اسیدپاشی رسانه‌ای برای بهره‌برداری سیاسی

اکبر روشن‌زاده
گروه فرهنگی: بی¬شک یکی از مهم ترین اخبار پائیز ۹۳، ماجرای اسیدپاشی اصفهان بوده که با توجه به ادامه¬¬دار بودن و حواشی آن تا به امروز یکی از چالش¬های کشور در سال جاری لقب خواهد گرفت. تحلیل و پرده¬برداری از سناریوی محتمل برای این وقایع، نیازمند رصد و اشراف بر فضای خبری کشور است که در اینجا به اختصار بدان اشاره می¬شود.
با توجه به نامگذاری سال جاری به نام »اقتصاد و فرهنگ؛ با عزم ملی و مدیریت جهادی« از سوی رهبر انقلاب، دغدغه ایشان در رابطه با موضوع فرهنگ در جامعه به صورت ملموس احساس شد. این حساسیت پس از تصریح ایشان مبنی بر مهم تر بودن و اولویت داشتن فرهنگ نسبت به اقتصاد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.
شکی نیست که یکی از مظاهر وجود و غلبه فرهنگ اسلامی در کشور ما، حجاب اسلامی است و برنامه¬های گوناگون دشمنان نیز برای رفع این نشانه بزرگ، تائید کننده این ادعاست. این موضوع نیز به واسطه اهمیت زیادی که بین مردم به خصوص جوانان و بانوان دارد، از حساس ترین نقاط سیاست¬گذاری و اجرای قوانین به شمار می¬آید.با روی کار آمدن دولت جدید و عدم وابستگی ظاهری این دولت به هیچ یک از جناح¬های مطرح کشور، و البته با توجه به سابقه فعالیت¬های فرهنگی دولت نهم و دهم درباره حجاب و گشت ارشاد، بروز مشکلات فراوان در این مقوله معقول و قابل پیش بینی به نظر می¬رسید. در این راستا یکی از مهم ترین برنامه¬های دشمن برای تضعیف نظام و ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت، کم رنگ کردن این باور مذهبی(حجاب) بین مردم از طرفی و القای وجود حجاب اجباری و مقابله با بدحجابی به صورت سخت و خشن از طرف دیگر است. این راهبرد از آنجا نشأت می¬گیرد که در راستای تعیین زمین بازی برد- برد برای معاندان نظام، در صورت کوتاه آمدن حکومت در برابر جنگ نرم فرهنگی و محصول آن که بدحجابی است؛ یکی از مهم¬ترین شاخصه¬های نظام اسلامی از جامعه حذف شده است و در صورت مقابله حاکمیت با این رواج، متهم به برخورد با مردم می¬شود و این برخورد، پایگاه اجتماعی نظام را از بین می¬برد و آن را در برهه¬های آتی آسیب¬پذیر و دچار مشکلات عدیده می¬کند. مهم¬ترین ابزاری هم که برای ایجاد این زمین بازی در دسترس است، رسانه و ابزارهای ارتباط جمعی است.اولین نمودِ این استراتژی، ایجاد صفحه¬ای با نام آزادی¬های یواشکی زنان در ایران بود که توسط مسیح علی¬نژاد، خبرنگار فراری، در فیسبوک انجام شد. اگرچه این صفحه در ابتدا جو رسانه¬ای شدیدی ایجاد کرد و موضع¬گیری شدید رسانه¬های داخلی را برانگیخت اما در ادامه با سکوت خبری مواجه شد و نتوانست کارایی خود را داشته باشد.در وهله دوم، رسانه¬های معاند با تبلیغات گسترده علیه طرح مجلس مبنی بر «حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر این طرح را زمینه ساز اعمال خشونت علیه زنان بدحجاب عنوان کردند و با ایجاد پروپاگاندای رسانه¬ای، این طرح را ناشی از تفکر و لابی طیفی خاص و تندرو در مجلس قلمداد کردند که درصدد محدویت و سلب آزادی¬های مردم هستند. این هجمه¬ها برای طرح دیگری با نام »صیانت از حریم عفاف و حجاب« نیز تکرار شد.در ادامه این سناریو، حمایت رسانه¬ای گسترده¬ای از وقوع چند حادثه اسیدپاشی در شهر اصفهان صورت گرفت و شبکه ماهواره¬ای و تارنمای بی¬بی¬سی فارسی با همکاری زنجیره¬ای رسانه¬های داخلی مانند: ایران، اسرار، خبرآنلاین، آرمان، ابتکار، اصفهان زیبا و… به این موضوع دامن زدند. این رسانه ها با معرفی افرادی موسوم به »گروه فشار« و »انصار حزب¬الله« به عنوان مجری این طرح¬ها برای جلوگیری از ترویج بدحجابی، به دنبال ایجاد بدبینی و ایجاد شکاف در جامعه از طریق به وجود آوردن دو قطبی مذهبی- بدحجاب بودند. این در حالی بود که بسیاری از رسانه¬ها، شایعه بدحجاب‌بودن قربانیان این حوادث را تکذیب کردند.شبکه¬های اجتماعی نیز با توجه به کارکرد خود در القای فضای شایعه، به این جو مسموم دامن زدند. انتشار پیامکی با مضمون »رفع بدحجابی تنها راه نجات زاینده رود از خشکی« که با ادبیات مذهبی و اشاره به اثرات وضعی و اجتماعی گناه، درصدد انتصاب این اعمال به قشر ارزشی و با هدف حمله به »امر به معروف و نهی از منکر« بود؛ در این پازل قرار می-گرفت.