فرهنگ شادمانی، فرهنگ درست اندیشیدن
علی رزمآرای
گروه فرهنگی:اشاره: یکی از مهمترین سرفصل¬های مهم فرهنگی در جامعه ایرانی به ویژه بع از پیروزی انقلاب اسلامی، فرهنگ شادی و نشاط بوده و هست. بعد مهمی که در سال¬های اخیر در حلقه مباحث کابردی چون سبک زندگی، سبک زندگی ایرانی و اسلامی، فرهنگ سبک زندگی و …. مورد پژوهش و تحقیق بوده است. موضوع نوع و زمینه شادی در روح و شاکله فرهنگی اجتماعی یک جامعه کلان کشوری یا منطقه¬ای و یا استانی و شهری در جهان امروز با بی شمار مولفه بومی، ملی! و یا جهانی از جمله: ماهواره، فضای مجازی و اینترنت، گردشگری، اقتصاد و زمینه سیاسی آن، هنرو ادبیات، رسانه و مطبوعاتف آموزش و پرورش و … درگیر بوده و هست. در سال¬های اخیر لزوم توجه به موضوع شادی و روحیه شاد اجتماعی فرهنگی بیش از بیش احساس شده و لزوم خروج این موضوعات از میدان طرح های تئوریک و حرکت به سمت رفتارهای عینی و عملی همراه یا حد و زمینه شخصی وخصوصی، دینی و مذهبی، خانوادگی و جمعی و … احساس می¬شود. نوشتار زیر با توجه به چنین ضرورتی به قلم سپرده شده است.
شادی و سرور از حالتهای درونی انسان است که البته نمودهای بیرونی و ظاهری هم دارد. تلاشهای زیادی برای ارائة تعریفی دقیق از این حالت توسط روانشناسان و عالمان اخلاق و فیلسوفان صورت گرفته است.
بدون آنکه بخواهیم وارد مباحث دقیق لغتشناسانه درباره این واژه و واژگان مرتبط با آن در زبان فارسی و زبانهای دیگر بشویم، به طور اجمال میتوان گفت حالت شادی و سرور محصول و معلول نوعی آگاهی است: آگاهی از تحقق اهداف و آرزوها. این حالت زمانی ایجاد میشود که انسان به یکی از اهداف و آرزوهای خود دست یابد یا اینکه احتمال تحقق آن را بالا بداند. شادی و سرور حالتی روحی است که از حس رضایتمندی و پیروزی به دست میآید. در مقابل، وقتی انسان به هدف خود نمیرسد یا آرزوی خود را برباد رفته میبیند، حالت غم و اندوه بر او چیره میشود. به تعبیر دیگر، حزن و اندوه حالتی است که از حس نارضایتی و شکست به دست میآید.
برخی از محققان خواستهاند میان سه اصطلاح »خوشی«، »نشاط« و »شادکامی« تفاوت قائل شوند. به این صورت که هر کدام از آنان را ناظر به سطحی از شادی دانستهاند. »خوشی« را به معنای شادیهایی دانستهاند که ناظر به سطح جسمی و جنسی هستند. شادیهایی که افراد از خوردن غذا، شنا کردن در آب، راه رفتن در تپه و ماهور، و امثال آن میبرند، همگی از این نوع هستند. کسانی که به این سطح از خوشی بسنده میکنند خود را در سطح حیات حیوانی نگه داشتهاند. اینان در حقیقت از کارهای فوق العاده و مسؤولیتدار گریزانند و به یک معنا علیرغم آنکه در ظاهر از دوران کودکی فاصله گرفتهاند اما عملاً متعلق به دوران کودکیاند و گویا رشدشان در همان دوران طفولیت متوقف شده است.
»نشاط« را به شادیهای روانی و روحی و شادیهای درونی و باطنی مربوط دانستهاند، مثل نشاطی که از احساس مادری یا از احساس پدری به یک مادر یا پدر دست میدهد و یا نشاطی که از موفقیت در انجام یک کار به دست میآید. این سطح از شادی از سطح قبلی پیشرفتهتر است، هر چند هنوز تا رسیدن به شادی سطح انسانی فاصله دارد. و »شادکامی« شادیهای متعالی است. بالاتر از نشاط است. حالتی است که از دستیابی به اهداف حاصل میشود. کسی که به همه اهداف زندگیاش دست پیدا کند، احساس رضایت خاطر و احساس کمال دارد. شادی چنین فردی خوشی و نشاط گذرا نیست؛ بلکه دائمی است. به همین دلیل، به آن شادکامی گفته میشود.
