انسان از بدو خلقت آرزومند رها شدن از زندان زمین

انسان از بدو خلقت آرزومند رها شدن از زندان زمین

رضا ساعی شاهی
گروه دین و زندگی: شاید بتوان اندیشه پرواز به آسمان ها و رها شدن از زندان زمین را از همان ابتدای خلقت آدم به شمار آورد ، چرا که از همان ابتدا انسان عاشق آسمان ها بوده و آرامش و خوشبختی خود را در پرواز به آسمان ها جستجو می کرده است .این آروزی دیرین را می توان در کتاب های مختلف تاریخی نیز جستجو کرد که چگونه انسان برای صعود به آسمان ها از هیچ سعی و تلاشی دریغ نمی کرده است. اما گاهی برخی این احساس عجیب را فراموش می کنند و از یاد می برند که برای چه به دنیا آمده اند فراموش می کنند برای این به زمین پا گذاشته اند که راهی برای پرواز یاد بگیرند و بتوانند روزی برای همیشه به آسمان ها پرواز کنند .
مگر نه اینکه خداوند متعال هدف از خلقت را عبادت که همان رها شدن از زمین و آسمانی شدن است را در آیات الهی بیان کرده است آنجا که می_فرماید:(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ : و جنّ و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.(الذاریات: ۵۶)
و به همین جهت بسیاری از حوادثی که در اطراف ما اتفاق می افتد، حوادثی هستند که می_خواهند دوباره پرواز به آسمان ها را به ما متذکر شوند .
در یکی از این اتفاق ها پرنده ای کوچک بر شانه های انسان نشست. او که از این کار تعجب کرده بود نگاهی به پرنده کرد و به او گفت: من درخت نیستم و تو نمی توانی بر شانه های من آشیانه بسازی .
پرنده کوچک که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود و مامور بود تا به انسان بفهماند که باید روزی پرواز کند گفت: من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم. اما گاهی پرنده ها و انسانها را اشتباه می گیرم.
انسان که از این جمله پرنده نمی توانست خنده اش را کنترل کند باز تعجب کرد اما پرنده باز به س?الات خود ادامه داد و از او پرسید: راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟ مگر فراموش کردی که خداوند تو را برای پرواز خلق کرده است؟
انسان که منظور پرنده را نفهمیده بود، باز هم لبخندی همراه با تعجب بر لبانش جاری شد.
پرنده گفت: نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. درهای آسمان بارها به روی تو باز می شوند اما تو قدردان فرصت ها نیستی. انسان که تازه به خودش آمده بود و فهمیده بود اوضاع از چه قرار است دیگر نخندید. انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورده بود .کم کم داشت به یاد می_آورد که بارها و بارها به او فرصت پرواز داده شده است، انگار همین دیروز بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به همه انسان ها اعلام کرد که اگر می خواهید پرواز کنید درهای آسمان باز شده است:
(إنَّ أبوابَ‏‌السَّماءِ تُفتَحُ فی أوَّلِ‌‏لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ولاتُغلَقُ إلی آخِرِ‌لَیلَةٍ مِنهُ؛ درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می‌‏شود و تا آخرین شب این ماه بسته نمی‌‏شود.) (بحارالأنوار: ج ۹۶، ص ۳۴۴)
اما او کاری به آسمان نداشت و آن قدر خود را گرفتار زمین کرده بود که اصلا نفهمید که چه زمانی این فرصت تمام شده است .
پرنده گفت: غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است، اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود. پرنده این را گفت و پر زد .
مناظره زیبای انسان و پرنده با همه افرادی که پر زدن را فراموش کرده اند حرف می زند ،حرف_هایی که می تواند شوق پرواز را در دل هر انسانی بیدار کند. اصلا قرار هم همین است که همه پرواز کنند مگر خداوند متعال در داستان بلعم باعورا نفرمود که ما می خواستیم او به آسمان_ها پرواز کند ولی او زمین را ترجیح داد و خود را برای همیشه غرق در بلا و مصیبت کرد :
(وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواه: و اگر می‏خواستیم، قدر او را به وسیله آن [آیات‏] بالا می‏بردیم، امّا او به زمین [=دنیا] گرایید و از هوای نَفْس خود پیروی کرد.)(الأعراف: ۱۷۶)
خداوند در ابتدا به همه انسان ها نعمت پرواز را ارزانی می کند، اما این انسان است که با اعمال و رفتار خود توان پرواز را از دست می دهد، به راستی چه عملی می تواند مانع از آسمانی شدن انسان ها شود؟
