چالش های زیست محیطی تهدیدی برای امنیت و اقتدار

چالش های زیست محیطی تهدیدی برای امنیت و اقتدار

سیدعبدالمجید زواری
گروه تحلیل:در طول تاریخ، در اغلب موارد دشمن خارجی به عنوان مهم ترین تهدید پیشرو معرفی شده است؛ با این حال برخی کارشناسان با نگاهی متفاوت به حقایق جغرافیای ایران معتقدند در سال های نه چندان دور آینده چالش_های زیست محیطی به مراتب بیش از هر دشمن خارجی و یا شورش داخلی، امنیت و اقتدار کشور را تهدید خواهند کرد.
بیش از دو سوم کشور (یعنی گستره وسیعی بالغ بر ۱۱۸ میلیون هکتار) با سرعتی نگران کننده در حال بیابانی شدن است و با توجه به خشکسالی های اخیر چنان چه روند نابودی منابع مختلف آبی همچون دریاچه ها و سفره های زیرزمینی اصلاح نشود، به دلیل مهاجرت های گسترده، طی سی سال آینده ایران عملاً به سرزمینی با مشکلات جدی و عمیق برای سکونت بدل خواهد شد.
این روند در حالی است که از یک سو ضرورت توسعه برای آینده مطلوب کشور اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر هم محدودیت های زیست محیطی، چالش های بسیاری را پیشروی تحقق این اهداف قرار داده است. با توجه به اهمیت موضوع، در این نوشتار، ضمن اشاره به مهمترین چالش های زیست محیطی کشور، تحلیلی از روندها و پیامدهای مرتبط با هر موضوع مورد بررسی قرار می گیرد.
بر اساس شواهد موجود به نظر می رسد محدودیت منابع آب، فرسایش خاک و آلودگی هوا در زمره مهم ترین روندها و چالش های زیست محیطی کشور قرار می گیرند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.
بیش از نود درصد ایران در منطقه خشک یا نیمه خشک قرار دارد و در نتیجه با توجه به فقدان رودها و دیگر منابع آب های سطحی، حدود نیمی از آب شیرین مورد نیاز کشور، از طریق سفره_های زیرزمینی تأمین می شود. به همین دلیل روند فزاینده مصرف منابع آبی در سال های اخیر، فشار زیادی را بر این منابع وارد کرده و شمار زیادی از مخازن و سفره های زیرزمینی کشور به سرعت در حال تخلیه و نابودی است.
بر اساس پژوهشهای انجامشده طی سال های آینده به طور میانگین دمای هوا بیش از پیش افزایش یافته و میانگین بارش باران نیز به شکلی نگران کننده کاهش خواهد یافت.
این موضوع به همراه پیامدهای سیزده سال خشکسالی به معنی آن است که ایران با ورود به مرحله سوم خشکسالی و خشکسالی هیدرولوژی، در معرض خطر از دست دادن بسیاری از سفره های زیرزمینی خود است. چنین وضعیتی سبب می شود علاوه بر خشک شدن قنات ها و چشمه ها، بسیاری از رودها از حالت دایمی به شکل فصلی درآیند که برایند همه آنها غیرقابل زیست شدن بسیاری از روستاها و مناطق و مهاجرت هرچه بیشتر به شهرهای بزرگ و در نتیجه تشدید فشار بر منابع دیگر مناطق و بحران_های اجتماعی و اقتصادی است.
فرسایش خاک و بیابان زایی، دومین چالش مهمی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون تغییرات آب و هوایی، تخریب پوشش گیاهی، خشکسالی، جنگل زدایی، و … آینده کشور را به شدت تهدید میکند. در حقیقت اگرچه بخش های وسیعی از کشور همواره بیابانی و خشک بوده، اما در سالهای اخیر سرعت گسترش بیابان ها به شکل خطرناکی افزایش یافته است و برای مثال خاک زراعی ایران بیست برابر سریع تر از آنچه تشکیل می شود از بین می_رود.بر همین اساس چنان چه تدبیری برای توقف این روند و تضمین پایداری زیست بوم ها اندیشیده نشود، پیامدهای این موضوع نیز می تواند به اَشکال مختلفی همچون نابودی منابع آبی و محدود کردن کشاورزی، بیش از پیش، زمینه مهاجرت گسترده روستاییان و ساکنان مناطق کم برخوردار را به سمت شهرها و مناطق برخوردارتر فراهم کند. بنابراین اصلاً اغراق آمیز نیست اگر بگوییم با ادامه روند فعلی گسترش بیابان ها و غیر قابل سکونت شدن مناطق مختلف در آینده نه چندان دور، بخش های وسیعی از کشور با مشکلاتی جدی برای سکونت مردم مواجه خواهد بود.
بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، به دلیل تمرکز صنایع آلاینده و نیز پدیده ریزگردها، سه شهر اهواز، کرمانشاه و سنندج در میان پنج شهر آلوده جهان قرار دارند.
بر اساس این گزارش، شماری دیگر از شهرهای ایران نیز وضعیت چندان مناسبی ندارند و برای مثال شهرهای اصفهان، اراک، و تهران و اغلب شهرهای بزرگ کشور با شرایط نسبتاً مشابهی دست به گریبان هستند. طبق استانداردهای بین المللی، هوای اغلب شهرهای بزرگ کشور، بین ده تا هجده برابر حد مجاز آلوده است و همین وضعیت بحرانی سبب شده تا ایران در میان ۹۱ کشور بررسی شده در این زمینه، در جایگاه هشتاد و ششم قرار گیرد.
برایند روندهای فوق، سیاست گذاران کشور را در یک دوراهی استراتژیک قرار داده است: ایران امروز از یکسو برای شتاب دادن به توسعه خود نیازمند بهره برداری بیشتر از منابع طبیعی و توسعه صنایع و کشاورزی خود است؛ و از سوی دیگر به دلیل محدودیت منابع آبی، اقلیمی و زیست محیطی و هم چنین آلودگی هوا قابلیت لازم برای پیشبرد اهداف خود را ندارد. همین موضوع سبب شده تا به دلایلی که ذکر شد، کشور در مسیر توسعه خود با چالش هایی جدی مواجه شود که در ادامه به برخی از مهم ترین مصادیق آنها اشاره می شود:
محدودیت کشاورزی و دامپروری با توجه به مسائلی مانند محدودیت منابع آبی و نیز روند کاهشی خاک های زراعی، اولویت بندی در تولید محصولات کشاورزی و دامپروری اجتناب ناپذیر است و طبیعتاً باید با برنامه ریزی دقیق و پایش محیطی، نسبت به تولید بهترین و اقتصادی ترین محصولات با توجه به توانمندی های هر اقلیم اقدام کرد. طبیعی است که با کاهش تولید برخی محصولات و یا فعالیت های دامی، نیاز کشور به این محصولات می بایست از طریق واردات تأمین شود که چنین موضوعی به واسطه وابسته کردن کشور به خارج از مرزها، عملاً می تواند امنیت غذایی کشور را به مخاطره بیندازد.اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که بدانیم تحت تأثیر پیامدهای تغییرات اقلیمی و خشکسالی گسترده در دیگر مناطق جهان، تا سال ۲۰۲۰ حدود یک سوم زمینهای زراعی جهان به علت شوری مفرط، قابلیت کشت را از دست خواهند داد.
همچنین بر اساس آمار رسمی سازمان ملل، تا سال ۲۰۲۰ حدود دو سوم مردم جهان با کمبود آب مواجه خواهند بود. این نکته به معنی آن است که به دلیل کاهش تولید مواد غذایی و در نتیجه افزایش قیمت آنها، رقابت بر سر دسترسی به مواد غذایی، به عنوان یکی از مهم ترین پیشران های جنگ، امنیت کل جهان را به چالش خواهد کشید.
احتمال ورود مواد غذایی آلوده و آسیب پذیری در برابر مخاطره های بیوتروریسم، از دیگر مباحثی است که در این زمینه بسیار قابل توجه است و با توجه به خصومت قدرت های سلطه طلب برای تضعیف ایران، این احتمال وجود دارد که با تلاش برای آلوده کردن مواد غذایی و دارویی مورد نیاز، درصدد اجرای طرح_های خطرناک خود برآیند.
این موضوع به قدری مهم است که اغلب کشورهای پیشرو جهان از جمله روسیه و سوییس، استانداردهای سرسختانه ای را برای ممانعت از ورود مواد آلوده به مرزهای خود در پیش گرفته اند.
پیامدهای کمبود منابع آب، گسترش بیابان ها و پدیده ریزگردها و همچنین تغییر کاربری و از بین رفتن منابع درآمد کشاورزان و دامداران، بهتدریج شهروندان و ساکنان مناطق بحرانی را به این نتیجه می رساند که برای زندگی بهتر به مناطق برخوردارتر و امن تر نقل مکان کنند.
