جایگاه ادبیات در دنیای مدرن امروز

جایگاه ادبیات در دنیای مدرن امروز

گروه فرهنگی:در هردوره ای از تاریخ همیشه پدیده ای به نام شعر خود را در قد و قواره هایی مختلف و متفاوت نشان داده است . بر این پایه و تدبیر ، ممکن است در یک دوره جامعه با شعری کوتاه قد مواجه بوده و یا در دیگردوره ای شعری بلند قد و یا احیانا” متوسط را به خود احساس کرده است . با این نگاه می توان چنین برداشت کرد که شعر نیز به مانند آدم ها دارای قد و قواره هایی مختلف می باشد . اما این فرآیند هنری (شعر) از حیث ِ معنا ومفهوم و برداشت ها و باورداشت های اجتماعی با آدم ها از لحاظ قد و قواره در تفاوت عمده می باشد .
خود مصداقی مبرز است که ممکن است یک فرد دارای قدی بلند و اندام وچهره ای زیبا باشد اما از باطنی زیبا برخوردار نباشد . بنابراین لباس ظاهر تنها شاخصه مبنی بر برتری انسان نیست بلکه لباس باطن نیز که می تواند شامل : فرهنگ ، تفکر ، اندیشه و تکامل انسانی باشد خود عواملی در جهت تکمیل تکامل های انسانی در ابعاد مختلف به شمار می روند . اما نکته ی اساسی این جاست که طبعن آدم های قد بلند و نمادین در جامعه جایگاه بیشتری را به خود اختصاص داده اند و این تداول نگاه و تفکر در بین آحاد جامعه و عموم خود می تواند لمسِ تجاربی باشد که در ازمنه های تاریخ و در اذهان عموم نقشی سازنده را از خود بر جای گذاشته است .
با این مفاهیم که ذکر آن رفت اگر چه می توان وجه اختلافاتی را بین آدم های قد بلند و قد کوتاه مشاهده نمود و این وجه اختلافات نیز در زوایایی از حیث معنا و مفهوم با شعر قد کوتاه و شعر قد بلند کلاف خورده است به طوری که بخشی از نظر شاعر به منظرهای انسانی با رفتارها و بافتارهای متشابهی صورت نمی گیرد اما از سویی دیگر وجه اشتراکاتی هم فی مابین آدم های قدبلند و قد کوتاه با اشعار قد بلند و قد کوتاه قابل توجه و مشاهده است .
دلیل عمده ی این مهم بر می گردد به رویکره هایی روان شناسانه که شُعرا از حیث رفتارهای معنایی دربافتار جامعه و رفتار مردم کشف نموده اند ،به گونه ای که تجربه نشان داده است که برخی از آدم های قد بلند از اشعار قدبلند لذت بیشتری را می برند و یا احیانا” ارتباط روحی و معنایی بیشتری را برقرار می کنند و عکس آن نیز صادق است چرا که برخی از افراد قد کوتاه نیز از حیث روان شناسی با اشعار کوتاه ارتباط بیشتری را برقرار می کنند .
شاید بتوان چنین پنداشت که طبیعت ِ انسان و رفتارهایی که از خود در جامعه به نمایش می_گذارد در سُرودن یک شعر از جانب شاعر تأثیر فراوانی را می تواند داشته باشد . لذا کوتاهی ظاهری آدم ها و یا باطنی آدم ها با بلندی ظاهر و باطن آدم ها در تولید شعر به عنوان یک مولد اجتماعی در زوایایی می تواند مؤثر باشد . با این تفاوت که در شعر » قد معنایی« چربش بیشتری را بر » فدساختاری « دارد ، بر خلاف آدم ها که قد ساختاری آن ها از اولویت و قابلیت های بیشتری نسبت به قد محتوایی آن ها بهره مند شده است! با این تفاسیر شعر را می توان به سه قسم کوتاه ، متوسط و بلند منقسم نمود .
قد و اندازه ی شعر از چارچوبی عمودی و افقی تشکیل می شود به شیوه ای که ممکن است اندازه ی عمود یک شعر بر افق آن چربش بیشتری داشته باشد و یا اندازه ی افق یک شعر بر عمود آن . افزون بر این که قد بلندی و قد کوتاهی هم در عمود شعر وجود دارد و هم در افق شعر .
بدین سان که ممکن است یک شعر دارای قدی کوتاه از حیث عمودی باشد اما از بار معنایی بلندی برخوردار باشد و یا احیانا” دارای قدی بلند از حیث افقی باشد اما از بار معنایی کوتاهی بر خوردار باشد .
قد شعر کوتاه را می توان همان شعر کوتاه هم نامید، زیرا که شعر کوتاه دارای واژگان و ساختاری کوتاه است اما از محتوایی بلند برخوردار است . لذا مهمترین عنصر فرآرونده در شعر قد کوتاه این است که دارای لباس معنایی بلندی است و از حیث زیباشناختی بیشتر به اندرون آن توجه می شود نه ایدرون آن . اما در شعر قد بلند شاعر هم به اندرون شعر توجه دارد و هم به ایدرون شعر .
