خود آزاری در جامعه می تواند زنگ هشداری باشد

خود آزاری در جامعه می تواند زنگ هشداری باشد

غفار میرزایی
گروه اجتماعی:چندی است که خط انداختن بر روی بدن از سوی برخی از نوجوانان و جوانان به شکل گسترده ای گسترش پیدا کرده است. هر چند که گذاشتن علامت بر روی بدن برای شناخته شدن فرد در جامعه سابقه ای بس طولانی دارد اما گسترش این شکل از خود آزاری در جامعه در شایط کنونی می تواند زنگ هشداری باشد که حکایت از نزدیک شدن خطر به قشر جوان و نوجوان می دهد.
در این پیوند روانشناسان رفتارهای آزار دهنده فرد را در قبال خود را با نام مازوخیسم تعریف کرده اند هر چند که این بیماری در شکل های مختلفی مانند مازوخیسم جنسی، مازوخیسم احساسی و مازوخیسم فیزیولوژیکی جای می گیرد ولی هر چه که باشد به نوعی نشان از آن دارد که فرد مبتلا به مازوخیسم، به نوعی دچار یک نوع مشکل روانی است که سعی دارد تا با آسیب رساندن به خود این مشکل را حل کند.
اما واکاوی ریشه های خودآزاری در فرد نشان از آن دارد که این مشکل نمی تواند به صورت تک بعدی مورد بررسی قرار داد. لازم است در این زمینه جنبه های فردی و اجتماعی این مشکل مورد بررسی قرار گیرد. برخی باور دارند که بعد فردی و محرک های درونی نقش مهمی در نخستین خودآزاری دارد. فرد کم جثه ای که در اوج نوجوانی از سوی همکلاسان یا گروه همسالان کتک خورد یا مورد طرد اجتماعی قرار گرفته است ممکن است در کنج عزلت خود راهکارهایی در ذهن برای انتقام از شرایط موجود ارایه کند که یکی از این راهکارها خودنمایی در جامعه با گذاشتن علامت های مختلف یا خط_های ناشی از کشیدن تیزی یا چاقو باشد.
برخی از کارشناسان باور دارند که فرد خودآزار با تجسم صحنه های واقعی که ممکن است در رسیدن به آنها به نوعی دچار سرخوردگی شده است دست به اقدام هایی بزند که خط انداختن بر روی صورت، بازو یا دیگر اعضای بدن نمونه_های بارزی از آن باشد.
این فرد در ذهن خود شاید از خود قهرمانی را تصور کند که در دفاع از خود یا حقوق ضایع شدن دیگران با اوباش درگیر شده و به نوعی آثار زخم و تیزی اوباش باید به عنوان یادگار دفاع از دیگران بر روی بدن وی مشهود باشد.البته این توهم لوطی مرامی و پهلوان مسلکی تنها تخیل کودکانه ای است که تحت تاثیر محیط زندگی یا گروه همسالان به فرد دست می دهد. افراد دارای این ویژگی از خود آزاری به طور معمول افرادی کمرو، انزوا طلب و بی‌سواد هستند که افراد می کوشند با تجسم صحنه‌های واقعی مختلف راه فکر و خیال، تمایلات غیر‌عادی خود را ارضا کنند.اما خود آزاری ممکن است در طولانی مدت به یک نوع تفریح برای فرد تبدیل شود.
در این شرایط فرد بر اثر تکرار خود آزاری دیگر به درجه ای از مازوخیسم رسیده اند که درد و زجرهای ناشی از خط انداختن بر بدن نه تنها آنها را اذیت نمی کند بلکه این درد به نوعی برای افراد ایجاد شعف و نشاط می کند. اما چرا افراد خودآزار در این مرحله کمتر احساس درد می کنند؟ براساس یافته های دانشمندان سطح معین »نوروترنسمیترها« در افراد با رفتارهای خود آزارانه آنها ارتباط دارد.
