امپراطوری عظیم پارت دولت بزرگ ترکان
قسمت دوم
گروه تاریخ:سکاها ناگزیر به سوی غرب حرکت کردند و به مرزهای شمال شرقی اشکانی یورش بردند از این رومهرداد اول پس از فتح میانرودان مجبور به بازگشت به هیرکانی شد.
برخی از سکاها علیه آنتیوخوس به سپاه اشکانی پیوستند. با این وجود بسیار دیر وارد نبرد شدند و فرهاد از پرداخت دستمزد آنان سرباز زد. در نتیجه سکاها علیه او شوریدند، فرهاد نیز سعی برسرکوب آنان با استفاده از سربازان سابق سلوکی نمود، اما آنها فرهاد را تنها گذاشته و به جمع سکاها پیوستند. در نهایت فرهاد به سوی این نیروی متحد لشکرکشی کرد، اما در جنگ کشته شد. تاریخنگار رومی، ژوستین نقل میکند، اردوان دومجانشین فرهاد شد و نبردهای مختلفی با چادرنشینان در شرق داشت. اردوان در نهایت توسط تخارها (که به عنوان یوئهژی شناخته میشدند) کشته شد. اگرچه بیور بر این باورست که ژوستین آنها را با سکاها اشتباه گرفته است. بعدها مهرداد دوم مناطق تصرف شده توسط سکاها را در سیستان پس گرفت.
پس از عقب نشینی سلوکی از میانرودان، دربار اشکانی به حاکم بابل، هیمروس، دستور حمله به پادشاهی میشان را داد که در آن زمان هیسپائوسینس در چاراکس سپاسینو بر آن حکمفرایی میکرد. زمانیکه این حمله شکست خورد، در ۱۲۷ پ. م هیسپائوسینس به بابل حمله کرد و سلوکیه را اشغال نمود. در ۱۲۲ پ. م مهرداد دوم، هیسپائوسینس را وادار به عقب نشینی از بابل کرد و از پادشاهی میشان حکومتی دست نشانده ساخت .پس از آنکه مهرداد دوم، کنترل دولت اشکانی را در غرب گسترش داد، دورا اروپوس را در ۱۱۳ پ. م اشغال کرد سپس با پادشاهی ارمنستان وارد جنگ شد.. در ۹۷ پ. م، نیروهای ارمنی از سپاه اشکانی شکست خوردند، آرتاواز یکم سرنگون و فرزندش تیگرانس به گروگان گرفته شد.
در ۱ پ. م پادشاهی پارتیان هند که شامل هند، و پاکستان امروزی بوده است با امپراتوری اشکانی هم پیمان میشود. در ۴۲میلادی پس از بازید آپولونیوس، فیلسوف یونانی از دربار وردان پادشاه وقت اشکانی، وردان امنیت کاروان وی را برای سفر به پارتیان هند تامین کرد. زمانی که آپولونیوس بهتکسیلا، پایتخت پارتیان هند میرسد، رهبر کاروان نامهای رسمی را که احتمالاً به زبان پارتی بوده است از طرف وردان برای مقامی هندی میخواند و آن شخص به گرمی از آپولونیوس مهمان نوازی میکند. بدنبال گسترش روابط دیپلماتیک توسط ژانگ کیان در آسیای مرکزی در دوره حکومت امپراتوری وو، نمایندگانی از طرف امپراتوری هان از چین در ۱۲۱ پ. م به دربار مهرداد دوم فرستاده شدند. این نمایندگان چینی اسباب برقراری روابط تجاری با حکومت اشکانی را از طریق جاده ابریشم فراهم کردند، اما از سوی دیگر نتوانستند اتحاد نظامی علیه کوچنشینان هیونگنو را بدست آوردند. امپراتوری اشکانی به واسطه دریافت مالیات از کاروانهای اوراسیایی و بخصوص کالاهای لوکس وارداتی توسط رومیان، وضعیت اقتصادی بسیاری خوبی را بدست آورده بود. همچنین مروارید که کالایی بسیار ارزشمند بود از چین به امپراتوری اشکانی صادر میشد و آنها نیز از اشکانی کالاهایی چون ادویه، عطر و میوه خریداری میکردند. در این بین هدایایی چون حیوانات از طرف پادشاه اشکانی به دربار امپراتوری هان نیز فرستاده میشد، بطور مثال در ?? میلادی پاکور دوم یک شیر و یک غزال برای پادشاه ژانگ فرستاده بود .