با این روند در می یابیم که در دنیای سنت تشریح و توضیح مدبرانه و شاعرانه ی شاعر در بین مردم متداول تر بود زیرا که مردم هنوز با کارکترهای فرهنگی ، هنری و علمی کمتر آشنا شده بودند و یا تقریبا” می توان گفت هنوز بسترهای لازم برای این مهم فراهم نشده بود و این امری ضروری قلمداد می شد به گونه ای که شعر بلند از لازمه های هنر به شمار می رفت چرا که مردم در آن زمان به آگاهی و فراست بیشتری نیاز داشتند ولی در دنیای مدرن و پست مدرن امروز که جامعه به قله ی اطلاعات و اگاهی دست یافته است یقینا” صنعت فرمیکال و روایی جای خود را به ابداعی به نام صنعت تکنیکال و غیر روایی داده است . دیگر مهم مقوله ای به نام فرق و برتری فی مابین شعر کوتاه و شعر بلند است . درتبیین این مهم می توان ابراز داشت که نمی توان نسخه ی ویژه ای را برای مردم و مخاطبین شعر مبنی بر این که چه نوع ژانر شعری را می پسندند ، تجویز کرد و یا احیانا” یکی از این دو نوع شعر را برتر تلقی نمودزیرا که در ادوار مختلف تاریخ و ادبیات ایران تا به امروز ما شاهد شعر کوتاه و شعر بلند از جانب شُعرا در شمایلی متفاوت و مجزا بوده ایم و این خود بیانگر تأثیر و جایگاه این دو ژانر شعری در بطن و کُنه جامعه ی ایران به شمار می رود .
علاوه بر شعر کوتاه و بلند که در بین آحاد جامعه و عموم مردم متداول شده است ژانر شعری دیگری هم به نام شعر ” متوسط ” وجود دارد که به بیانی دیگر می توان این نوع شعر را نیمه ماکسی مالیزم نامید . می توان گفت این گونه ی شعری کمتر در بین مردم رایج است و البته کمتر هم به آن پرداخته شده است . شعر متوسط شعری است که نه قدی کوتاه دارد و نه بلند بلکه قدآن از حیث ساختار و محتوا متوسط است .
شعر اوسط شعری است که هم بخشی از خصوصیات شعر کوتاه را شامل می شود و هم این که بخشی از شاخک های شعر بلند را داراست . اما این ژانر شعری از حیث زیباشناختی و محتوا شناسی اگر چه دارای مؤلفه هایی کارآمد می باشد ولی به اندازه ی شعر کوتاه و شعر بلند مورد توجه و تأمل قرار نگرفته است .
علت عمده ی این مهم بر می گردد به تاریخ رفتاری و فرهنگی مردم این کهن بوم که اغلب با روحیات و خلقیّات شعر کوتاه و بلند سازگار و کلافی عمیق تر خورده اند .
تاریخ این کهن بوم نشان می دهد که مردمان ایران اغلب دارای نژاد و قدی متوسط بوده اند و منطق رفتاری و فرهنگی ما حکم می کند که شعرمان نیز از حد وسطی هم بر خوردار باشد ولی همیشه سعی بر آن داشته ایم که در شعر کلاسیک و شعر نو از ژانرهای کوتاه و بلند بیشتر استفاده نمائیم به مانند قالب های بلند کلاسیک چون: قصیده ، قطعه ، غزل ، ترجیح بند، ترکیب بندو … و یا قالب های کوتاهِ کلاسیک به مانند: تک بیتی، دوبیتی ، رباعی، چهارپاره و … و یا در شعر نو که به مراتب جایگاه اشعار کوتاه و بلند ما از اشعار متوسط بیشتر و مهم تر جلوه می نماید و بهترین نمونه شعری را می توان در قالب های نیمایی جستجو کرد زیرا که در عمود و افق ساختار شعر نیمایی ما با مصرع هایی کوتاه و بلند مواجه می شویم و این خود مصداقی بارز و گواهی موثق مبنی بر قد شعر می باشد و این قد شعر نیز علاوه بر قد ساختاری از قد محتوایی و به بیانی کانسپت( مفهومی) نیز بهره جسته است .
دیگر نکته ی مهم در ارتباط با قد شعر مرتبط با نقش طبیعت در قد شعر می باشد به طوری که طبیعت درشکل گیری قد شعر نقشی اساسی و سازنده را بر عهده گرفته است .
شاعر در سُرایش خود همیشه سعی بر آن دارد تا که از منظرهای متفاوت طبیعت و موالید سه گانه( موجودات ، نباتات و جمادات ) به عنوان سرشت و خمیر مایه ی شعر استفاده ی بهینه را ببرد . با التفات به این که مقوله ی قد در جهان هستی امری تعریف شده به شمار می رود و نظام آفرینش خود بیانگر این مهم است لذا اغلب شاعران در شعر خود از دو صنعت تضاد و تقابل و در ابعادی پارادکس استفاده می کنند و یا احیانا” مراعات نظیر را در جهت نظم و ایهام را از حیث برد معنایی شعر بکار می برند .

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۸:۰۹ ق.ظ

دیدگاه


چهار × 3 =