بعثت یعنی رهاندن انسان از یوغ اسارت فکری

بعثت یعنی رهاندن انسان از یوغ اسارت فکری

گروه معارف : در یکی از روزها که درغار کوچک حرا مشغول خودسازی و راز و نیاز با خالق متعال بود، صدای خجسته و با صلابتی را می شنود که امر به خواندن می کند . پس از سه بار پیامبر نیز با او زمزمه می کند. ” بخوان، بخوان به نام پروردگاری که ترا خلق کرد.
بعثت انبیا و پیامبران، یک ضرورت و نیاز طبیعی و فطری انسان است؛ زیرا هرگز کتاب آسمانی به تنهایی کارساز نیست؛ خداوند پیامبران را برای تبیین راه و ارشاد و هدایت مردم به سوی حق و خیر و صواب، مبعوث کرده است تا حق برای همگان روشن گردد و این چنین بود که در طول تاریخ، پیامبران و یا اوصیای آنان برای راهنمایی و ارشاد مردم آمدند و مردم را انذار و هشدار دادند، تا مبادا در نتیجه تبعیت از هواهای نفسانی از صراط مستقیم منحرف شوند.
بعثت یعنی سرآغاز مبارزه با هرگونه شرک و انحراف فکری، عقیدتی، عملی و هرگونه خرافات. بعثت، یعنی رستاخیز و به پاخاستن برای نجات انسان ها از زیر یوغ اسارت های فکری، سیاسی و اجتماعی. بعثت، یعنی طاغوت زدایی، شرک زدایی و زدودن هرگونه عوامل و پیشینه هایی که موجب سقوط و عقب گرد خواهد شد. بعثت، انفجار نور درخشان الهی در میان ظلمت های متراکم گوناگون.
بعثت، تجلی حق در برابر باطل و باطل پرستی، و نابودی هرگونه باطل و بیهوده گرایی بعثت، فرود صاعقه ای سوزان بر خرمن مفسدان تبهکاران، و نیرنگ بازان و براندازی دام های شیطان، و عوامل و طرفداران شیطان.
بعثت یعنی: همان عروة الوثقی ای نجات و پیروزی که به تعبیر قرآن در دو چیز خلاصه می_شود: تکفیر طاغوت و ایمان به خدای بزرگ همان عروة الوثقی ای که در تسلیم در برابر حق و انجام کار نیک خلاصه می شود.
حضرت علی(ع) در بیان وضعیت اجتماعی اعراب دوران رسول خدا(ص) و نیز بعثت پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: خداوند حضرت محمد(ص) را برای هشدار به جهانیان و پاسداری از قرآن فرستاد، در حالی که شما گروه اعراب بر بدترین آیین و در فاسدترین جایگاه قرار داشتید.
در میان سنگ های درشت فرود می آمدید و با مارهای خشن سر و کار داشتید. آب گندیده می_نوشیدند و نان خشکیده می خوردید. با این حال خون یکدیگر را می ریختید و با خویشان خود بد عمل می کردید.
بت ها در میان شما بر افراشته و گناهان سراسر وجودتان را فرا گرفته بود. در چنین محیطی که مه غلیظ خرافه پرستی و سنت های زشت جاهلی سرتاسر جامعه را فرا گرفته بود، خداوند حضرت پیامبر(ص) را مبعوث فرمود تا آنان را به چشمه حقیقت و راه مستقیم هدایت رهنمون گرداند.
خداوند در یکی از آیات قرآن کریم، وضعیت دوران قبل و بعد از بعثت پیامبر را این گونه ترسیم کرده است: »به تحقیق خداوند بر آنان منت نهاد و در میان خودشان رسولی را برانگیخت رسولی از خودشان که آیات او را بر آنان تلاوت کند و آنان را تهذیب و تزکیه نماید و رشد و تعالی ببخشد و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد اگرچه پیش از آن در گمراهی آشکاری به سر می_بردند«.