روابط با رومیان و ارمنیها:وجود امپراتوری کوشان در شمال هندوستان امنیت مرزهای شرقی امپراتوری اشکانی را تضمین میکرد. بنابراین از اواسط قرن ۱میلادی به بعد، دربار اشکانی برروی تامین امنیت مرزهای غربی در برابر حمله رومیان متمرکز شد یکسال پس از به زیر سلطه در آوردن ارمنیها توسط مهرداد دوم، لوسیوس کورنیلوس سولا، حاکم کیلیکیه با اوروبازوس سفیر اشکانی در کنار رود فرات جلسهای تشکیل دادند و در آن بر سر استفاده از رود فرات به عنوان مرز میان اشکانی و روم به توافق رسیدند. با وجود این توافق، در ۹۲ یا ۹۳سال پیش از میلاد، پارت در برابر رهبر قبیلهای سلوکی به نام لائودیس و هم پیمانش آنتیوخوس جنگید و به پیروزی رسید. یکی از آخرین پادشاهان سلوکی به نام دمیتریوس سوم اکاروس، اقدام به محاصره? بروئا کرد و با کمکهای نظامی همسایگان پارت، از اشکانی شکست خورد.
ارتش:اگرچه امپراتوری اشکانی نیروی نظامی دائمی نداشت، در عین حال توان جذب سریع نیرو برای مقابله با بحرانهای محلی را دارا بود. از سوی دیگر اگرچه کم تعداد اما محافظینی دائمی متشکل از اشراف، رعیا و مزدوران برای شخص شاه وجود داشت.
همچنین پادگانهایی دائمی در دژهای مرزی جهت نگهبانی وجود داشتند که در کتیبههای اشکانی به اهدا درجات نظامی به فرماندهان این دژها اشاره شده است. علاوه بر این نیروهای نظامی برای اهداف دیپلماتیک نیز استفاده میشدند، بطور مثال زمانی که فرستاده چین در قرن ۲ پ. م از امپراتوری اشکانی بازدید میکرد،شیجی مدعیست که ۲۰٫۰۰۰ اسب سوار برای نگهبانی از وی به شرق فرستاده شدند. هرچند احتمالاً در رابطه با تعداد این نیروها اغراق شده است
پول رایج:جنس سکهها معمولاً از نقره بوده است. این سکهها شامل درهم و تترادرهم بوده و پول رایج در سرتاسر امپراتوری اشکانی بوده است. پادشاهان اشکانی در شهرهای صددروازه، سلوکیه و هگمتانه سکههای سلطنتی را ضرب میکردند. به احتمال زیاد این کار در مهردادکرت نیز صورت میگرفته است. در تمام دوره اشکانی از پیدایش تا فروپاشی، وزن سکهها به ندرت کمتر از ۳٫۵گرم یا بیشتر از ۴٫۲گرم میشده. همچنین وزرن تترادرهمها در حدود ۱۶ گرم بوده است. به نظر میرسد با فتح میانرودان توسط مهرداد اول، سکهها منحصراً در سلوکیه ضرب میشده است.
