تمایل به معنویت و فضیلتدوستی در ذات بشر
گروه تحلیل: آدمی به صورت طبیعی دارای کرامت و شرافت ذاتی است و بر حیوانات برتری وجودی دارد. ازاینرو برای ارتقای عزّت، ارزشمندی و شرافت خود کوشش میکند و از پستی و فرومایگی بیزار است. کرامت بهمعنای بزرگواری و نزاهت از پستی و فرومایگی و برخورداری از اعتلای روحی است. براساس مبنای کرامت، انسان موجودی شریف است که در نیکوترین شکل آفریده شده است. وی باید از جایگاه خود در هستی آگاه باشد و بداند که او برترین آفریدگان است و همه هستی برای او آفریده شده و خداوند او را جانشین خود در روی زمین قرار داده و او را به برترین جایگاه در عالم هستی فراخوانده است.
در آموزههای دینی، دستورات و برنامههای متعددی یافت میشود که انسان را به ارزش نهادن به خود و دیگران، فرامیخواند و احترام به خود و دیگران و خدمت به ایشان را ارزشی متعالی میشمارد. برای نمونه، فرهنگ صالحنگری و خیراندیشی یکی از محورهای اساسی در بُعد تکریم بوده و در قرآن کریم و سیره پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) بهطور جدّی به آن توجه شده است. قرآن کریم در بیش از هفتاد مورد، ایمان و عمل صالح را کنار هم قرار داده و بدینسان، ارج نهادن به خود و دیگران را در قالب فرهنگ خدمترسانی، صالحنگری و خیراندیشی ترویج کرده است.
عمل صالح که در سطوح مختلفی قابل انجام است، موجب میشود انسانها احساس احترام و صله کرامتی به یکدیگر داشته باشند و بهگونهای محسوس، تقرب، معنویت و بندگی را در حد خود احساس کنند. بنابراین باید انسان را به شأن و جایگاه والا و واقعی او آگاه ساخت و از بند غفلتی که در آن گرفتار شده و مادی و مادیگرایی را مهمترین وجهه همت خویش قرار داده است، رهانید؛ باید او را از کرامت خویش آگاه ساخت و به او حسّ فداکاری و خدمترسانی به همنوعان بخشید؛ درنهایت اینکه، باید او را از شأنیتی که وی را از همهچیز و همهکس بالاتر و والاتر میداند، آگاه ساخت. یکی ازجمله مبانی پرورش صله رحم «تمایل فطری به معنویت» است که هر انسانی آن را در وجود خویش احساس میکند. بر این اساس است که انسان بهسوی خدا و کمالات اخلاقی گرایش پیدا میکند و در این مسیر، توانمندیهای دیگری را نیز به کار میگیرد. ازجمله این توانمندیها، ساختار عاطفی انسان است که زمینه شکوفایی این تمایل فطری را در آنها تقویت میکند و فرد را از خودخواهی، به دیگرخواهی و ایثار و فداکاری برای دیگری میکشاند. برقراری رابطه با دیگران بهویژه خویشان، در شکوفاسازی این خواسته فطری مؤثر است؛ زیرا در این ارتباطات، فضیلت دیگرخواهی و ازخودگذشتگی نمود مییابد و از منیت افراد کاسته میشود.
به همین جهت، هدف غایی و نهایی ارتباطات انسانی در سبک زندگی اسلامی تحقق بخشیدن به هویت معنوی انسانی و پرورش کمالات اخلاقی است که هویتی خداگونه است و در راستای قرب الیالله قرار دارد. بر اساس آیات و احادیث فراوانی، انسانها فطرتاً متمایل به معنویت و فضیلتدوستی هستند و این تمایل به معنویت، خداجویی، دینداری و تقوا را خداوند در نهاد و فطرت انسانها قرار داده است. قرآن کریم در اینزمینه میفرماید: «با تمام وجودت به معنویت و دین روی آور؛ به فطرتی که خداوند، مردم را با آن سرشته است و خلقت خداوند، تغییرناپذیر است. این است همان دین استوار؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند.» از این آیه بهخوبی استفاده میشود که انسانها ذاتاً به دینداری و معنویت و فضیلت متمایلاند؛ ولی این امر، نیاز به پرورش دارد.میل به محبت دیدن و محبتورزی از گرایشهای فطری انسانی است که فرد در هر دورهای از زندگی و تحول و رشد به آن نیازمند است و باید از آغازین لحظات ورود به این جهان تا زمان وداع از این دنیا، متناسب با دوره رشد او این نیاز عالی و اساسی تأمین شود. صله رحم در مصادیق گسترده آن، تبلور و شکوفایی این میل فطری است و ازاینرو در همه مصادیق صله رحم باید اساس رابطه بر محبت باشد تا اهداف تربیتی تحقق یابد.
