مینیبوسهای زهوار در رفته همچنان مسافر میبرند
پوران محمدی
گروه گزارش: برای آنهایی که زندگیشان از راه مسافرکشی در این شهر شلوغ میگذرد وسیله نقلیهشان یعنی همهچیز. حتی اگر زهوار در رفته و قدیمی شده یا حسابی به خرج افتاده باشد.
با این حال باز هم هر روز صبح حسابی سر و رویش را برق میاندازند، هر از گاهی هرچه پسانداز کردهاند خرجش میکنند تا تنها منبع امرار معاش شان را سرپا نگه دارند چون میدانند هر شب یک خانواده چشم به راه روزی بخور و نمیری است که قرار است پدر خانواده با دنده صدتا یک غازی که روی همین قراضه عوض کرده، سر سفره بگذارد.
رانندههای مینیبوس این روزها بهسختی امور خود و خانوادهشان را میگذرانند. آنها فکر میکنند فراموش شدهاند.
میگویند با آمدن اتوبوسهای خوش آب و رنگ بی آرتی مجبور نباشد از مینیبوسها سواری نمیگیرد.
رانندههای مینیبوس از یک طرف دلشان از کسادی بازار مسافران مینیبوس سوار و از رونق افتادن کار و بارشان خون است و از طرف دیگر از این که مسئولان شهری مشکلات شان را نمیبینند، ناراضیاند.
حتی اعلام خبر نوسازی مینیبوسهای فرسوده هم نتوانسته دلشان را خوش کند، چون آنها سالهاست گوششان از وعدههایی که مسئولان برای نوسازی مینیبوسهای فرسودهشان دادهاند پر شده است.
بدنه رنگ و رورفته درب و داغان شیشههای ترکخورده، اگزوزهایی که حسابی به دود افتادهلاستیکهای صافی که از چند جا قاچهای عمیق خوردهاند و هر لحظه احتمال ترکیدن شان وجود دارد، همه نشان از این دارد که این مینیبوسها باید سال ها پیش بازنشسته میشدنداما رانندهها چارهای ندارند جز این که فعلا با همین وضع بسازند چون همین مینیبوسهای زهوار در رفته خرج یک خانواده چند نفری را میدهد.
رانندهها خیلی دلشان پر است از این که در این اوضاع کمبود مسافر و کسادی درآمد هر ماه باید یک پول قلمبه کنار بگذارند فقط برای این که مینیبوسشان را سرپا نگه دارند که یک موقع به خرج اساسی نیفتد چون این یعنی تعطیلی چند روزه کار و زندگی.
میگویند بعضی وقتها هم حسابی بدشانسی میآورند، یعنی وقتی یک مینیبوس نیاز به تعمیر اساسی پیدا میکند، چون آن وقت ممکن است یک هفته نشود آن را از جایش تکان داد.
*این نوسازی، حرف زور است
قراراست به همین زودیها مینیبوسهای نو جایگزین مینیبوسهای فرسوده شوند.
این خواب جدیدی است که سازمانهای متولی برای نوسازی ناوگان مینیبوسهای پایتخت دیدهاند. این طرح مشارکتی قراراست اجرا شود.رانندههای مینیبوس هم این خبر را شنیدهاند.
یکی از آنها صفحه روزنامهای که این خبر در آن چاپ شده را نشان میدهد و میگوید: شاید این خبر را خیلیها باور کنند و از شنیدنش خوشحال شوند، اما برای ما این هم وعدهای است مثل وعدههایی که پیشتر از این داده شده بود و هیچگاه به مرحله اجرا نرسید.
آنها میگویند: آقایان مینشینند پشت درهای بسته و بدون در نظر گرفتن مشکلات ماشرایطی در قالب طرح نوسازی پیش پای رانندگان مینیبوس میگذارند که هر طور نگاه میکنیم از عهده انجام این شرایط برنمیآییم.
آنها هم درباره شرایط جدیدی که این بار مسئولان برای نوسازی مینیبوسهای فرسوده مطرح کردهاند شنیدهاند مثلا این که قراراست۶۰ ?? میلیون تومان از پول این مینیبوسها به طور مشارکتی از طرف شهرداری سازمان محیطزیست و ستاد حمل و نقل و سوخت پرداخت شود و مابقی به صورت آورده رانندهها و یک وام بانکی تأمین شود.
آنها همه چیز را حتی بهتر از ما جز به جز میدانند، اما چندان به این طرح خوشبین نیستند.اکثر رانندههای مینیبوس پیر و در سن بازنشستگی هستند. آنها میگویند با این شرایط خیلیهایشان از زور پا درد و کمردرد تا نصف روز بیشتر کار نمیکنند.
