احراز مقام خلافت الهی فلسفه آفرینش انسان

احراز مقام خلافت الهی فلسفه آفرینش انسان

امیرحسین فروزنده
گروه دین و زندگی : زندگی اجتماعی در چارچوب قوانین سامان می یابد. فقه اصغر در اسلام مدیریت این بخش را به عهده دارد؛ اما سبک زندگی در اسلام تنها در چارچوب فقه اصغر سامان نمی یابد، بلکه این فقه اکبر است که به فقه اصغر معنا می بخشد و ضمانت اجرایی آن را به عهده می گیرد.
البته این بدان معنا نیست که نقش فقه اصغر را در کمال رسانی نادیده بگیریم؛ زیرا آن چه در فقه اصغر به عنوان احکام و قوانین بیان شده و به عنوان شریعت از آن یاد می شود، بستر و زمینه ساز دست یابی انسان به کمالاتی است که در فقه اکبر جست وجو می شود. از این رو فقه اصغر و شریعت را به عنوان طریقه دست یابی و رسیدن به حقیقتی دانسته اند که در فقه اکبر مطرح می شود.
فلسفه آفرینش انسان، متاله و ربانی شدن و قرار گرفتن در مقام خلافت الهی و پذیرش مسئولیت مظهریت در ربوبیت است؛ از این رو خداوند همه اسماء و صفات کمالی خود را در آدمی سرشته است تا انسان با فعلیت بخشی به این اسماء و صفات و خدایی شدن، بتواند مظهر ربوبیت الهی گردد و در مقام خلافت الهی هستی را مدیریت و پروردگاری کند. براساس آموزه های قرآنی، هر آنچه از خداوند و ذات او می دانیم، به سبب ظهوری است که در انسان پدیدار شده است؛ چرا که خداوند انسان را بر صورت صفات و اسمای خویش آفریده است و هر انسانی با مراجعه به ذات خویش بر این صفات و اسمای کمالی خداوند آگاهی می یابد و بر خداوندگاری و پروردگاری خداوند گواهی می دهد.
هر چند که انسان هرگز به کنه ذات الهی نمی رسد، ولی همه مراتب ظهوری خداوند را حتی در مقام هویت درمی یابد و می تواند بنده و عبد این مقام و ظهور هویت شود؛ چنان که خداوند در توصیف حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) می فرماید که او در مقام «عبده» بود که به اسراء و معراج رفت (اسراء، آیه ?) و در مقام «تدلی و تدنی در قاب قوسین او ادنی» نشست. براساس آموزه های قرآنی، برای رسیدن به این کمال در ظهور اسمای الهی می بایست راه این اسوه های کامل را پیمود که همان طریقت شریعت اسلام است. پس هر کسی بخواهد به مقام متاله و ربانی شدن برسد می بایست چهارده معصوم(ع) را اسوه زندگی خویش قرار دهد که در نام اسلام خلاصه شده است. ایمان به اسلام به معنای پذیرش سبک زندگی معصومان(ع) است که در قالب شریعت اسلام معنا و مفهوم یافته است. براین اساس می توان گفت که تنها راه رسیدن به کمال مطلق و تقرب به خداوند و متاله و ربانی شدن، اطاعت از معصومان و اجرای سبک زندگی ایشان به عنوان اسوه های کاملی است که در کمال به تمامیت رسیده اند.
*فقه اصغر و اکبر، راهنمای عام و خاص
عمل به محتوای توضیح المسایل به عنوان فقه زندگی اجتماعی، در حقیقت عمل به فقه اصغر است. فقه اصغر به ما کمک می کند در جامعه، به عنوان انسانی معتدل زندگی کنیم. بخش اعظم فقه اصغر قابل اجرا از سوی همگان است حتی اگر قایل به اسلام و مؤمن بدان نباشند؛ زیرا فقه زندگی است و آن را می توان همانند قوانین عقلانی و یا انسانی دانست که در مقام ساماندهی به زندگی دنیوی و حدود و ثغور تعاملات اجتماعی مردم می باشد.برخی از کسانی که به کشورهای غربی رفته و قوانین آنجا را می بینند بر این باورند که فقه اصغر یا آنچه در رساله های توضیح المسایل آمده در آن جا به خوبی اجرا می شود و در حقیقت اسلام در آنجا بیشتر نمودو تجلی دارد هرچند که مسلمانی دیده نمی شود؛ زیرا فقه اصغر در حقیقت فقه زندگی براساس قوانین و حقوق است.
