رابطه توکّل واعتماد به نفس درائدولوژی فرهنگ اسلام

رابطه توکّل واعتماد به نفس درائدولوژی فرهنگ اسلام

گروه تحلیل : اعتماد به نفس از نظر قرآن، به معناى پى بردن به کرامت و ارزش نفس است و این کرامت انسان از ویژگى هاى اوست که سایر مخلوقات از آن برخوردار نیستند و به همین خاطر، نسبت به دیگر مخلوقات برترى دارد. بحث اعتماد به نفس و رابطه آن با موضوع توکّل، موضوعى چالشى در بین دانشمندان علوم دینى و متخصصان علم روان شناسى مى باشد. در این مجال، به اختصار به بررسى و توصیف کلّیات این ارتباط و مسائل پیرامون آن اشاره مى نماییم.
در منابع روایى، تعدادى از احادیث درذمّ اعتماد به نفس آمده است. معناى نفس در مباحث کلامى، اعتقادى و روان شناختى متفاوت است. همچنین معناى اعتماد به نفس در روان شناسى، با آیات و روایات متفاوت است و توجه به تفاوت واژه ها در اصطلاحات مختلف این مشکل را حل مى کند.
اعتماد به نیروهایى که خداوند در وجود ما قرار داده است، بى گمان با توکّل و اعتماد بر خداوند ناسازگار نیست و این بدان معنا نیست که فرد داراى اعتماد به نفس، دیگر توکّل را کنار گذاشته و تنها به خود متکى است، بلکه مفهوم اعتماد به نفس در امتداد توکّل به خدا قرار دارد. توکّل و اعتماد به نفس در طول هم قرار گرفته اند، نه در عرض هم.
بر اساس حدیث زیر، اعتماد بر نفس خود کردن از محکم ترین فرصت هاى شیطان است؛ یعنى هر که اعتماد بر نفس خود کند و اعتقاد به این مطلب داشته باشد که مرتکب بدى نمى شود و هرچه انجام دهد، خوب است و از اعمال خود هراسى نداشته باشد و اعتمادش بر عصمت و لطف خدا نباشد، این از محکم ترین فرصت هاى شیطان براى گمراه نمودن فرد است. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: اطمینان به خود، از مطمئن ترین فرصت هاى شیطان است .
در حدیث زیر، دورى از اعتماد بر نفس ضرورى است؛ زیرا بیان شده که آن از بزرگ ترین دام هاى شیطان است. مراد از اعتماد بر نفس بر اساس حدیث، این است که انسان خود را خوب بداند و خاطرجمع باشد و خدا او را به خود واگذارد و این مطلب آشکار است که چنین کسى زود به دام شیطان مى افتد و شکار او مى گردد. و این برداشت اشتباه است، بلکه آدمى همیشه باید که مراقب و نگهبان نفس خود باشد و با وجود اعتماد به نفس، در حفظ و نگاه دارى نفس خویش بکوشد و به خداوند متوسّل شود. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: إِیاکَ وَ الثِّقَه بِنَفْسِکَ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَکْبَرِ مَصَائدِ الشَّیطَان از اطمینان به خودت بپرهیز؛ زیرا که آن از بزرگ ترین دام هاى شیطان است.همچنین آن حضرت مى فرماید: از منفورترین مردم نزد خداى متعال دو نفرند: کسى که خداوند او را به خودش واگذاشته است که درنتیجه، از راه راست منحرف شود… و کسى که مشتى جهالت و نادانى از هر سو فراهم آورده و در میان نادانان امّت تاخت وتاز مى‌کند .
در حدیث بالا نیز کسى که خدا او را به خود واگذارد، در زمره منفورترین مردم قرار گرفته است. به هر حال، به حکم قرآن، انسان از فقر (نیاز) ذاتى برخوردار مى باشد و هر کارى که انجام مى دهد با کمک و نیروى الهى است، هرچند در این میان، فاعل کار خود اوست.
