اصلاحات فرهنگی و تجدد از راه کشتار

اصلاحات فرهنگی و تجدد از راه کشتار

حامد تقی زاده
گروه تاریخی: هر چند دستگاه فرهنگی رضاشاه خواستار تغییر پوشش و الغای حجاب زنان بود و این مضمون را شخص شاه نیز دنبال می‌کرد اما ضربه آخر برای سرعت بخشیدن به این روند، سفر شاه پهلوی در سال ۱۳۱۳ ش. به ترکیه بود.
ترکیه نوین که با رهبری مصطفی کمال پاشا، معروف به آتاتورک، خلافت عثمانی را الغاء کرده و با حرکتی نرم و پیوسته به جنگ مذهب و نمادهایش رفته بود نظر رضاشاه را به خود جلب کرد. در این سفر مشاهده وضعیت ترکیه و زنان آن بدون حجاب اسلامی باعث مصمم شدن شاه در برچیدن حجاب در ایران شد. با توجه به اعتقادات مردم به قوانین شرعی اسلام و نوع پوشش و حجاب زنان که قرن‌ها در این سرزمین ریشه داشت، دستگاه پهلوی اول به خوبی می‌دانست که برای عملی کردن قانون کشف حجاب راه سختی در پیش دارد و باید منتظر عکس‌العمل شدید مردم متدین و علما و روحانیون باشد. بنابراین سعی دستگاه بر این بود که در مواقع مختلف و با اجرای محدود این کار عکس‌العمل مردم را محک بزند. همزمان با اجباری شدن کلاه بین‌المللی (شاپو) به جای کلاه پهلوی، زمزمه‌های حجاب‌زدایی در جامعه بالا گرفت. یکی از شهرهایی که نسبت به این خبرها واکنش شدیدی داشت شهر مشهد بود. مشهد به عنوان مدفن امام هشتم شیعیان (ع) یکی از شهرهای مهم و مذهبی کشور و پایگاه علما، روحانیون و متدینین بود. در پی فرمان تعویض کلاه و فعالیت‌های حکومت برای عملی کردنی کشفِ حجاب، سخنرانی‌ها و تجمعاتی در مشهد برپا شد. کم‌کم روحانیون جمع شده و جلسات مخفیانه‌ای برپا کردند. در یکی از این جلسات قرار بر این شد که آیت‌الله حاج حسین قمی برای مذاکره درباره این امر به تهران برود. اما وی پس از رسیدن به تهران و چند روز اقامت در مسجد باغ سراج‌الملک در شهر ری، بدون این که موفق به دیدار با شاه شود و درخواست‌های خود را به گوش او برساند، ممنوع‌الملاقات شده و محل اقامتش توسط ماموران دولت محاصره شد. در نهایت نیز رضاشاه حاضر به ملاقات با وی و شنیدن درخواست‌هایش نشد.
در سمت دیگر مردم و روحانیون که چند روزی بود در مراسمات سخنرانی بر ضد سیاست‌های فرهنگی رضاشاه در مسجد گوهرشاد تجمع می‌کردند با شنیدن این خبر دچار التهاب شده و فضای اجتماع در مسجد دگرگون شد. پخش خبر در سطح شهر نیز موجی از خروش مردمی به راه انداخت و تعداد زیادی از مردم به مسجد گوهرشاد آمدند. شهربانی مشهد در اقدامی تحریک برانگیز بنا به دستور رضاشاه گروهی از حامیان آیت‌الله قمی چون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ شمس نیشابوری را که از واعظان مشهور خراسان بودند، دستگیر نمود. روحانیون با صدور اعلامیه‌ای از مردم خواستند در برابر قانون هولناک کشف حجاب و دیگر اقدامات ضد دینی رضاشاه خاموش نمانده و اعتراض کنند. مردم به منظور اطاعت از علما و حمایت از عقاید دینی خود از سطح شهر مشهد و روستاهای اطراف به سمت مسجد گوهرشاد آمدند. نواب احتشام رضوی، سرکشیک پنجم آستان قدس رضوی سه روز متوالی برای مردم منبر ‌رفته و سخنرانی می‌کرد.
از طرف دیگر شیخ محمدتقی بهلول که از اولین قدم‌های آغاز پروژه کشف حجاب در حال مبارزه و روشن‌گری علیه آن بوده، وقتی از گرفتاری آیت‌الله قمی با خبر می‌شود در روز چهارشنبه ۱۸ تیر شهر قائن را ترک کرده و صبح پنج‌شنبه ۱۹ تیر وارد مشهد شده و به حرم رضوی رفت. به دلیل سوابق قبلی وی مامورین با آگاه شدن از ورودش به حرم وی را دستگیر می‌کنند، اما به دلیل ترس از واکنش مردم او را به شهربانی منتقل نمی‌کنند بلکه در یکی از اطاق‌های صحن کهنه بازداشت می‌کنند. با ورود بهلول تجمع اعتراضی وارد مرحله جدیدی می‌شود. چرا که مردم با آگاهی از حضور و بازداشت او در حرم جلوی محل توقیف او تجمع کرده و به تحریک نواب احتشام رضوی، به محل بازداشتِ بهلول حمله کرده و او را آزاد می‌کنند.
