به عمل کار برآید به سخندانی نیست

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

علی خلخالی
گروه جامعه : احیای دریاچه ارومیه در غبار وعده ها و شعارهای مسئولان امور فراموش می‌شود
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
می خوردن و مستی ره و رسمی دگری داشت
پیمانـه نمی داد بـه پیمان شکنان باز
ساقـی اگـر از حالت مجلس خبـری داشت
دریاچه ارومیه دومین دریاچه شور جهان در حال نابودی کامل قرار دارد بسیاری از صاحب نظران و دوستداران محیط زیست بر این باورند که در آینده نزدیک دریاچه ارومیه به سرنوشت دریاچه آرال مبتلا خواهد شد و هشدارهای چندین ساله استانداران قبلی و فعلی آذربایجان غربی، و شرقی و برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی کارشناسان ، روزنامه نگاران و دوستداران محیط زیست در مورد این دریاچه به واقعیت پیوسته ، این نگین زیبا و درخشان آذربایجان در سرزمین مقدس میهن عزیزمان ایران رو به نابودی کامل نهاده زیرا که هر روز از ارتفاع آب آن کاسته شده به طوری که در طول ده سال گذشته بیش از هشت متر کاهش داشته و بیشتر از هفتاد و پنج درصد پهنه آبی این دریاچه زیبا به کویر نمک تبدیل گردیده که از سالها پیش از سوی روزنامه نگاران و برخی از نمایندگان مجلس به خصوص از سوی سه نفر نمایندگان ارومیه تذکرات و هشدارهای لازم با توسل به آمار و ارقام داده شده بود که ریاست محترم جمهـوری آقای دکتر روحانی نیز دستورات لازم در جهت احیای این دریاچه زیبا را صادر کرده و گفته اند ین دریاچه هر مقدار هزینه داشته باشد باید احیاء گردد ولی مثل اینکه نرود میخ آهنین در سنگ ، متاسفانه تا کنون هیچگونه اقدام عملی در این خصوص از سوی مسئولان امور صورت نگرفته که اکنون میزان نمک به بیش از ۳۸۰ گرم در هر لیترآب رسیده که این روند حیات را بر انسانها و هر جانداری در مرحله اول در دیار آذربایجان به خطر انداخته و سخت تنگ خواهد کرد، دریاچه ارومیه در صورت خشک شدن بحران شدید و خطرناکی به وجود خواهد آورد و یقینا نابودی این دریاچه تنها نابودی دو میلیون پرنده مهاجر آبزی و کنار آبزی و از بین رفتن تنها جاندار دریاچه یعنی آرتیمیا نیست بلکه در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه فاجعه بزرگی بوجود خواهد آمد که آن پراکنده شدن بیش از ۱۰ میلیارد تن نمک در فضای استانهای شمال غرب کشور از جمله استانهای آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی به خصوص شهرستان نقـده است که بیشترین ساحل و نزدیکترین فاصله را با این دریاچه دارد، با خشک شدن دریاچه ارومیه آذربایجان تبدیل به کویر خواهد شد ، چنانکه در چند سال اخیر بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی حاشیه این دریاچه به شوره زار تبدیل شده و خطر خشک شدن بزرگترین دریاچه شور جهان سلامتی بیش از ۱۰ میلیون نفر از مردم استان های آذربایجان و استانهای همجوار را تهدید می کند و چه بسیار از این هشدارها که بر زبان ها جاری و از قلم ها تحریر شده ولی متاسفانه تاثیر گذار نبوده است. به یاد دارم زمانی را که مدیر کل اسبق