در نماز مى خوانیم: با قدرت و حول الهى مى ایستم و مى نشینم. بنابراین، هرچند که انسان مى ایستد و یا مى نشیند، ولى این امکان تنها با قدرت و خواست خداوندى براى وى میسر شده است. از نظر قرآن (با توجه به آیات هفت سوره علق، پنج سوره عبس و هشت سوره لیل)، یکى از عوامل بسیار مهم در راه کفر و طغیان بشر بر ضد خدا، استغناى انسان است. این معنا از اعتماد به نفس، همان مفهوم بى نیازى انسان از خداوند است که در آیات مذکور به عنوان نگرش مذموم و عاملى براى کفر و طغیان بشر برشمرده شده است، حال آنکه در تفسیر آیه چهار سوره حمد آمده است: عبودیت از فعل ماست، ولى قدرت و قوت و کون از جانب خداوند است.پس از بیان احادیثى پیرامون اعتماد به نفس و همچنین نظر قرآن در این رابطه، به بیان دیدگاه بزرگان دین در باب مسئله اعتماد به نفس مى پردازیم. علّامه طباطبائى در باب مسئله اعتماد به نفس نقل مى کند که اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به خدا و افتخار به عبودیت او، مردود است .
با توجه به نظر مرحوم علّامه، اعتماد به نفس کاملاً مردود است. آیت اللّه جوادى آملى نیز این مطلب را با توجه به مطلبى که در کتاب تفسیر موضوعى قرآن کریم نقل کرده، تأیید مى کند.
ایشان نیز در این رابطه نقل مى کنند که برخى از متفکران اسلامى بر این باورند که اندیشه اعتماد به نفس از مغرب زمین به حریم اندیشه ناب توحیدى مسلمین راه یافته است و اسلام هرگز اعتماد به نفس را تأیید نکرده است؛ زیرا آدمى که از خود چیزى ندارد و مالک سود و زیان خود نیست، چگونه مى تواند به خود تکیه و اعتماد کند؟ تنها اعتماد و توکّل بر خداست که از نظر اسلام فضیلت به شمار مى آید. تکیه گاه مؤمن قدرت بى کران خداى سبحان است، نه قدرت خودش و نه قدرت دیگران و اعتماد به نفس یا اعتماد به دیگران، از نظر اسلام مردود است و رذیلت به شمار مى آید .درنتیجه، با دقت در آیات و احادیث ذکرشده، ما به یک اصل علمى رهنمون مى شویم و آن این است که اصل توکّل ازجمله اصول باسابقه و متداول در قرآن و احادیث است و همه این اصل را پذیرفته اند و با توجه به آیات قرآن و احادیث، توکّل در کنار تلاش معنا مى یابد و اعتماد به نفس در طول اعتماد به خداوند قرار دارد و توکّل را نفى نمى کند. آراى اندیشمندان اسلامى در زمینه رابطه میان توکّل و اعتماد به نفس، متأثر از برداشتى است که آنان از مفهوم اعتماد به نفس دارند.
پس عقیده منحرفان با توجه به آیات و روایات در رابطه با این مسئله مطرود است. خدایى که مافوق همه علت ها و اسباب است، اراده اش بر همه اراده ها غلبه دارد و اعتماد به نفس در طول اراده خدا قرار گرفته است.
به هر حال، اعتماد به نفس قرآنى هماهنگى و ارتباط تنگاتنگى با مسئله توکّل و مقوله اعتماد به خدا و تکیه بر او دارد و نمى توان مسئله اعتماد به نفس را در اسلام و قرآن از توکّل و اعتماد به خدا جدا دانست؛ زیرا باور این عقیده چیزى جز کفر و شرک نیست.
پس، اگر در مواردى از اعتماد به خویشتن نهى شده است، مقصود آن نیست که این امر از نظر دین به طور کلى محکوم است، بلکه هشدارى است به انسان ها که درباره توانایى هاى خود دچار غفلت و غرور نشوند و آنها را مستقل از اراده خداوند ندانند.
مسئله توکّل به عنوان حقیقتى انکارناپذیر در زندگى انسان به معناى اعتماد به خدا و تفویض امور به اوست و با توجه به روایات، داراى موانع و لوازمى است. تعویذ و تطیّر دو مانع توکّل است. تعویذ به معناى استفاده از اذکار و اوراد مأثوره براى دفع شر یا بلا در زمان یأس و ناامیدى، در اسلام امرى شرعى است.
تعویذ همراه با تکیه بر قدرت خداوند مانع توکّل نیست، ولى بدون توجه و اتکا به خداوند به عنوان مسبب الاسباب مانع تحقق توکّل است. تطیّر به معناى فال بد، در فرهنگ اسلامى از جایگاهى برخوردار نیست و تأثیرى در زندگى انسان ندارد و نوعى از شرک به خداست، البته فال خوب زدن بدین لحاظ که مایه امیدوارى انسان است، کار پسندیده اى به شمار مى آید. انسان بهتر است به جاى تطیّر، به توکّل متوسّل شود.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۸ ق.ظ

دیدگاه


6 − = یک