جریان روشنفکری سکولار عامل ازخودبیگانگی فرهنگی
گروه تحلیل:ازجمله مشکلاتی که پس از انقلاب، کشور به آن دچار شده و منشأ بسیاری از آسیبهای سالهای بعد از جنگ در دوره سازندگی، دوره اصلاحات، اواخر دوره دولت دهم، و در این دو سال دولت اعتدال –که به شکل غلیظتر و پررنگتر خودش را نشان داده غربپرستی، غربباوری، غرباندیشی و غربزدگی برخی از مسؤولان است. از اینرو جریان نفوذ تنها به امروز مربوط نیست و نگاهی به گذشته نه چندان دور و سوابق نفوذیهای دیروز که امروز آشکارا در خدمت اهداف و برنامههای دشمنان ایران هستند، عبرتی است برای کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه خطر نفوذ را جدی نمی گیرند.لذا رهبر معظم انقلاب اخیراً در سخنرانی خود در جمع اعضای کنگره جهانی اهلبیت(ع) فرمودند که حفره امنیتی برای کشور باز شده است و امریکا بعد از توافق وین دو راهکار اصلی دارد؛یکی نفوذ در ایران و دوم پهن کردن تور سلطه خودش در منطقه.
*خط نفوذ غرب
وقتی اوضاع امروز کشورمان را رصد میکنیم و به اظهارات آمریکاییها و مواضع مسؤولان دولتی درباره تقابل با غرب مینگریم، درمییابیم که روند جاری کشور به سمتی میرود که راه برای نفوذ تفکر غربی در حال بازگشاییاست و کشور به سمت وضعیتی امنیتی میرود؛ یعنی به سمت دالانهای امنیتی سوق داده میشود که خروجی آن فتنههایی است که احتمالاً در آینده شکل میگیرد.نفوذ، یکی از راهبردیترین اقدامات ممکن برای متوقفکردن نظامهای سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک است که همواره در تاریخ نام و نشانی از آنها بوده و امروزه مقام معظم رهبری این هشدار را به صورت جدی مطرح کردهاند.
اینکه دشمن چگونه به مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری نفوذ میکند، مهمترین بحث پیش روی جامعه سیاسی ایران است.با شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی، طاغوت ایران که دستپرورده و حافظ منافع غرب بود سقوط کرد و دست بیگانگان که غارتگر منابع و ذخایر ملت ایران بودند قطع شد. اما از همان روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بیگانه رانده شده از ایران و خارج شده از در، به تکاپو افتاد تا با کمک عوامل نفوذی خود از پنجره وارد شود. اسناد لانه جاسوسی به درستی از این واقعیت پرده برمیدارد.
این اسناد به خوبی و با صراحت هر چه تمام نشان میدهد چگونه امریکاییها امیدوار بودند که با کمک جریانهای سکولار، لیبرال و روشنفکر وابسته به غرب، خواهند توانست سلطه خود را بر ایران بازیابند. از کار ویژههای اصلی و دستاوردهای مهم تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران، افشای ماهیت و عوامل جریان نفوذ در کشور، در آن مقطع زمانی است. برای تبیین نقش نفوذیها در توطئههای پس از انقلاب علیه ملت ایران مثنوی هفتاد من کاغذ لازم است.
*روشنفکری غربی مقدمه نفوذ
یکی از مفاهیم مطرح در بحث روشنفکری »الیناسیون« است که به معنای ازخودباختگی به کار می رود و به صورتهای مختلف تحقق مییابد. این ازخودبیگانگی در جریان روشنفکری سکولار وجود دارد. در این بیماری انسان روشنفکر، قدرت تشخیص و انتخاب ندارد و مطیع و مقلّد فرهنگ غرب است.مفهوم دیگری که در بحث روشنفکری باید به آن توجه شود مفهوم اسیمیله یا شبهروشنفکری است که در واقع به معنای شبه اروپایی شدن و شبه غربی شدن و شبه غربزدگی شدن است و از لوازمش نفی تفکرات اعتقادی، بومی، دینی و سنتی است.روشنفکران معمولا درصدد اصلاح و تغییرند و لذا با عالمانی مانند ابنسینا و پاستور تفاوت دارند و تفاوت میان ابنسینا و سیدجمال در همین نکته است.البته نباید از عنصر تساهل و تسامح در جریان روشنفکری سکولار غربگرا غفلت کرد. به همین دلیل، نمیتوان هر روشنفکری را مفسّر و عالم دینی دانست، اما عالمان دین با توجه به آگاهی از روشمندی و ضابطهمندی تفسیر، میتوانند علاوه بر مفسّر دین، روشنفکر نیز باشند.