کار به جایی رسید که در فضای غبارآلود پیرامون این قضیه، حتی تعداد قربانیان حادثه نیز از ۴ نفر تا ۸ نفر تغییر می¬کرد. البته موضع¬گیری دیرهنگام مسئولین کشور نیز در شکل¬گیری این بحران تأثیر داشته است که پرداختن به آن مجال دیگری می¬طلبد. ولی نگارنده به ذکر این نکته بسنده می¬کند که در صورت موضع¬گیری قاطع و سریع مسئولین و رسانه¬ها، شاید چنین جوی ایجاد نمی¬شد.از طرف دیگر، موضع¬گیری هنرمندان نیز باعث افزایش ضریب نفوذ این اخبار بین افراد جامعه و علاقه مندان به آنها شد. اقدامات دیگری از جمله اطلاق کلیدواژه »داعش« به مسببین این حوادث از طرف کاربران و رسانه های فضای مجازی، شایعه وقوع حوادث مشابه در مکان¬هایی در تهران، ارتباط این موضوع با تبعیض¬های جنسیتی، مقایسه اسیدپاشی با قتل های زنجیره¬ای و مطالبه از رئیس جمهور برای پیگیری این موضوع نیز اقداماتی بود که در جهت نفوذ هرچه بیشتر این اخبار به مخاطبین انجام می¬شد.نکته مهم دیگری که در این بین دیده می شود، استفاده از کلیشه¬های تبعیض جنسیتی در این ماجراست. از آنجا که در بُعد رسانه¬ای، جمهوری اسلامی همیشه متهم به نقض حقوق بشر و سلب آزادی¬های زنان در جنبه های گوناگون (و البته واهی) بوده است، لذا هرگونه حادثه¬ای علیه زنان به شدت در رسانه¬های خارجی برجسته می¬گردد. این خط از آنجا پیگیری می¬شد که برخی از رسانه¬ها علنا هدف از این اسیدپاشی¬ها را حذف زنان از صحنه کشور عنوان کردند.در این بین، انتخاب شهر اصفهان برای وقوع این پدیده بسیار هوشمندانه می¬نماید. این شهر که به واسطه جذب بالای گردشگر، قطب توریستی‌فرهنگی کشور محسوب می¬شود، همیشه موضوع فرهنگ وارداتی به کشور ناشی از حضور توریست¬های خارجی، به خصوص در رابطه با حجاب مدنظر جریان¬های مختلف داخلی و خارجی بوده است.
از طرف دیگر با توجه به ضرایب امنیتی بالای کشور، دستگیری فرد خاطی و حداقل مظنونان اصلی، انتظاری معقول به نظر می¬رسد. با توجه به دستور رئیس جمهور محترم و با فرض به کار بردن تمام ظرفیت¬های اطلاعاتی و انتظامی کشور، عدم توفیق نهادهای مربوطه در رابطه با دستگیری افراد مرتبط نیز مؤید این ادعاست که فرد یا افراد در ارتباط، به صورت کاملا حرفه¬ای دست به چنین اقداماتی زده¬اند و به احتمال زیاد از سوی سرویس¬های اطلاعاتی خارجی تغذیه می شده¬اند. علاوه بر این، فرضیه دست داشتن عوامل خارجی در این ماجرا از سوی بسیاری از کاربران فضای مجازی و مسئولین کشور بیان شده است.
اما قدم مثبت نیروهای امنیتی کشور، بازداشت عکاس ایسنا بود. وی که با تهیه عکس¬ها از تجمعات و راهپیمایی¬ها و مخابره آنها به تارنماهای خارج از کشور، اقدام به غبارآلودکردن هرچه بیشتر فضا و سیاه¬نمایی علیه کشور در رسانه¬های خارجی می¬کرد؛ نقش به سزایی در ایجاد جو روانی پیرامون موضوع اسیدپاشی داشت. هم چنین بازداشت مردی با لباس و آرایش زنانه در تجمعاتی که بهانه اعتراض به ماجرای اسیدپاشی اصفهان برگزار شده بود؛ در همین راستا تحلیل می¬شود.از طرف دیگر، مواضع افراد سابقه¬دار جریانات فتنه در تارنماهای بیگانه و حمایت آنها از نارضایتی¬های شکل گرفته به دلیل حادثه اسیدپاشی، نشان دهنده وجود برنامه¬ریزی رسانه¬ای برای این موضوع است. اگرچه در خوش بینانه ترین حالت می¬توان این گونه برداشت کرد که رسانه¬ها با سوء استفاده از این وقایع درصدد رسیدن به اهداف خود هستند؛ اما با توجه غیرعادی بودن پوشش این اخبار به خصوص در فضای مجازی و همچنین عدم دستگیری مسببین آن توسط نیروهای امنیتی که در بالا بدان اشاره شد، فرضیه سناریوی از پیش تعیین شده برای این قضیه تقویت می گردد.همه اینها نشان دهنده وجود یک برنامه ریزی گسترده برای وقوع و انتساب این حوادث به گروهی خاص در جهت اعمال فشار به مسئولین و مردم و تلاش برای بدنام کردن فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است. البته روند رفتار رسانه-های مختلف پیرامون این موضوع بسیار مبسوط و گسترده به نظر می¬رسد، اما این رفتارسنجی می¬تواند موضع آنها را در قبال یکی از مهم¬ترین اتفاقات سالیان اخیر و به نحوی، سیاست حاکم بر آنها را مشخص نماید.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۵ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۲۸ ق.ظ

دیدگاه


− سه = 4