ایندورفین های Beta شبه مخدرهایی که در مغز وجود دارد که فرد بر اثر تکرار خودآزاری میزان بیشتری از ان را آزاد می_کند و در نتیجه بعد از چند بار ایجاد خراش در بدن به نوعی به فرد یک حالت مشابه بیهوشی دست می دهد که ظاهرا باعث می شود حین آسیب رسانی به خود متوجه درد نشود.
برای تبین بهتر خود آزاری در بین نوجوانان و جوانان لازم است سطح انگیختگی این افراد نیز مورد توجه قرار گیرد. تحقیقات نشان داده است که سطح انگیختگی فرد با رفتارهای خود آزارانه می تواند ارتباط نزدیکی داشته باشد. طبق نظریه بیش انگیختگی فردی که دارای سطح بالایی از انگیختگی است برای کاهش آن درگیر رفتارهای خود آزارانه می شود.
بنابراین ممکن است رفتار جهت آرام سازی و رهایی از تنش به کار برد.اما نگاه یک سویه به خود آزاری به ویژه در سنین نوجوانی و جوانی نمی تواند به درستی این مشکل را تبیین کند. در بعد اجتماعی، خودآزاری_های این روزها در جامعه می تواند به نوعی دهن کجی به برخی از هنجارهایی باشد که نوجوانان و جوانان حاضر به تبعیت از آنها نیستند.این روزها اخباری مبتی بر خودآزاری های دانش آموزان دختر و پسر برخی از مدارس به گوش می رسد که با وجود تربیت دینی و اسلامی در خانواده، مدرسه و جامعه بازهم به این اقدام دست می زنند.حال در بعد اجتماعی این پرسش مطرح می شود که چرا یک نوجوان با توجه به شرایط تربیتی خود دست به چنین اقدامی میزند. در پاسخ باید گفت قشر جوان و نوجوان جامعه به طور معمول با توجه به شرایط سنی خود به نوعی دچار یک انقلاب درونی شده و اگر در وادی بلوغ که بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان صحرای پرخطر یاد می کنند تنها گذاشته شوند دچار نوعی دوگانگی شده و برای نمایان کردن اعتراض خود به وضع موجود دست به اقدام هایی می زند که خودآزاری نمونه بارز آن می تواند باشد.
محیط زندگی فرد می تواند محرکی قوی برای خود آزاری باشد. تصور محله ای که افراد آن بر اثر درگیری و پرخاشگری های متعدد دچار جراحت فراوان شده اند نمی تواند یک نوجوان را با روح لطیف تحویل جامعه دهد.
در این محله ها ارزش های فردی با شجاعت_های تخیلی تعریف می شود و نوجوان که در این سن به دنبال یک الگو مرجع برای زندگی می گردد ممکن است الگوی خود را از میان خرده فرهنگ های نابهنجار انتخاب کند و برای یکی شدن رفتار با آنها اقدام به خط انداختن کند.
مشکلات خانوادگی و برخی دوگانگی های موجود در خانواده ها نیز می تواند محرکی برای خودآزاری باشد. در این شرایط افراد می خواهند هویت فردی خود را با سرکشی و نافرمانی از ارزشهای والدین نشان دهند. این افراد به آسیب رساندن به خود به دنبال تسکین موقت احساسات شدید، فشار یا اضطراب، ایجاد راهی برای وارد شدن به بی حسی عاطفی، دیگران را به نیاز برای کمک جلب کردن و تلاش برای متاثر کردن و مدیریت بر دیگران هستند.یکی دیگر از دلایلی که کودک درگیر رفتارهای آسیب زننده می شود، دستیابی به یک شی یا اتفاق است. برای مثال ممکن است فرد چیزی را درخواست کند ولی دریافت نکند، آنگاه آسیب رساندن به خود را آغاز می کند. بعلاوه در موقعیت هایی که بسته به شرایط، ناچارا کودک به خواسته اش می رسد، رفتار بصورت مثبت تقویت می شود.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۹:۲۵ ق.ظ

دیدگاه


7 + پنج =