وجه مشترک همه روشنفکران این است که وضع موجود مناسب نیست و باید تغییرش داد اما راهحل گرایشهای روشنفکری متفاوت است. روشنفکری سکولار میگوید راه درمان این است که دین را محدود یا حذف کنیم و به حاشیه برانیم و دربست به سراغ غرب یا شرق برویم. کسی که به اصالت غرب اعتقاد داشت، سکولار غربگرا بود و کسی که به اصالت شرق اعتقاد داشت سکولار شرقگرا بود.
*نگاه رهبری به خط نفوذ
رهبر معظم انقلاب درباره خطر نفوذ دشمن فرمودند: »از همه مهمتر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است. دشمن سعی میکند در زمینه فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند اختلال و رخنه در آنها به وجود بیاورد. خرجها می کنند؛ میلیاردها خرج میکنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است.
نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری، و اگر نشد تصمیمسازی، نفوذ بکنند. وقتی دستگاههای سیاسی و دستگاههای مدیریّتی یک کشور تحت تاثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن وقت همه تصمیمگیریها در این کشور بر طبقِ خواست و میل و اراده مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور میشوند. وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیاسی قرار گرفت حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور در دستگاههای مدیریّتی، بر طبق اراده آنها است آنها هم همین را میخواهند.«
ماجرای نفوذ سابقهای بس طولانی دارد و تنها معطوف به جمهوری اسلامی ایران نیست؛ بلکه قدرتهای استکباری در ادوار مختلف، با توجه به اوضاع کشورها و اهداف خود، درصدد نفوذ بوده اند. ۳۷ سال پیش انقلاب اسلامی، شاهرگ نفوذ آمریکا در ایران را قطع کرد. هرچند آنها از تلاش و توطئه دست برنداشتند و اهداف خود را با روشهای جدید پی گرفتند. قطع اصلیترین مجرای نفوذ آمریکا پس از انقلاب اسلامی، با تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۵۸ از چنان اهمیتی برخوردار بود که حضرت امام(ره) آن را انقلاب دوم نامیدند. نگاهی به حدود چهار دهه عمر جمهوری اسلامی نشان میدهد این دوران همواره صحنه تلاش آمریکا و دشمنان، برای نفوذ و مبارزه جریان مؤمن و انقلابی برای جلوگیری و خنثیسازی این تلاش بوده است.در دوره اخیر نیز، دشمن بهترین راه برای رسیدن به اهداف خود را پروژه نفوذ میداند.
آمریکاییها به خوبی میدانند بدون صافشدن جاده به دست یک جریان نفوذی داخلی، امکان رسیدن به اهداف درباره جمهوری اسلامی ایران در حد صفر است. با نگاهی گذرا به خط سیر نفوذ غرب در دوران پس از انقلاب و تلاش این جریان در جهت نفوذ در جمهوری اسلامی را میتوان در دورههای مختلف پس از انقلاب به صورت گذرا مورد واکاوی قرار داد.
*نهضت آزادی و خط نفوذ
روشنفکری متجدد دینی با گرایش ملی مذهبی توسط مهندس بازرگان شکل گرفت. جریان نهضت آزادی بر حکومت دموکراتیک ایران بیش از جمهوری اسلامی تاکید داشت و با صراحت، اصل ولایت فقیه را به چالش کشید. نهضت آزادی با با اینکه نقدهایی به برخی اندیشههای فرهنگ غربی داشت به هیچ وجه به تهاجم فرهنگی غرب اعتقاد نداشت و بر ورود به بازار جهانی و تحقق اقتصاد سرمایهداری لیبرالی اصرار میورزید.از طرفی این نکته حائز اهمیت است که بین دیدگاههای امام خمینی(ره) و مهندس بازرگان اختلافهای ماهوی وجود داشت.