در بیست و هفتم ماه رجب، در غار حرا، اولین آیات خداوند بر پیامبر نازل شد و او را دعوت به خواندن کرد، خواندن به اسم رب، ربّی که انسان و همه چیز را آفریده است؛ ربّ بزرگوار و عظیمی که استفاده از قلم را به انسان آموخت و علومی را به او یاد داد که هرگز از آنها اطلاعی نداشت و پیامبر به نام پروردگارش مردم را به سوی خدا دعوت نمود. پس این روز، بسیار عظیم و بزرگ است.
یکی از اهداف بعثت انبیا، قیام به عدالت است. چنان که قرآن کریم به صراحت این امر را بیان می_دارد: »ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شتاسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند«.
یکی از اهداف بعثت انبیای عظام، برداشتن اختلاف ها از میان مردم است. قرآن کریم در این باره می فرماید: »مردم در آغاز یک دسته بودند و تضادی در میانشان وجود نداشت، به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد، و اختلافات و تضادهایی در میان آنها رخ داد.
در این حال خداوند پیامبران را بر انگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند، و کتاب آسمانی که به سوی خود دعوت می کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند«.
۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل پیامبر(ص) بر فراز کوه حرا و در میان غار مشغول مناجات با خدا بود، ناگاه پیک وحی، جبرئیل امین بر آن حضرت نازل شد و آیات آغازین سوره علق را همراه مژده رسالت، برای آن حضرت خواند: »بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آن چه را نمی دانست، آموخت«.
به این ترتیب آغاز وحی و بعثت، با نام خدا و با خواندن و قلم و علم و آموزش آمیخته با توحید شروع شد و این واژه های زرّین وحی، بیانگر آن است که بعثت یعنی: رستاخیز معنوی، و انقلاب در همه امور، که اساس آن انقلاب ها، انقلاب فرهنگی و آگاهی بخشی در همه زمینه هاست.
در میان زنان، خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد، علی(ع) نخستین مردی بود که به پیامبر گروید. امام علی(ع) در این باره می فرماید: »در آن زمان، اسلام در خانه ای نیامده بود، مگر خانه رسول خدا(ص) و خدیجه، و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم، بوی نبوّت را استشمام می کردم«.گروه بسیاری از تاریخ نویسان، از عفیف کندی نقل کرده اند که گفته است: در زمان جاهلیت، روزی در مکه مهمان عباس بن عبدالمطلب بودم. ناگاه مردی را دیدم که آمد و در برابر کعبه ایستاد. پس از آن پسری آمد و در سمت راستش ایستاد. بعد هم زنی آمد، و در پشت سر آنها ایستاد. آنگاه دیدم که این پسر و این زن، به شیوه آن مرد، و به همراه او به رکوع و سجود می روند.
این کار نامعمول، مرا به تعجب وا داشت و با کنجکاوی از عباس در این باره توضیح خواستم. وی گفت: آن مرد، محمد بن عبداللّه است. آن پسر، برادرزاده او، و آن زن همسرش می باشد. و من آرزو کردم که ای کاش چهارمین نفر آنها می_بودم!. یکی از اقدام های سازنده رسول گرامی اسلام(ص) دعوت جوانان به راه های رشد و کمال بود.
رسول گرامی اسلام به خوبی می دانست که روح جوان بسان سرزمین حاصلخیزی است که هرگونه بذری در آن پاشیده شود، می پذیرد و به زودی به نهالی و سپس درختی تناور تبدیل می_شود.
از این رو آن حضرت بسیار به جوانان توجه می کرد و آنها را به اسلام فرا می خواند. محمد(ص) از کودکی دارای ویژگی های اخلاقی فراوانی بود.
وی بر عکس دیگر کودکان هم سن و سالش که ژولیده و نامرتب بودند همواره پاکیزه و آراسته بود؛ به وسایل بازی بچه ها، علاقه و رغبتی نشان نمی داد؛ از خوردنی ها، تنها به اندکی قانع بود هرگز دروغ نمی گفت و کار زشت انجام نمی_داد خنده بیجا نمی کرد، خودخواه و متکبر نبود هرگز کسی را نمی آزرد و با هیچ کس درشتی نمی کرد؛ بردبار، رازدار، با وفا و امین بود؛ از زیرکی خاصی برخوردار بود و همتی بلند داشت.