حالا چطور سر پیری و از کارافتادگی دفترچه قسط به دست خودشان را زیر وام و بهره بانکی ببرند؟
دیگری میگوید: من رفتهام تحقیق کردهام آن کارخانهای که قرار است این مینیبوسها از آنجا خریداری شود، کار اصلیاش تولید اتوبوس است نه مینیبوس.
دیگری میگوید: قیمت تمام شده این مینیبوس ???۱۳۰ میلیون تومان است در حالی که این مینیبوسها اصلا به این قیمت نمیارزد.
راننده دیگر میگوید با این وضع گرانی و کسادی مسافر و درآمدهای بخور و نمیر، پولی که درمیآورند خیلی همت کنند خرج زندگی و اجاره خانه و پول مدرسه و دانشگاه بچهها را تامین کند.
*بازار کساد مسافران مینیبوس
آمدن اتوبوسهای بی آرتی و کشیده شدن خطوط مترو به نقاط مختلف شهر حسابی کار رانندههای مینیبوس را کساد کرده است. حالا دیگر مسافرها ترجیح میدهند به جای مینیبوسهای قراضه و درب و داغان سوار بی آرتی های خط ویژه شوند. این را میشود از صندلیهای یکی در میان خالی مینیبوسها فهمید یا از این که کلی چشم بگردانی تا هر از گاهی یک مسافر بیاید و سوار یکی از آن مینیبوسها شود. به همین دلیل است که گاهی وقتها یک ساعت طول میکشد تا یک مینیبوس پر شود. تازه خیلی وقتها هم پیش میآید که مسافرها حوصله معطلی ندارند و راننده هم چارهای برایش نمیماند که با هفت هشت مسافر درحالیکه هنوز خیلی از صندلیها پر نشده راه بیفتد چون اگر بیشتر معطل کند ممکن است همین مسافرها را هم از دست بدهد.
در واقع مینیبوسها جور اتوبوس را میکشند. به همین دلیل است که رانندههای مینیبوس فکر میکنند مسافرانشان از سر ناچاری است که سوار مینیبوس میشوند وگرنه همین تعداد مسافر را هم نداشتند.
*نه بیمه داریم، نه بازنشستگی
دنده عوض کردن روی مینیبوسی که در ماه بیشتر از آن چیزی که درمیآوری باید خرجش کنی، درد دل اکثر این رانندههاست.
آنها باید در سرمای زمستان و گرمای تابستان بدون داشتن حتی یک اتاقک مخصوص استقرار رانندهها روی یک موکت کهنه دراز بکشند تا نوبتشان شود و مینیبوس پر شود و راه بیفتند و گاه اخم و بدخلقی مسافرها را هم تحمل کنند. خیلیهایشان از وقتی جوان بودند و کارشان را روی این مینیبوسها شروع کردند بیمه نبودند تا همین سه چهار سال پیش که شرکت اتوبوسرانی تصمیم گرفت بیمهشان کند اما با این حال هنوز هم خیلی از رانندههای مینیبوس نتوانستهاند خودشان را بیمه کنند. آنها از اداره بیمه پاس داده میشوند به اتوبوسرانی یا برعکس.
چهره اکثر رانندهها را که نگاه کنی میبینی بالای۵۰ ?? سال دارند، هرچند بین شان میانسال و جوان هم دیده میشود.
نه این که دوست نداشته باشند روی یک مینیبوس نو کار کنند، نه این که نخواهند از ماهی چند ده هزار تومان ریختن توی گلوی این ارابههای قراضه خلاص شوند، نه اتفاقا حرف مینیبوس نو که میشود کلی هم ذوق میکنند برای داشتن آن تا وقتی مسافرها سوارش میشوند از ظاهر کهنه و کثیف و در و دیوار داغان آن چهره در هم نکشند و با دیده ترحم به خودشان و مینی بوس شان نگاه نکنند.
با این حال رانندههای مینیبوس هم برای خودشان دلایلی دارند که فکر میکنند در راه فعلی که شهرداری برای نوسازی مینیبوسهای فرسودهشان پیشنهاد داده آنقدرها هم جانب انصاف رعایت نشده است.
حرف حسابشان این است که اگر قرار است شهرداری و دولت دستشان را بگیرند و برای خرید مینیبوس نو کمکشان کنند حداقل راهی پیش پایشان بگذارند تا گره از کارشان باز شود نه این که در روزهای پیری و از کارافتادگی به بهای داشتن مینیبوس نو، زیر بار وامهای سنگین با قسطهای کمرشکن بروند.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۹:۰۸ ق.ظ