سازمان در نتیجه فعالیتهای بهینه در فرآیندهای زنجیره تامین تثبت جایگاه رقابتی سازمان در بین سایر خودروسازان خواهد بود و در بعد رقابتپذیری بر مبنای رویکرد منابع اولین نتیجه حاصله ایجاد ارزش و کاهش بهای تمام شده تولید خواهد بود.بر مبنای نتایج بهدست آمده پیشنهادهای کاربردی به مدیران و دستاندرکاران صنعت خودرو به شرح زیر ارائه میشود: مرحله اول مدل تحقیق در ارتباط با محرکهای محیطی و نحوه تاثیرگذاری آنها بر سازمان است که این نحوه تاثیرگذاری عوامل محیطی ارتباط تنگاتنگی با سطح رشد یافتگی سازمانها دارد. این محرکها برای آنکه مشخص کنند در حالحاضر تحتتاثیر چه نوع فشار محیطی قرار دارند، بهتر است جایگاه استراتژیک خود را در بازار شناسایی کنند. برای مشخص شدن جایگاه فعلی صرفا خواسته سازمان یا برنامههای آتی آن ملاک نیست و جایگاه با توجه به وضعیت سازمان به لحاظ اندازه شرکت و سطح بلوغ سازمان بسیار اهمیت دارد. اگر اندازه شرکت بزرگ باشد و سطح زنجیره تامین شرکت توسعه زیادی یافته باشد، در مواجهه با عوامل محیطی، توجه به رویدادهای قانونی- اجتماعی و تامینکنندگان از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود.
پس از شناسایی جایگاه رقابتی که حاکی از جهت اثرگذاری محرکها براساس نوع جایگاه است، در مرحله بعد باید کلیه عوامل درونسازمانی رقابتپذیری موردتوجه قرار گیرد ولی با توجه به نوع اثرگذاری محرکهای محیطی، اولویت توجه متفاوت خواهد بود که مهمترین اولویت، عوامل درونسازمانی رقابتپذیری استراتژی و منابع سازمانی است.
در مورد فرآیندهای زنجیره تامین توجه به این نکته حائز اهمیت است که هر صنعت دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که آن را از سایر صنایع متمایز میسازد، بنابراین در زمان طراحی زنجیره تامین باید خصوصیات صنعت نیز مدنظر قرار گیرد. بهطور مثال در صنعت خودرو موضوع زنجیره تامین در دامنه بهخاطر گستردگی فعالیتهای آن مطرح است و در صنعت مد یا تکنولوژیهای روز مانند تلفنهمراه، زنجیره تامین در زمان مطرح است. به همین دلیل هیچ تحقیق یا نتیجهای را تنها نسخه شفابخش تلقی نمیکنند و باید متناسب با شرایط آن صنعت به دنبال تقویت زنجیره تامین باشند.
بررسی و تحلیل محیط صنعت نشان میدهد در حالحاضر بیشتر فشارهای محیطی دو موضوع محصول و شبکه کسبوکار شرکتهای خودروساز را هدف قرار داده است، به همین دلیل به شرکتهای خودروساز پیشنهاد میشود تلاشکنند زنجیره ارزش فعالیتها را بهطور کامل در اختیار خود بگیرند و با تاسیس شرکتهای زیرمجموعهای که هرکدام قسمتی از خدمات این زنجیره را انجام میدهند و استانداردسازی ارائه و توزیع خدمات مربوطه ضمن کسب درآمد و سودآوری بیشتر، موجبات رقابتپذیری سازمان را فراهم آورند.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از اقتصادآنلاین، نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که عوامل درون سازمانی شامل استراتژی سیستمهای سازمان، فناوری اطلاعات، منابع انسانی و ساختار، نقش بسیار مهمی در شکلگیری تواناییهای سازمان و افزایش توان رقابتپذیری آن دارند. بنابراین پیشنهاد میشود مدیران و تصمیمگیرندگان در صنعت خودرو به ایجاد همراستایی در بین این عوامل در راستای استراتژیهای تدوین شده برای سازمان توجه کنند.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۶:۴۱ ق.ظ