فرهنگ یونانی و احیای ایران:اگرچه فرهنگ یونانی در دوره هلنی نزد مردم خاور نزدیک مقبولیت قابل توجهی پیدا کرده بود، اما در دوره اشکانی شاهد احیای فرهنگ ایرانی در مذهب، هنر و حتی پوشاک هستیم .پادشاهان اشکانی با آگاهی از هر دو ریشه هلنی و ایرانی ممالک زیر سلطه خود، پس از آنکه خود را شاهنشاه خواندند، خود را فیلهلنیسم (یونانی دوست) معرفی کردند. واژه فیلهلنی تا دوره سلطنت اردوان سوم بر روی سکهها ضرب میشد. حذف این واژه از روی سکهها از نشانههای احیای فرهنگ ایرانی در دوره اشکانی است. بلاش یکم اولین پادشاه اشکانی بود که خط اشکانی و زبان پارتی را مورد استفاده قرار داد و به جای استفاده از الفبای یونانی، سکههایی به خط اشکانی ضرب نمود. با این وجود از الفبای یونانی تا پایان دوره اشکانی بر روی سکهها استفاده میشد.
به هرشکل نفوذ فرهنگ یونانی در دوران امپراتوری اشکانی کاملاً از بین نمیرود، بطور مثال مدارکی دال بر لذت بردن اشکها از تئاترهای یونانی وجود دارد. زمانی که سر کراسوس را برای ارد دوم آوردند، او در کنار آرتاواز دوم، پادشاه ارمنستان مشغول تماشای نمایش باکچای اثر اوریپید بوده است. در آن زمان از سرکراسوس به جای سر پنتئوس در نمایش استفاده شد. مذهب:امپراتوری اشکانی از فرهنگها، مذاهب و باورهای گوناگونی، بخصوص بطور عمده از آیینهای ایرانی و یونانی تشکیل میشد. گذشته از اقلیت یهودیان و تازه مسیحیان، بیشتر پارتها چند خدا باور بودند . در اغلب موارد خدایان ایرانی و یونانی شبیه به هم یا مخلوطی از هم بودند. بطور مثال اهورا مزدا با زئوس، اهریمن با هادس، آفرودیت و هرا با آناهیتا، آپولو با میترا و شمش با هرمس شبیه به یکدیگرند. گذشته از خدایان و الهههای اصلی، هر شهر و گروه برای خود خدایی انتخاب میکر. از سوی دیگر مانند حاکمان سلوکی پادشاهان اشکانی نیز در آثار هنری خود را خدا نشان میدادند. احتمالاً این رسم شایعترین رسم مشترک پادشاهان بوده است هنر و معماری:هنر دوره اشکانی را میتوان به سه بخش جغرافیایی-تاریخی: هنر اشکانی، هنر فلات ایران و هنر میانرودان تقسیم نمود. اولین بخش هنر اشکانی پیدا شده در مهردادکرت، ترکیبی از هنر یونانی و ایرانی در راستای سنتهای هخامنشی و سلوکی است..بخش دوم آن، گویای تاثیر آثار هنری دوره هخامنشی میباشد و بخش سوم بتدریج با گذشتن مرزهای اشکانی از میانرودا شکل گرفته است.
نقوش متداول به جا مانده از دوران اشکانی معمولاً شامل تصاویری از شکارهای سلطنتی و اهدای نشان توسط پادشاهان است. استفاده گسترده از این نقوش منجر به استفاده حتی توسط حاکمان محلی شده بود.
این نقوش معمولاً شامل انواع نقش برجسته، فرسکو و دیوارنگاری میشد. همچنین از الگوهای هندسی و طرح گیاهان به صورت گچ بری برو دیوار نیز استفاده میشده است.
پارتیان در شمال خاوری ایران معماری نوینی را تکوین بخشیدند. معماری پارتیان، با ترکیب عناصرایرانی و یونانی شیوه جدید و بینظیری را در معماری بوجود آورد.
