اشاعه فرهنگ وادبیات توهین در شبکه های اجتماعی
گروه اجتماعی: مدتها است که موضوع ترویج و اشاعه ادبیات نفرت به یکی از دغدغهها و مشکلات اجتماعی ایران تبدیل شده است که اغلب به عرصه سیاست هم کشیده میشود و آسیبهای دامنهداری را در پی دارد. تریبونهایی اعم از صداوسیما، روزنامههای پرتیراژ و یا محلی و اینترنت از جمله بسترهای مهم این پدیدهاند. در یکی دو ماه گذشته چندین مورد از حوادث مشابه در سطح گسترده موضوع رسانهها و شبکههای اجتماعی و به طور کلی نارضایتی عمومی شده است.
گفتار نفرت انگیز یا ادبیات نفرت به هر نوع رفتار، گفتار یا نوشتاری اطلاق میشود که سعیدارد بخشی از جامعه را علیه بخشی دیگر تحریککرده و به رفتار خشونتآمیز تشویقنماید. این رفتارها بر اساس قوانین کیفری در برخی کشورها به دلیل آنکه بخشی از»آزادی بیان« به شمار نرفته و حیثیت انسانی را مخدوش می کنند، جرم تلقی میشود.
بنابراین، بروز ادبیات نفرت در جوامع مختلف نظامهای حقوقی را وا داشته است تا برای مبارزه با «تحریک» و حرکت های تحریک آمیز از نوع صنفی، قومی، نژادی و… به تصویب قوانینی بپردازند که جامعه را در مقابل رشد و توسعه این گفتار بیمه کند.
در یکی دو سال گذشته ادبیات نفرت به شکل بارزی در جامعه ایران رواج یافته است. نمونههای متعددی در سالهای گذشته وجود داشت که ممکن بود یک کلام نسنجیده در قالب سخنرانی، مقاله، کتاب و… بخشی از جامعه را به غلیان در آورد.
ظهور شبکه های اجتماعی نیز امکان صحبت و اظهار نظر برای »همگان« را فراهم آورده است که این خود نیز به بیگزند نیست. افرادی و محافل زیادی وجود دارد که علاقه دارند با استفاده از فضای آزاد به تبلیغ و ترویج گفتمانی یاری برسانند که مروج نفرتقومی یا دینی است.
فراموش نکنیم بنیادگرایی تکفیری که امروز شاهد آن فجایع آن هستیم محصول همین ادبیات نفرت است که در گذشته به شکل بنیادگرایی تبلیغی در همین کشورها آزادانه آموزش داده میشد.بررسی ریشههای جامعه شناختی و روانشناختی بروز ادبیات نفرت که باعث التهاب جامعه و بسیجهایقومی می شود خارج از دستور این نوشته کوتاه است اما آنچه لازم به یادآوری است »خلاءقانونی جدی« در این خصوص است. رسانههای رسمی و غیررسمی در کشور به صورت متناوب، دانسته و ندانسته به این ادبیات دامن زده و به بازتولید آن میپردازند.
این نفرتپراکنی شامل حال همه شهروندان ایران به ویژه مبانی دینی، هویتی و تاریخی شده و در نتیجه رشتههای پیوند ملی را سست می سازد. میثاق حقوق مدنی و سیاسی صراحتا ادبیات نفرت را ممنوع کرده است: »هرگونه تبلیغ برای جنگ یا هرنوع دفاع از تنفرقومی یا نژادی یا مذهبی که محرک خشونت غیرقانونی علیه شخص یا گروهی از اشخاص به هر بهانه اعم از نژاد، رنگ، مذهب، زبان یا منشأ ملی باشد جرم تلقیشده و مطابق قانون قابلمجازاتاست«.
قوانین کانادا، فرانسه، ترکیه، چین و ایالات متحده (در صورتی که به خشونت فوری منجر شود) استفاده از ادبیات نفرت را ممنوع و جرم اعلام کرده و ضمانت اجراهایی مانند زندان یا جریمه نقدی یا هر دو را برای آن مشخص کرده است.