هر چند این سطحبندی از شادیها فی الجمله میتواند مورد قبول باشد؛ اما واقعیت این است که این تفاوتهای واژگانی صرفاً سلیقهای و قراردادی است. واژة »شادی« هم برای شادیهای کودکانه استفاده میشود هم برای شادیهای غریزی و هم برای شادیهای متعالی. ارزشگذاری شادی به شیوه، متعلَّق و هدف آن بستگی دارد. نشاط برای عبادت، خدمت به خلق و کارهای خیرخواهانه ارزشمند است؛ اما نشاط در گناه و معصیت و سرخوشی از نافرمانی خدا و شادی از غم مردم و امثال آن مذموم است. قرآن کریم نیز واژههای»سرور« و »فرح« را هم برای سرور و فرحهای ممدوح به کار برده است و هم برای سرور و فرحهای مذموم. بسا لذتهایی فوری که اندوهی طولانی به ارمغان میآورند.
ملامحسن فیض کاشانی میگوید:»شادی« هم میتواند از جنود عقل باشد و هم میتواند از جنود جهل به شمار آید؛ زیرا شادی از لوازم ادراک محبوب و ادراک صفات و آثار او است و به هر میزان که محبوب شریفتر و والاتر باشد، به همان میزان نیز ادراک او و ادراک صفات و آثارش لذتبخشتر و شادیآورتر و مسرور کنندهتر خواهد بود. به همین دلیل کسانی که محبوبشان خداوند متعال و صفات و آثار او باشد، بیشترین شادی و سرور و لذت را در هستی میبرند. چنین افرادی از همة هستی لذت میبرند. زیرا همة هستی را فروغ روی دوست میدانند. آغاز و پایان همة امور را خدای متعال میدانند. و زبان حالشان چنین است: »به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست« به هر حال، شادی برای چنین افرادی از جنود عقل است. اما کسانی که محبوب و معشوقشان دنیا و لذتهای گذران دنیوی باشد، شادی آنان از جنود جهل خواهد بود.
مطلوبیت فطری شادی: شاد بودن و مسرور بودن یکی از خواستههای فطری همه انسانها است. صرف نظر از نوع و کیفیت شادی، همة آدمیان فطرتاً خواهان شادی و شادمانیاند. شاید هیچ انسان سالمی را نتوان سراغ گرفت که عالمانه و آگاهانه علاقمند به غم و اندوه باشد!
به همین دلیل است که خدای متعال یکی از نعمتهای اهل بهشت را شاد بودن و دوری از غم و اندوه میداند و یکی از پاداشهای اخروی مؤمنان را شاد بودن و خوشی میداند. در مقابل، از جملة عذابهای اخروی که برای بدکاران در نظر گرفته شده است، غمگین بودن و داشتن چهرههای عبوس و چروکیده و سیاه و قیافههای درهم و غمزده است. قرآن کریم ( سوره زمر آیه ۶۰) در این باره میفرماید: و روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستند (و تکبر ورزیدند) میبینی که صورتهایشان سیاه است؛ آیا در جهنم جایگاهی برای متکبران نیست؟
افزون بر این، با مراجعه به حالات، خواستهها، امیال و آرزوهای درونی خود میتوان نتیجه گرفت شادی و شادمانی یک خواستة فطری و مشترک میان همه آدمیان است. در این میان، اگر اندکی دقت کنیم همة ما فطرتاً دوست داریم شادیهای پایدار و بادوامی داشته باشیم. هر چه دوام شادی ما بیشتر باشد، دوستداشتنیتر و خواستنیتر است. و همة ما در نگاه اول و زمانی که به صورت عقلانی مسائل را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهیم از شادیهای کوتاه مدتی که غمها و اندوههای بلندمدتی را به دنبال میآورند گریزانیم. هر چند ممکن است به هنگام برخورد با چنان اموری در اثر هیجانات کاذب نتوانیم بر اساس عقلانیت تصمیم بگیریم و مرتکب چنان شادیها و لذتهایی بشویم که البته عمری اندوه و غم و پشیمانی را به دنبال خواهد داشت.
نوشته شده توسط admin در جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۳:۴۳ ب.ظ