امام صادق علیه السلام در جواب این پرسش مهم می فرمایند:
(و ما انعم اللّه علی عبد نعمة فسلبها ایاه حتی یذنب ذنباً یستحق بذلک السَّلب؛ خداوند نعمتی به بنده‌ای نداده تا از او بگیرد، جز آنکه گناهی انجام دهد که به سبب آن، نعمت از او گرفته شود.) (بحار الانوار ،ج۷۰،ص۳۳۹)گناهان به تعبیر امام صادق علیه السلام مانع بزرگی در پرواز کردن آدمی به آسمان ها محسوب می شوند و مانند وزنه های سنگینی هستند که با وجود انها پرواز معنایی ندارد و به همین جهت امام سجاد علیه السلام در روز عید سعید فطر به همه کسانی که نتوانسته اند در ماه میهمانی خداوند به خاطر سنگینی گناهان و معاصی پرواز کنند، توصیه می_کند تا از گناهان و اعمال زشتی که انجام داده_اند توبه کنند و در صدد جبران آنها بر آیند تا بتوانند با سبکبالی هر چه تمام تر در آسمان خوشبختی و موفقیت پر بزنند:
(اللهم إنا نتوب الیک فی یوم فطرنا الذی جعلته للم?منین عیدا و سرورا، و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا من کل ذنب اذنبناه، أو سوء اسلفناه، أو خاطر شر اضمرناه، توبة من لا ینطوی علی رجوع الی ذنب، و لا یعود بعدها فی خطیئة، توبة نصوحا خلصت من الشک و الارتیاب ، فتقبلها منا ، و ارض عنا ، و ثبتنا علیها ؛ بار خدایا ما در روز فطر و روزه گشودنمان که آن را برای اهل ایمان (روز) عید و شادی و برای اهل دین خود (اسلام) روز اجتماع و گرد آمدن و روز تعاون و کمک کردن به یکدیگر قرار دادی ، از هر گناهی که آن را بجا آورده ایم ، یا کار بدی که پیش از این کرده ایم ، یا اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به سوی تو ، توبه و بازگشت می نماییم، توبه کسی که رجوع به گناهی را در دل نمی گذراند، و پس از توبه در گناهی بازنمی گردد، توبه خالصی که از شک و دو دلی پاکیزه باشد، پس آن را از ما قبول فرما، و از ما راضی و خشنود شو ، و ما را بر آن ثابت و پا برجا گردان.)(صحیفه سجادیه، دعای چهل و پنجم)
خداوندا در این روز مبارک به همه کسانی که در ماه رمضان توفیق پرواز به آسمان سعادت و آرامش را داشتند توفیق بده تا برای همیشه در اوج بمانند و به همه کسانی که موانعی در پیش روی پر زدن آنها بوده است توفیق توبه و جبران گذشته را عنایت فرما تا این افراد نیز راهی آسمان ها شوند .
گفته شد » خودباوری « یک تجربه ی درونیو راهی برای پرواز بسوی آسمان است و هر کسی که در اندیشه و احساس خود آن را لمس کند ، به » خودباوری « واقعی دست می یابد . در حالیکه بسیاری از انسانها در طول زندگی خود ممکن است در زمینه ی ثروت اندوزی ، در امر تحصیل در ازدواج ، در سیاست ، در تربیت فرزندان ، در هنر ، در ورزش و …به موفقیت های جالبی هم برسند و مورد تحسین دیگران هم قرار بگیرند ولی چون در اعماق درون خویشتن ، خودرا شایسته ، لایق و ارزشمند نمی دانند ، از خودباوری مثبت و بالا بی بهره بوده و زندگی برایشان بی معنی ، بی محتوا و پوچ بوده و از رضایت مندی واقعی و شادابی اصیل درونی بی بهره می باشند . شگفت انگیز است که بدانیم : تحسین و تأیید و حتی ستایش میلیون ها انسان نمی تواند در ما » خودباوری « واقعی و بالایی ایجاد کند . البته تمجید و تحسین دیگران به طور موقت در ما ایجاد شادی و رضایت مندی کرده و احساس بهتری به وجود می آورد ، ولی هرگز آرامش ، شادابی و رضایت درونی و واقعی را بر وجود ما حاکم نمی سازد .
ریشه های » خود باوری « انسان به دوران کودکی او بر می گردد . چگونگی رفتار والدین و اطرافیان نسبت به کودکانشان ، پایه و زیر بنایی می شود برای » خود باوری « و » قضاوت خویش « و »خود ارزیابی « . بر اساس خود ارزیابی است که ارزش های افراد شکل می گیرند ؛ اهداف و آرمان های افراد پایه گذاری می شوند . به علاوه هر گونه واکنش انسان در مقابل رویدادهای جاری زندگی ، تحت تأثیر » خود ارزیابی « »ارزش ها « و » اهداف « هر کسی قرار دارد . باورها و داوری های ما نسبت به خودمان اندیشه ها ، احساسات و عواطف ، رفتار و کردار و هر گونه کنش و واکنش ما را در مقابل رویدادها شکل داده و می سازند . به عبارت دیگر ،»خودباوری « و »خود ارزیابی « در تمام لحظه ها و جنبه های زندگی هر کسی مؤثر بوده و و موقعیت_های ما را از هر نظر در زندگی شکل می_دهند .

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۷:۴۲ ق.ظ

دیدگاه


× چهار = 4