پیامدهای این موضوع سبب می شود تا عالوه بر ورود سیل مهاجران به کلان شهرهایی همچون تهران و تشدید بحران آلودگی هوا، تمرکز جمعیت و فشار بر منابع طبیعی منطقه، مناطق مهاجرفرست نیز به دلیل فقدان نیروی کار و خروج سرمایه با بحران هایی همچون گسترش رکود، بیکاری و در نتیجه فقر بیشتر دست و پنجه نرم خواهند کرد. چنین وضعیتی طی چرخه باطلی از تسلسل، افزایش مهاجرت،کاهش سرمایه گذاری و گسترش فقر در این مناطق را درپی خواهد داشت که برایند آن، خلوت شدن مناطق مرزی و افزایش تراکم در شهرهایی همچون تهران خواهد بود. بدیهی است مهاجرت، سبب افزایش حاشیه نشینی و حاشیه_نشینی نیز موجب گسترش مصادیق آسیب_های اجتماعی می شود.گسترش جوامع شهری نیز با تبدیل بخش قابل توجهی از گروه_های مولد کشور به جامعه مصرفی، تقاضا برای مواد غذایی آب و انرژی را افزایش داده و در نتیجه هم زمان با افزایش قیمت آنها، شاهد به حاشیه رانده شدنِ بیش از پیشِ گروه های فرودستی هستیم که عمدتاً با هدف دسترسی به امکانات بهتر از روستاها و مناطق محروم، به سمت شهرهای بزرگ مهاجرت کرده اند. این موضوع ضمن افزایش نابرابری و اختلاف طبقاتی در جامعه، هزینه های تأمین نیازمندی های شهروندان و همچنین برقراری نظم و حفظ ثبات و امنیت در جامعه را افزایش داده و دولت را در وضعیت شکننده ای قرار می دهد.
به همین دلیل تمرکز فقر و نابرابری در فرصتها می تواند به عنوان یک پیشران مؤثر، زمینه لازم را برای گسترش جرم و جنایت فراهم کند. این در حالی است که در صورت مقاومت جوامع محلی نسبت به هجوم میلیون ها مهاجر ناخواسته، در سال های نه چندان دور، آب به پیشران تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آینده ایران بدل خواهد شد. این موضوع علاوه بر تحت فشار قرار دادن منابع این مناطق، موجب بروز چالش های اجتماعی دیگری همچون بحران هویت و گسترش بزه کاری می شود.
تحت تأثیر چالش های زیست محیطی محدودیت منابع آبی و گسترش فقر، به تدریج نارضایتی از دولت افزایش یافته و زمینه لازم برای فعالیت گروه های معاند، جنبش های قومی_گروه_های تجزیه طلب و تروریستی فراهم می_شود. این موضوع در کنار نارضایتی و یا کاهش عدم پایبندی به حاکمیت کلی نظام، هزینه دولت برای برقراری امنیت در این مناطق را افزایش خواهد داد.
از سوی دیگر امنیت شکننده به معاندان امکان می دهد در فرصت مناسب، زمینه شورش و اعتراض های گسترده علیه ساختارهای دولتی را فراهم کنند که نتیجه آن تداوم و گسترش روزافزون این چالش ها و ظهور بحران های جدید است. همچنین به دلیل رقابت فزاینده کشورها و جوامع مختلف بر سر دسترسی و بهره برداری از منابع آبی، هر یک از آنها تلاش می کنند با اقدام های مختلفی همچون سدسازی و انحراف مسیر رودها، نسبت به بیشینه کردن سهم خود از منابع آبی اقدام کنند. این موضوع می تواند ضمن تحت فشار قرار دادن ذینفعان تا مرز درگیری مسلحانه بین دو کشور، دو ایالت و یا استان مجاور پیش رود.
وضعیت نابه سامان محیط زیست، آینده پرچالشی را برای کشور رقم خواهد زد. اهمیت این موضوع به قدری است که برخی کارشناسان با مقایسه ابعاد مختلف پیامدهای چالش های زیست محیطی، این عامل مهم را به مراتب مخرب تر و خطرناک تر از هر نوع تهدید خارجی و یا شورش داخلی می دانند. به اعتقاد این افراد چنان چه تدبیری برای اصلاح روند فعلی تخریب ساختارهای زیست محیطی کشور اندیشیده نشود، حجم گسترده خسارت های ناشی از تخریب زیست بوم ها نابودی گونه های زیستی و جانوری بومی، برهم خوردن امنیت غذایی و بروز انواع ناهنجاری های اجتماعی و امنیتی، بیش از هر تهدید دیگری ساختارهای کشور را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۶ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۸:۲۱ ق.ظ

دیدگاه


× سه = 21