بهلول نیز پس از آزادی بر روی منبر رفته و برای مردم سخنرانی کرده و طی سخنانی پر شور به کشف حجاب حمله می‌کند. روز جمعه بیستم تیرماه ۱۳۱۴ ش. مصادف بود با سالروز به توپ بستن حرم امام رضا (ع) به وسیله روس‌ها در سال ۱۳۳۰ ه.ق که مردم مشهد آن را عاشورای ثانی نامیده بودند و همه ساله به یاد این بی‌حرمتی نسبت به بارگاه مقدس امام هشتم شیعیان مراسمی برگزار می‌کردند. پس از رسیدن دستور رضاشاه نظامیان به حالت آماده باش درآمده و سعی کردند تا با مسلط شدن بر مواضع حساسِ اطراف حرم جلوی ورود مردم به داخل حرم و مسجد گوهرشاد را بگیرند. بالاخره بین سربازان و مردم جنگ درگرفت. سربازان با سرنیزه و قنداقِ تفنگ و مردم نیز با هر چه به دستشان می‌رسید به جنگ پرداختند. پس از مقابله مردم، سربازان نیز از اسلحه خود استفاده کردند. وقتی یکی از افسران به این دلیل که نمی‌خواست به روی مردم آتش بگشاید خودکشی کرد و افسر دیگری را یک سرباز کشت، به سربازان فرمان عقب‌نشینی داده شد. در این روز ۲۲ نفر کشته و عده‌ای زخمی شدند و سرانجام با مذاکراتی که بین قوای دولتی و شیخ بهلول و مردم انجام شد مصالحه موقتی پدید آمد. اما بعد معلوم شد که این مصالحه تنها برای تجهیز و آمادگی قوای دولتی برای سرکوب گسترده مردم بود.
بالاخره دستور از تهران می‌رسد که باید غائله خاتمه یابد. سران قوا در خراسان با این تصور که شب هنگام مسجد خلوت و تعداد متحصنین کم است تصمیم گرفتند با تمام نیرو حرم را محاصره کرده و متحصنین را دستگیر و بیرون ببرند و هم‌چنین افراد دخیل در ماجرا را نیز دستگیر نمایند. اما در بامداد یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ ش. برخلاف انتظار، متحصنین بسیاری –بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر- در درون مسجد و صحن آن حضور داشتند. مامورین درها را می‌بندند تا کسی نتواند خارج شود و بر روی بام‌ها نیز مسلسل کار می‌گذارند. مردم که با بسته شدن درها مواجه می‌شوند با کلنگ شروع به شکستن درها کرده و از مسجد خارج می‌شوند. در اینجا دستور تیراندازی صادر شده و مردم در بیرون و درون مسجد کشته می‌شوند.
آمار کشته‌شدگان واقعه متفاوت است اما تعداد را تا دو هزار نفر نیز گفته‌اند. احمد بهار به تاریخ ۱۳۲۱/۳/۷ ش. تعداد کشته ها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عدد ۱۶۷۰ را تایید کرده است. جنازه ها را در ۵۶ کامیون ریخته به خارج از شهر برده و در باغ خونی مشهد دفن کردند. پس از این واقعه تحقیقاتی در مورد علل و عوامل و افراد محرک در ماجرا انجام می‌شود و در پایان به دلیل اختلافات بین پاکروان و اسدی و سوءظن‌های شاه به وی، نائب‌التولیه آستان، محمدولی خان اسدی سپر بلا شده و به جرم خیانت اعدام می‌گردد. اعدام اسدی معادل فاجعه خونین مسجد گوهرشاد برای رعب و وحشت مردم تاثیر داشت و مردم دانستند که قرب به شاه هم در مقام غضب او یا پیشرفت مقصود او هیچ گونه تاثیری ندارد.
کشتار بیرحمانه در مسجد گوهرشاد نه تنها باعث خاموش شدن هرگونه صدای مخالفی در مشهد شد، بلکه باعث گردید تا صداهای اعتراضی در دیگر نقاط کشور نیز در جو رعب و وحشتی که در پی این واقعه پدید آمد ساکت شوند چند ماه بعد دولت قانون کشف حجاب را در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ ش. عملی کرد.