بازرگان به آمریکاییها حساسیتی نداشت و این یکی از اختلافها بین امام خمینی و بازرگان بود. امام در پاسخ به محتشمیپور درباره نهضت آزادی به این اختلافها اشاره کرده، مینویسند: »پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت انقلاب، شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی، طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده…و این از اشتباهات آن_هاست.« امام خمینی(ره) درباره خطر نفوذ غرب در جریان نهضت به اصطلاح آزادی فرمودند: »در هرصورت به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملت های مظلوم بهویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد.«از ابتدای انقلاب تا کنون، آمریکا راهکارهای همهجانبه فراوانی را برای نفوذ در جمهوری اسلامی ایران و نابودی آن به کار بسته که هر کدام خود سر درازی دارد اما به نظر میرسد که برخی سیاستمداران آمریکا در حال حاضر سیاست جدیدی در پیش گرفتهاند.آمریکا که پروژههای منافقین، بنی صدر هشت سال جنگ تحمیلی، ماجرای کوی دانشگاه ۱۳۷۸، فتنه انتخابات ۱۳۸۸ و … را ناکام می بیند امروز بهترین راه سلطه بر ایران را نفوذ فرهنگی و اجتماعی میداند و صدها میلیون دلار برای تغییر هویت اجتماعی در ایران بخصوص برای نسل جوان هزینه میکند.
دولت اوباما سعی میکند تا با ظاهری منطقی و مظلومانه، خود را حامی صلح در جهان معرفی کند، هر چند که ظهور گروه تروریستی داعش و حمایت از تروریستهای سوریه، ذات جنگطلبانه آمریکا را برملا میسازد. آمریکا امروز مدعی است که میخواهد بر سر مسائل هسته ای با ایران توافقی برد-برد داشته باشد و مدام در رسانههای غربی با چهرهای مظلومانه ایران را حامی تروریسم و ناقض حقوق بشر میخواند.این مظلومنماییها بخش دیگری از پروژه نفوذ فرهنگی در کشور به حساب میآید و اوباما میخواهد تا با استفاده از ابزار سیاسی، به مردم ایران بخصوص نسل جوانی که انقلاب و دفاع مقدس را ندیدهاند اینطور القا کند که حاکمان شما مقصر همه وقایع شوم در منطقه هستند.
بیانات رهبری درباره جنگ نرم بسیار است و این نشان از پروژه نفوذ فرهنگی آمریکا دارد تا از این طریق بتواند به آرزوی بیش از سه دهه خود دست یابد و ناکامیهای گذشتهاش را جبران کند هر چند اگر هشدارهای رهبری مورد توجه واقع شود، این نیز جز خیالی خام برای آنها نخواهد بود.آنچه مسؤولان اجرایی کشور بهویژه دولت روحانی باید به آن توجه کند، تهدیدهای همهجانبه بخصوص در قالب مسائل فرهنگی است و راهکار مقابله با این تهدیدها و پروژه نفوذ، در اجرای صحیح و غیرشعاری هشدارهای رهبری خلاصه میشود.
آمریکا که امروز ناامیدتر از هر زمان دیگری به تغییر نظام اسلامی در ایران میاندیشد، دریافته که قدرت نظامی در مقابله با مردم ایران کاربردی ندارد و در نتیجه جنگ نرم را بهعنوان ابزار بلندمدت دنبال میکند؛ این هوشیاری همه ما را میطلبد.
امروز انقلاب اسلامی بهعنوان خطری راهبردی در نگاه رهبران اتاقهای فکر و سیاستمداران و ایدئولوژیستهای غربی مطرح است. فرانسیس فوکویاما میگوید: برخی کشورها مانند ایران و اندیشه اسلام، برهمزننده نظم نوین آمریکایی بر جهان هستند. بنابراین امروزه و در طول انقلاب، اینها تلاش کردهاند تا هر طور شده در ایران نفوذ کنند و نظام اسلامی را از اهداف و ساختارهای ارزشی خود دور سازند که در این تلاش برخی از داخلیهای سادهلوح و سادهاندیش نیز همراهی کردهاند.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۵۹ ق.ظ