با فقرا نشست و برخاست می کرد و آنان را دوست می داشت؛ بسیار متواضع و فروتن، و زاهد و پارسا بود؛ نمی گذاشت کسی در سلام بر او تقدّم جوید امید آنکه وجود پاک پیامبر خدا(ص) را همواره الگو و اسوه خویش بدانیم و از او درس بیاموزیم.
رسول گرامی اسلام، بدرفتاری و بی حرمتی به شخص خود را با نظر اغماض می نگریست، کینه کسی را در دل نگاه نمی داشت و در صدد انتقام نیز بر نمی آمد. روح نیرومندش عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد. در جنگ احد با آن همه وحشیگری و اهانت که به جنازه عمویش حمزه بن عبدالمطلب روا داشته بودند و آنحضرت از مشاهده آن به شدّت متألّم بود، اما به عمل متقابل با کشتگان قریش دست نزد و بعدها که به مرتکبین آن، از جمله هند زن ابوسفیان دست یافت، در مقام انتقام بر نیامد، و حتّی ابوقتاده انصاری را که می خواست زبان به دشنام آنها بگشاید از بدگویی منع کرد. همچنین پس از فتح خیبر جمعی از یهودیان که تسلیم شده بودند غذایی مسموم برایش فرستادند. حضرت از سوء قصد و توطئه آنها آگاه شد، اما آنان به حال خود رها و متعرض آنها نشد.رسول گرامی اسلام(ص) از بدرفتاری و آزادی که به شخص خودش می_شد عفو و اغماض می نمود، ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز می کردند به هیچ وجه گذشت نمی کرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلّف، مسامحه روا نمی داشت؛ زیرا قانون عدل، سایه امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نباید آن را بازیچه دست افراد هوسران قرار داد و جامعه را فدای فرد نمود.
در فتح مکّه، زنی از قبیله بنی مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایی جرمش محرز گشت.
خویشاوندان وی به تکاپو افتادند که از مجازات او را متوقف سازند.
امّا آن حضرت نپذیرفت و فرمود: »اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند، بدین سبب که در اجرای قانون عدالت، تبعیض روا می_داشتند، قسم به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست در اجرای عدالت در حق هیچ کس کوتاهی نمی کنم، اگرچه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد«.
در زمان رسول خدا(ص)، اگر موردی جنبه فردی داشت و در عین حال یک امر مباح و مشروع بود، افراد، استقلال رأی و آزادی عمل داشتند.
کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری را نداشت. ولی هرگاه مسئله مربوط به جامعه بود، حق اظهار رأی را برای همه محفوظ می دانست و با این که فکر سیّال و هوش سرشارش در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به تحکّم و استبداد رأی رفتار نمی کرد و به افکار مردم بی اعتنایی نمی_نمود.
نظر مشورتی دیگران را مورد توجّه قرار می_داد و دستور قرآن کریم را در این مورد عملاً تأیید نموده و می خواست مسلمانان نیز این سنّت را نصب العین خود قرار دهند.
در جنگ احد روش مبارزه را در معرض شور قرار داد که آیا در داخل شهر بمانند و به استحکامات دفاعی بپردازند و یا در بیرون شهر اردو بزنند و جلوی هجوم دشمن را بگیرند و پس از نظرخواهی از اصحاب دیدگاه دوم پذیرفته شد.
۲۷ رجب، یکی از بزرگ ترین اعیاد اسلامی است. روزی که رسول خدا به پیامبری مبعوث شد و وحی الهی بر آن حضرت نازل گشت.
امروز روز ولادت اسلام است، روزی که مردم از ظلمات بیرون آمدند و به نور پیوستند، پس بر امت است که امروز را در سراسر جهان جشن بگیرند و شادمانی کنند، جشنی بزرگ که سزاوار این روز بسیار بزرگ باشد.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۵:۴۷ ق.ظ

دیدگاه


8 × نُه =