سازمان حفاظت محیط زیست که گویا اهل کرمانشاه بودند و سرپرستی اداره کل آن استان را هم با حفظ سمت بر عهده داشتند که به برخی از نشریات استان گفته بود در جهت احیاء و نوسازی محیط زیستی اقلیم کردستان عراق هم اقداماتی انجام خواهد داد که روزی من به عنوان یک روزنامه نگار به دیدن ایشان رفته و در خصوص اوضاع نا به سامان دریاچه ارومیه و تالاب ها و دریافت وجوه هنگفت از سوی برخی از اشخاص به نام تشکل های غیر قانونی خود ساخته که از یک سازمان بین المللی برای این منظور پول می گرفتند مسائلی را مطرح کردم (که بگذریم و بماند) به هر حال نحوه سخنان مدیر کل محترم باعث شد که من به صورت طنزآمیز خطاب به او گفتم از اینکه مدیر کل دو استان شده و تمام مسائل و مشکلات محیط زیستی این دو استان را به میمنت و مبارکی رفع کرده و دیگر مشکلی در حوزه های خدمتی باقی نمانده که اکنون در صدد هستند در خارج از کشور وظایف وزیر محیط زیست اقلیمی را هم انجام دهند به ایشان تبریک گفتم ، آقای مدیر کل ابتدا متوجه طنزآمیز بودن سخنان من نشد و از من تشکر کرد ولی در ادامه سخنان دیگر، ناگهان متوجه موضوع شده بشدت برآشفت و به من گفت میدانی با چه کسی طرف صحبت هستید گفتم بلی خوب میدانم با جنابعالی که اکنون مدیر کل دو استان در ایران بوده و از طرف دیگر میخواهید وزیر محیط زیست اقلیم کردستان عراق هم باشید سخن می گویم و از اینکه در دنیا برای اولین بار یک مدیر کل ایرانی با دو سمت در ۲ استان جداگانه و دور از هم خدمت کرده و همه نواقص و مشکلات محیط زیستی این دو استان را رفع کرده و اکنون می خواهد با حفظ این سمت ها در خارج از کشور ، وزیر محیط زیست اقلیمی کردستان عراق هم باشد و کارهای مربوطه آنجا را هم مثل استان خودمان سریع انجام داده و مشکلات محیط زیستی آن اقلیم را هم رفع نماید، بالاخره صحبت با ایشان به بحث شدید لفظی البته به صورت محترمانه از هر دو طرف منجر شد که من با ادای این جمله (از کوزه همان برون تراود که در اوست) محضر مدیر کل محترم را بدون هیچ خطر و آسیبی ترک کردم.
آری خواننده عزیز بحث دریاچه ارومیه و نابودی دردناک آن، آثار و پیامدهای وخیمی در پی دارد ، مسئله ای نیست تا بسادگی از کنار آن بتوان گذشت ، متاسفانه هشدارهای علمی و تخصصی در ۱۵ سال گذشته در خصوص دریاچه ارومیه مورد توجه قرار نگرفته و سرانجام آن به اینجا کشیده شده که اکنون کویر شدن این دریاچه دل هر ایرانی وطن پرست و هر بیننده و رهگذری را به درد می آورد زیرا در حال حاضر کار به جایی رسیده که دیگر هیچ بحث و جدلی آنرا درمان نمی کند و اشک طبیعت ایران زمین در دیار آذربایجان می خشکد و شوری ناشی از جریان خشکیدن در تپه های نمکی نمایان شده ، آواز فلامینگوها در سواحل دریاچه شنیده نمی شود و گوزن های زرد هم به ناکجاآبادی دیگر رفته اند ، قلعه کاظم خان نیز که صد سال پیش سنگر آزادگان ایران پرست و از نشانه های غرور آفرین و خروش فرزندان قهرمان و دلاور آذربایجان در دفاع از تمامیت ارضی و استقلال میهن عزیزمان ایران می باشد خاموش شده، لذا دیگر شعار وعده تأمین آب از دریای خزر و