سیاست‌گذاران فرهنگی دوره رضاشاه تلاش داشتند با سرعت هر چه بیشتر کشور را به سوی تجدد پیش ببرند و ایده‌آلشان مثل سخن معروف سیدحسن تقی‌زاده بود که می‌گفت: «باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شد». آن‌ها در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند. رضاشاه نیز که با حمایت‌های هم‌اینان بر روی کار آمده بود و به شخصه عنصر فرهنگی و باسوادی نبود، ابزار مناسبی بود که هرگونه مقاومتی را در این راه ولو با خشونت سرکوب کند. در نتیجه این کار به‌تدریج مقاومت مردم، متدینین، روحانیت و علما در مقابل این اعمال درهم شکست و نمادها و مناسک مذهبی یک به یک ممنوع و از صحنه حذف شدند. جامعه در ظاهر به سرعت روند تجدد مورد نظر روشنفکران غربگرا را طی کرد و هرچه بیشتر به ظواهر غربی تشبه جست. اما با وجود سرکوب خشن و خونین، مردم در خفا به سنت‌های دینی خود پایبند بودن و همین که در شهریور بیست دیکتاتور از کشور فرار کرد و جو رعب و وحشت حکومت او از بین رفت، دوباره مردم با علاقه بسیار تمامی این سنت‌ها و فرهنگ دینی را در سطح جامعه زنده کردند.
مسجد گوهر شاد واقع در جنوب حرم امام هشتم (ع)، یکی از شاهکارهای معماری ایرانی- اسلامی با کاشی کاری‌های بدیع و چشم نواز که توسط گوهرشاد آغا همسر شاهرخ تیموری در قرن نهم هجری ساخته شد. این مسجد شاهد حوادث بسیاری بوده است؛ از جمله به توپ بسته شدن مجموعه حرم شریف رضوی توسط روس‌ها در سال ۱۳۳۰ ه.ق که در آن به مسجد نیز صدماتی وارد شد تا واقعه قیام گوهرشاد که در صحن مسجد کشتار بزرگی رخ داد. محمد ولی خان اسدی، کسی که معتقد بود مقام تولیت آستان قدس رضوی شایسته شخص شاه است و خود را نائب‌التولیه می‌نامید. در جریان تعویض کلاه و کشف حجاب اعتقاد داشت که در مشهد به دلیل بافت مذهبی باید آرام‌تر و حساب شده‌تر از سایر نقاط کشور عمل کرد. حتی گفته می‌شود که او بعضاً روحانیون را به اعتراض تشویق می‌کرده تا نظر خود را به مرکز اثبات نماید، اما در نهایت نمی‌خواسته کار به کشتار برسد. در پایان تمام تقصیرات را به گردن او انداختند و به جرم خیانت اعدام شد!
سرتیپ ایرج مطبوعی، فرمانده لشکر خراسان و فرمانده میدانی کشتارِ گوهر شاد. پس از شهریور ۱۳۲۰ به جرم فرار محاکمه و بازنشسته شد اما بعدها دوباره به خدمت فرا خوانده شد. ۶ دوره به عنوان سناتور انتصابی در مجلس سنا حضور داشت. پس از انقلاب و در سال ۱۳۵۸ محاکمه و به جرم کشتار مسجد گوهرشاد اعدام شد. محمد علی فروغی (ذکاء الملک)، لیبرال طرفدار شدتِ عمل در قضیه کشف حجاب و نخست‌وزیر وقت. در جریان بازرسی خانه اسدی (پدرِ دامادش) نامه‌ای از او پیدا شد که در آن رضاشاه را با شعر مولوی به شیر نر خونخواره تشبیه کرده بود! این نامه و نسبت سببی وی با اسدی و شفاعت از وی باعث بدبینی شاه به او شد و در نتیجه از نخست‌وزیری برکنار و تا پایان سلطنت رضاشاه خانه‌نشین شد. هرچند او از سایر هم‌کارانِ بلندپایه‌اش خوش شانس‌تر بود و زندگیش را نباخت! آیت الله سید حسین قمی برای اعتراض به اقدامات ضد اسلامی رضاشاه از مشهد به تهران آمد اما موفق به دیدار شاه نشد. در عوض ممنوع‌الملاقات شد و محل اقامتش توسط مامورین دولتی محاصره شد. خبر توقیف وی یکی از محرکه‌های اصلی قیام گوهرشاد بود. رضاشاه او را به عراق تبعید کرد. پس از سقوط پهلوی اول به ایران برگشت و دنباله اعتراضات خود بر علیه کشف حجاب و اقدامات ضد فرهنگی دولت را گرفت و با پشتیبانی مردمی موفق می شود حکومت را به قبول پیشنهاداتش وادارد. شیخ محمدتقی بهلول که همه جا در حال مبارزه با اقدامات ضد فرهنگی پهلوی اول بود به سرعت خود را به مشهد رساند. بازداشت و توقیف او در حرم امام رضا (ع) باعث هیجان مردم شد و با تلاش آن‌ها آزاد شد و در صحن مسجد به سخنرانی پرداخت. وی که دید کار بالا گرفته و مردم به دلیل توقیف آیت‌الله قمی در تب و تابند و کوچکترین نرمشی فاتحه مظاهر دینی و حجاب بانوان را خواهد خواند و آیت‌الله قمی را تنها در بند رها خواهد ساخت از مردم خواست که پایمردی کنند تا حکومت به درخواست‌هایشان گردن نهد. اما او فکر نمی کرد که دولت با این شدت عمل دست به کشتار مردم بزند!

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۷:۴۱ ق.ظ

دیدگاه


2 + = هشت