اما فقه اصغر جنبه دیگری دارد که مرتبط با فقه اکبر است. این جنبه از فقه اصغر است که به رفتارهای مسلمانان معنای عبادی می بخشد و آن را پله ای برای رسیدن به مقام تقرب الهی قرار می دهد. در فقه اصغر مسأله ای به نام نیت نیز وجود دارد که ماهیت عمل را تغییر می دهد.
در حقیقت در جایی که به فقه اصغر تنها به عنوان یک قانون مفید و سازنده اجتماعی نگریسته می شود، تنها حسن فعلی مراد و منظور است، ولی زمانی که به فقه اصغر به عنوان یک عمل عبادی نیز نگریسته می شود و نیت درآن لحاظ می شود، افزون بر حسن فعلی دارای حسن فاعلی نیز می شود و همین حسن فاعلی در کنارحسن فعلی است که آن را به عبادت تبدیل می کند و پاداش و آثار اخروی را بر آن مترتب می سازد.فقه اصغر با فقه اکبر است که هویت تازه ای چون عبادت می یابد و عامل تقرب و متاله و ربانی شدن انسان می شود. فقه اکبر در حقیقت به حوزه اندیشه و ایمان انسان توجه دارد و دنیای فکری و ذهنی انسان را شکل می بخشد؛ چنان که فقه اصغر مسئول رفتار مکلف در حوزه عمل است. ترکیب فقه اکبر یعنی جزم در اندیشه و باورهای دینی و فقه اصغر یعنی عزم بر انجام کارهای نیک براساس آموزه های دینی است که انسان کامل را می سازد و حسن فعلی را با حسن فاعلی تحقق می بخشد.
* فقه اکبر، رفتارسازی در مرتبه احسان
اگر فقه اصغر به قوانین توجه دارد و احکام آن برای ساماندهی بر مدار عقلانیت است؛ فقه اکبر به مؤمنان یاد می دهد که فراتر از خود و حقوق خویش بنگرند و رفتار نمایند.
فقه اکبر به جای آنکه تنها بر مدار عقلانیت زندگی را سامان دهد چنان که فقه اصغر انجام می_دهد، بر آن است تا دل و قلب و عاطفه را در کار آورد. این گونه است که مدار و محور فقه اکبر افزون بر عقلانیت، بر مدار محبت است.
در فقه اکبر انسان می آموزد که فراتر از خود و حقوق خود، دیگران را بنگرد و با احسان و محبت و مودت از حقوق خویش نیز بگذرد و خدمتی به دیگران کند.انسان در فقه اکبر با خداوند و صفات کمالی خداوند در یک مرتبه بسیار بالا آشنا می شود و با اسمای حسنای الهی پیوند می خورد. لذا به جای عدالت و حقوق، از ایثار و احسان و عفو و گذشت و مانند آن سخن به میان می آورد و از خود و جانش نیز می گذرد و در مقام احسان الهی خود را فدای دیگران می سازد.
* ایثار در مقام احسان
کسی که اهل ایثار است درحالی که خود به آن چیز نیاز شدید دارد و حق اوست که از آن بهره گیرد، از خود می گذرد و دیگری را بر خود مقدم می دارد و آن چیز را به دیگری تقدیم می کند.
براساس گزارش های قرآنی، کسانی که اهل ایثارگری هستند، فراتر از خود می اندیشند و آنان هستند که فلسفه حقیقی آفرینش را دریافته اند. از این رو کمال را در تقرب جویی به خدا و ظهوربخشی به صفات و اسمای الهی می دانند و لذا می خواهند رضایت الهی را کسب کنند و از آن جایی که ایثارگری را مصداقی کامل از مقام احسان می دانند، بدان اقدام می کنند تا صفت احسان را در خود به طور تمام و کمال تجلی بخشند.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از بیتوته ، بنابراین، ایثارگری که می خواهد در مقام احسان قرارگیرد و صفات کمالی الهی را به شکل تمام در خود تحقق بخشد و مظهر خداوندی و پروردگاری الهی شود، می بایست همواره رضایت خداوند را از طریق تقرب به خدا و خدایی شدن پی گیرد؛ زیرا هدف از آفرینش انسان همان تقرب به خدا در شکل متأله و ربانی شدن است که رضایت کامل الهی در آن است.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۵:۲۷ ق.ظ

دیدگاه


× نُه = 27