ساتراپی پارت:پس از فتح ایران به دست اسکندر مقدونی و مرگ او، ایران به سلوکوس سردار مقدونی رسید؛ نخستین برخورد او با همسایگان ایران در مرزهای جنوب شرقی روی داد که نتیجه آن واگذاری بخش خاوری ایران به چاندراگوپتا پادشاه هند از سلسله شاهنشاهی مائوریا|مائوریا بود. در حدود ۲۸۱ پیش از میلاد اقوام بربر (به گفته منابع یونانی) به شمال شرقی ایران یورش بردند و شماری از شهرها از جمله چند مهاجرنشین یونانی را ویران ساختند. آنتیوخوس یکم پس از دفع این یورشها شمار مهاجرنشینان یونانی را افزایش داد و مرگیان را به صورت سنگر و بارویی درآورد، همچنین دو لشکرکشی به مرزهای شمال شرقی ایران انجام داد، یکی دریایی به فرماندهی پاتروکلس در امتداد کرانههای خاوری دریای مازندران و دیگری زمینی به فرماندهی دموداماس به آن سوی سیردریا (سیحون) که به تأسیس دو استان آنتیوکیس و سلوکیس انجامید. در ۲۵۰پیش از میلاد آندراگوراس شَهرَب پارت و دیودوتوس شَهرَب (ساتراپی) باکتریا (بلخ) اعلام استقلال نمودند؛ دیودوتوس خود را شاه خواند و قلمرو یونانی – بلخی را تأسیس نمود. که یاد و نام او [اشک یکم] در دستگاه پارت کوچکتر از ، اسکندر مقدونی و رومانیس رومولیس نبود. به عقیده یوزف ولسکی، ارشک (اشک) در سالهای ۲۳۹/۲۳۸ پیش از میلاد و در زمان پادشاهی سلوکوس دوم کالینیکوس به پارت یورش برد و بر آندراگوراس پیروز شد، سپس بر هیرکانی (گرگان) تاخت و آنجا را تسخیر نمود و شالودههای دستگاه اشکانی و پادشاهی پارتها را پی ریزی نمود.
وی در آساک واقع در استاونه(آستوئن) در بخش شمالی قلمرو پارت که نِسا هم در آن بود تاجگذاری کرد. سلوکوس دوم برای باز پس گیری سرزمینهای از دست رفته پادشاهی سلوکی دست به لشکرکشی به بخشهای شمال شرقی ایران زد، در تلاش برای دست یافتن به این هدف با دیودوتوس یکم شاه یونانی – بلخی پیمان یگانگی بست اما با مرگ دیودوتوس یکم و تغییر سیاست جانشین او، دیودوتوس دوم، که با اشک یکم متحد شد، سلوکوس دوم تنها ماند. اشک یکم به روش استپ نشینان به درون استپها پس نشست تا شاید در دشتهای هموار آنجا از سواره نظامش بهتر بهره گیرد و سپس وارد نبرد شد. نتیجه نبرد پیروزی اشک یکم بود. از آن پس پارتها این روز را به عنوان روز استقلال جشن گرفتند. اشک دوم پس از پدر در سال ۲۱۷پیش از میلاد بر تخت پادشاهی نشست و روند گسترش قلمرو اشکانی را ادامه داد، وی اکباتان را نیز به قلمرو اشکانی افزود. در واکنش به این امر آنتیوخوس سوم پس از در هم شکستن شورش ساتراپهای باختر ایران رهسپار خاور شد؛ اشک دوم به ناچار اکباتان را رها نمود و همچون پدرش به استپها پس نشست. آنتیخوس پس از باز پس گیری شهرهای تامبراکس و سورینکس و چند پیروزی بر پارتهای در حال عقب نشینی از پیش روی در استپها خودداری نمود و بنا به دلایل نامعلوم (شاید پس از شکست از اوتیدم (جانشین دیودوتوس دوم شاه یونانی – بلخی) با اشک دوم صلح نمود. نکته جالب توجه در این عقب نشینی پارتها، کشتار همه یونانیان شهر سورینکس بود؛ این مساله در تضاد با جملههای حک شده بر پشت سکههای اشکانی در آن دوره (فیل هلن [یونان دوست]) است و این نشانه دهنده سیاست واقع بینانه شاهان اشکانی و آگاهی آنان از پیوندهای میان یونانیان و سلوکیان میباشد.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۶:۰۹ ق.ظ