رودخانه های زاب، ارس و برگزاری کنگره ، همایش و تنظیم سند ملی و غیره دردی را دوا نمی کند و اگر قرار باشد همتی انجام شود اراده فرا منطقه ای را طلب می نماید که اقدامی اساسی و شایسته از سوی آقایان سعادت و جبارزاده استانداران محترم آذربایجان غربی و شرقی را دارد که خوشبختانه هر دو اهل این استان هستند زیرا که این مهم فقط در توان دولت است و اصولاً اینگونه هم می باشد که جمعی از نمایندگان دوره قبلی مجلس طی نامه ای به ریاست محترم جمهوری سابق خواستار اقدام عاجل برای نجات دریاچه ارومیه شده بودند اما با تاسف بسیار در این نامه از نام اکثریت نمایندگان مردم در استانهای آذربایجان نشانی نبود و معلوم نیست بقیه نمایندگان دو استان آذربایجان شرقی و غربی در مجلس در آن موقع به چه کاری مشغول بودند؟! آیا این نمایندگان فکر نمی کردند در آینده می بایست پاسخگوی مردم آذربایجان ، تاریخ و نسلهای آینده باشند؟
آیا آن نمایندگان مجلس و مسئولان امور بخصوص دو بانوی محترم یکی اصلاح طلب و دیگری اصولگرا که بیش از ۱۴ سال ریاست سازمان حفاظت محیط زیست کشور و معاونت ریاست جمهوری را بر عهده داشتند نمی خواهند اکنون جوابگوی وجدان خود و خدای خود باشند که این چنین در نگهداری دریاچه زیبای ارومیه سهل انگاری کرده اند؟ معلوم نیست بعد از خشک شدن این دریاچه و بوجود آمدن نمکزار بر سر کشاورزی و دامداری استانهای شمالغرب و محیط زیست مردم چه خواهد آمد به هر حال مرگ دریاچه ارومیه این تراژدی بزرگ ملی ، موضوعی که سالهاست در محافل مختلف از مطبوعات گرفته تا جلسات مجلس شورای اسلامی و جلسه هیئت وزیران و مسئولان استان از بحث های خانوادگی گرفته تا اظهارات قشرهای مختلف مردم جامعه در کوچه و بازار، تا ادعا و شعارهای برخی از تشکل های غیر قانونی که برخلاف قانون اساسی و بدون اطلاع مقامات دولتی از یک سازمان بین المللی برای احیای تالاب ها پول می گیرند و معلوم نیست آن را در کجا و چگونه هزینه می نمایند و همچنین از گفتار نیک و کردار هیچ مسئولان امور گرفته تا نهادهای بین المللی که به مهمترین بحث تبدیل گشته و در این جهت چه وعده وعیدها داده شده و چه سمینارها،‌سمپوزیوم ها و کنفرانس ها، که تشکیل شده ولی تاکنون جز نشستند ، گفتند و برخاستند نتیجه ای غیر از سخنرانی های تکراری و خسته کننده، خودنمایی های آنچنانی، و شیرینی و میوه های رنگارنگ خوردن ها، حق جلسات و اضافه کاری، حق مأموریت گرفتن ها، گردش های دسته جمعی همراه با خانواده و فامیل های دور و نزدیک. خلاصه صرف میلیاردها هزینه از سفره مردم هیچ چیز دیگری تاکنون حاصل نگردیده و هر روز دریاچه ارومیه خشک تر می شود و دارد نفس های آخر را کشیده و جان می دهد حال این مردم منطقه است که باید خود را برای دفن همیشگی و برگزاری مجلس ختم این دریاچه عزیز از دست رفته آماده کنند، البته در این مجلس ترحیم حرف ها تکراری نخواهند بود و از ژست گرفتن ها،‌ خودنمایی ها و شیرین کاریها و صرف میوه های رنگارنگ خبری نخواهد بود و تنها نتیجه آن لعن و نفرین ابدی بر کسانی خواهد بود که در این خصوص به موقع احساس مسئولیت نکرده