قوانین فرانسه انتشار هرگونه مطلبی را که سبب تبعیض و یا نفرت از شخص یا گروه ویژهای باشد ممنوع اعلامکرد. اعم از اینکه موضوع وهن ریشه قومی، ملی، نژادی و یا مذهبی داشتهباشد.کیفر این جرائم یک سال زندان و ۴۵ هزار یورو جریمهنقدی و یا یکی از آن دو است. در سال ۱۹۹۲ با بازبینی قانونکیفری فرانسه که از سال ۱۹۹۴ جنبه اجرائی پیداکرد بخشی از کیفرها سنگینتر شد.دادستان در مورد جرائم یاد شده بدون مداخله شاکی خصوصی حق تعقیب و یا اعلام جرم را دارد.
تنها قانونی که نفرت پراکنی قومی، مذهبی و نژادی را ممنوع میداند ماده ششم قانون مطبوعات استکه اتفاقا از موادی است که تا کنون مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. بند۴ از ماده شش این قانون » ایجاد اختلاف ما بین اقشار جامعه، به ویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی« در مطبوعات کشور را ممنوع اعلامکرده است.
ولی این ممنوعیت ناظر به شخصیت حقوقی نشریه است که در صورت اثبات ممکن است باعث لغو مجوز گردد و هیچ گونه مسئولیتی برای گوینده دربر ندارد. قانون مجازات اسلامی نیز در خصوص انتشار و اظهارات تحریکآمیزی از این دست بر علیه شهروندان ساکت است. در چنین وضعی نه دادستانها و نه دادگاهها قادر به پیدا کردن مستند قانونی جرم نبوده و در نتیجه پیگیری قضایی افراد از این طریق میسر نیست.
ادبیات نفرت یکی از آفتهای جدید اجتماعی است و متاسفانه در حال گسترش است که نگرانی های زیادی در این خصوص وجود دارد. توسعه این وضعیت پیامدهای بسیاری در حوزههای امنیتملی،تمامیت ارضی و همبستگی کشور خواهد داشت.
نظام سیاسی باید تلاشکند تا جای ممکن چنین ادبیاتی را محدود و از حوزههای کلان و رسمی به حاشیه رانده و زمینههای بروز آن را در حوزه عمومی مانند ورزشگاهها و تجمعات مسدود سازد.در همین زمینه پس از مطالعات و بررسی قوانین کشورهای متعدد توصیه می شود:
قوه مقننه یا مجریه سریعا بستهای قانونی شامل ممنوعیت ادبیات نفرت، اقدام علیهکیان کشور و تمامیت ارضی و توهین به پرچم کشور را به مجلس ببرد. این قانون باید توهین، تحقیر و تحریک بخشی از شهروندان علیه بخشی دیگر را صرحتا مورد جرمانگاری قرار داده و مسئولیت شخصیتهای حقوقی(مثلا باشگاههای ورزشی، رسانه ها) و حقیقی را مشخص کند.
ملتایران نخستین قربانی ادبیات نفرت از سوی برخی کشورهای دیگر است و ارزشهای آن روزانه از سوی رسانهها و جریانهای مختلف به قصد تخریب و متلاشی سازی هویت ایرانی – اسلامی مورد اهانت قرار میگیرد.
پیش از هر چیز لازم است قوانین، امنیت روانی مردم را در سرزمین و کشور خود تامین نمایند. این سیاست در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع نخبگان نیز بود که دلسرد کردن نسل جدید ملت را در زمره خیانتملی دانسته و از طرح مباحث قومگرایانه در کشور انتقاد کردند.
این قانون نباید مخل تحقیقات علمی و انتقادهای آکادمیک در زمینه اقوام و هویت ایرانی باشد.
صاحبان قلم، سخنرانان و … با احتیاط و دوراندیشی بیشتری رفتار کنند.
با توجه به جنبه عمومی جرم،دادستان راسا در جرایمی از این دست اعلام جرم خواهد کرد.
ترجیحا در متن قانون احتمالی از عبارات مبهم و کلی مانند »قومیت«، »اقوام« و… استفاده نشود و عباراتی نظیر »شهروند« مورد نظر قرار گیرد.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۵ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۵:۲۹ ق.ظ