این محبت در صله و ارتباط پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) با مردم که از مصادیق بارز صله رحم از دیدگاه اسلامی است، بهخوبی آشکار است. آنان با این روش که مبتنی بر محبت خدامحور است، دلها را بهسوی خود و هدایتهای دینی خویش متوجه کرده، و قلبهای سخت را نرم و منعطف میساختند. به زبان آوردن مهر، مایه تحکیم پیوند تربیتی است. امام علی(علیه السلام) رفتارهای محبتآمیز با خویشاوندان را مفید میداند مجلسی، و امام صادق(علیه السلام) در این باب میفرمایند: »هرگاه محبت کسی را در دل داشتی، او را از این محبت با خبر کن که این آگاهی، دوستی و مودّت شما را استوارتر خواهد کرد.« بنابراین همانطور که در روایات آمده، مؤمنان میکوشند تا هیچ کلام و ابراز و عملکردی که در آن محبت و مودت جلوهگری ننماید، نسبت به همدیگر نداشته باشند. این نوع رفتار مودّتی که از عاطفه درونی و باور قلبی آنان سرچشمه میگیرد، میتواند به صورت آبراههای زلال درآید و در رگهای جامعه جریان یابد و تربیت و اخلاق افراد را حیات بخشد و بر اشاعه صله رحم تأثیر همهجانبه و عمیق بگذارد.
نوعدوستی ازجمله امیال فطری است که انسان را از حصار خودمحوری خارج ساخته، موجب میشود تا با دیگران پیوند صمیمانه برقرار کند و رفتاری داوطلبانه در جهت منافع دیگری، مانند کمک، همکاری و دلجویی انجام دهد. (آیزنبرگ، نوعدوستی بهعنوان یک رفتار اجتماعی پسندیده، مورد تأیید همه انسانهای بهنجار، در هر زمان و با هر ملیتی میباشد. در حیات اجتماعی اسلام نیز هر فردی از آن جهت که انسان است، انسانهای دیگر را دوست دارد، مگر آنکه به صفتی قبیح متصف شوند؛ مانند اینکه ظالم گردند و با انسان و خدا دشمنی کنند که در این هنگام انسانهای طبیعی، این انسانهای منحرف را نهتنها دوست ندارند، از آنان بیزاری میجویند.
نوعدوستی در بین ارحام به صورت ارتباط و صله عاطفی تبلور مییابد و در این میان، انسانهای سالم کسانی هستند که ایثار میکنند و دیگران را بر خود مقدم میدارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.) در احادیث فراوانی، عملیاتی ساختن این میل فطری سرآمد فعالیتهای خردمندانه آدمی شمرده شده است، ازجمله امام علی(علیه السلام) فرمود: »خداوند دوست دارد تمام مردم عالم نسبت به کلیه افراد بشر، به پاکی و نیکی فکر کنند و خیرخواه یکدیگر باشند.« یکی از خواستههای هر انسانی به صورت طبیعی، انس و الفت با دیگران است و لذا تنهایی برای او دشوار است. وی میخواهد کسی امین، غمخوار و رازدار او باشد تا به او انس گیرد. از مصادیق مهم الفتگیری، انس با ارحام است. انسانها از اینکه با اقوام زندگی کنند، لذت میبرند؛ زیرا الفت خواستهای طبیعی است که خداوند در نهاد همگان سرشته استآرامشخواهی از امیال اصیل آدمی است.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۱۶ ق.ظ