و با کمال بی تفاوتی از کنار نجات دریاچه ارومیه گذشته اند به خصوص برخی از آنان که گفته اند:(یات دور سحر اولسون دریاچه نی نیلرسن عمواوغلی)مردم آذربایجان در میهن عزیزمان ایران نام آن نماینده گان دوره هشتم مجلس شورای اسلامی را که امضا کنندگان نامه کتبی به آقای احمدی ن‍ژاد رئیس جمهور سابق در خصوص اقدام فوری برای نجات دریاچه ارومیه را نوشتند ، فراموش نخواهند کرد نمایندگانی همچون: ۱ نماینده از تبریز، ۳ نماینده از ارومیه و همچنین نمایندگان شبستر، مرند و جلفا، ،‌ پارس آباد،‌ کلیبر و چند نفر از نمایندگان سایر استان ها هستند ، و این آقایان باید بدانند مردم استان های شمال غرب کشور قدردان اقدامات خوب آنان در این خصوص بوده و هستند ولی سوال اینجاست آیا شمالغرب کشور بخصوص استانهای آذربایجان فقط تعداد ۹ نماینده در مجلس دارد چرا در لیست حقوق و مزایا تعداد نمایندگان استان های آذربایجان و کردستان چیزی نمانده به عدد ۱۰۰ برسد ولی برای امضای نامه به رئیس جمهور برای انجام یک فریضه ملی فقط ۹ نفر می شوند، در این جا این سوال مطرح است که: نمایندگان مراغه، بناب، ملکان، سلماس، خوی، ماکو،‌ میاندوآب، مهاباد،‌پیرانشهر و بوکان که ادعاهایشان گوش فلک را کر می کرد و بقیه نمایندگان تبریز و سایر شهرهای آذربایجان شرقی و نمایندگان استانهای اردبیل، زنجان، کردستان در کجا بوده اند چرا همگی با هم برای این امر ملی متحد نشدند ، آنان باید مطمئن باشند تاریخ ، مردم فهیم و نسلهای آینده برای این گونه کوتاهی ها آنها را نخواهند بخشید ، که امید است درس عبرتی برای نمایندگان جدید بوده باشد و آنان خوب بدانند که نه تنها در مقابل مردم منطقه خود مسئولیت دارند بلکه بر طبق اصل هشتادوچهارم قانون اساسی در مقابل تمام ملت ایران مسئولند همانطوری که نمایندگانی از دوره هشتم مجلس شورای اسلامی مثل : قاضی پور ، ذاکری و جهانگیرزاده نمایندگان ارومیه ، جلالیان، لطفی، مقدسی، منصوری و رضی از شهرستان های: کنگاور ، اراک، بروجرد، رامیان ، همچنین وارتان نماینده ارامنه شمال کشور خالقی از خلخال و بت کلیا نماینده آشوریان با احساس مسئولیت ملی در قبال خشک شدن دریاچه ارومیه با این احتمال شاید که برخی از آنان حتی برای یکبار هم دریاچه را ندیده باشند نامه به ریاست جمهوری را برحسب وظیفه ملی امضاء کرده بودند.
اما بقیه نمایندگان استانهای شمالغرب بخصوص استان های آذربایجان و استان کردستان در این خصوص چه جوابی دارند، خودشان قضاوت کنند که با این عدم احساس مسئولیت و بی تفاوتی در این امر مهم ملی مردم منطقه خود را به فلاکت نمی کشانند؟! به هر حال من به نام یک روزنامه نگار پیشکسوت و با ۸۰ سال سن در مراحل پایان زندگی خود آنچه را که شرط بلاغ است به استانداران محترم دولت تدبیر و امید ، مسئولان امور و نمایندگان استانهای شمالغرب کشور می گویم که همت کنند تا دریاچه اورمیه احیاء گردد و نام آنان در تاریخ به نیکی ثبت گردد و باشد که از این سخنان خواه پند بگیرند و خواه ملال .

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۵:۵۰ ق.ظ

دیدگاه


هفت − = 2