یارانه نقدی؛ چرا میل به انصراف کم است؟
مهرداد خدیر
گروه اقتصادی: گمانه زنیها و برخی نظرسنجیهای رسانهای از این واقعیت حکایت میکند که اعلام انصراف از دریافت یارانه نقدی بسیار کمتر از میزانی است که دولت انتظار دارد.
به عبارت دیگر اکثر مردم – تاکنون – چندان تمایلی به انصراف از دریافت یارانه نقدی نشان ندادهاند و بعید است که در فرمهایی که قرار است فروردین سال جدید توزیع شود انصراف خود را اعلام کنند مگر آن که بیم راستی آزمایی خود اظهاریها به میان آید و هزینه را بیش از فایده بدانند.
در تحلیل چرایی این موضوع، این واقعیتها را نمیتوان از نظر دور داشت:
۱- هنگامی که وزیر اقتصاد به صراحت از تورم ۴۰ درصدی سخن میگوید به این معنی است که قدرت خرید ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان در پایان سال به نسبت آغاز آن ۴۰ درصد کاهش یافته است.به عبارت دیگر مردم انتظار داشتند به نسبت تورم میزان دریافتی یارانه نقدی افزایش یابد و این وعدهای بود که محمود احمدی نژاد در گزارش تلویزیونی روز نخست و در واقع شب نخست با لبخندی ملیح به مردم داد و حذف یارانهها را این گونه توجیه کرد. حتی توصیه کرد با پول یارانه نقدی سرمایه گذاری کنند!
در واقع دیگ تورم در این سه سال یک دم از جوشش باز نایستاده و در حال تبخیر یارانه نقدی بوده است و عملا به خودی خود و به مرور زمان محو میشود و این احساس به وجود آمده که نیازی نیست خودمان هم در عملیات امحا مشارکت و تعجیل کنیم!شاید تصور شد این سخن غیر کارشناسانه است اما یک اقتصاددان به تازگی گفته است اگر میزان یارانه نقدی ۵ برابر شود تازه قدرت خرید مردم به سه سال قبل میرسد. (دکتر علی رشیدی در گفت و گوی اخیر خود با هفته نامه امید جوان) گوینده، یک شهروند عادی نیست. هم فهم سیاسی دارد و هم رییس انجمن اقتصاددانان ایران است و اگر ادعایی به گزاف بر زبان آورده باشد اقتصاددانان عضو این انجمن نخستین کسانی هستند که بر او خرده خواهند گرفت.بنابراین مهمترین دلیل برای عدم انصراف این است که مردم انتظار داشتند به تناسب افزایش تورم که با تحریمها و ناکارآمدی دولت قبل و فساد گسترده در دو سال آخر دولت احمدی نژاد تشدید شد میزان یارانه نقدی نیز افزایش یابد و البته از «انتظار» مردم صحبت میکنیم و گرنه نیک میدانیم که وقتی تولیدی در کار نباشد افزایش نقدینگی تورم زاست و دود آن باز به چشم مردم میرود.البته خود دکتر رشیدی که برای بیان عمق فاجعه و بلایی که پروژه پوپولیستی دولت مهرورزی بر سر اقتصاد ایران آورده موضوع ۵ برابر شدن را مطرح کرده بهتر از هر کس میداند ۵ برابر شدن به بهای استقراض از بانک مرکزی و کاهش فاحش ارزش پول میسر است و هرگز چاره کار نیست.
۲- دلیل دیگر در تردید بر سر انصراف به خاطر این پرسش جدی است که ما اندک یارانه نقدی را نگیریم که فلان دستگاهها بدون هیچ توجیه اقتصادی بودجههای میلیاردی بگیرند؟ من و شما انصراف بدهیم که باشگاههای دولتی فوتبال سالانه ۵۰ میلیارد تومان بدهی بر جای بگذارند؟ هزینه مدیریت آموزی فلان سردار در باشگاه فوتبال و آزمون و خطای آقایی دیگر در باشگاه رقیب را چرا باید ما بپردازیم؟چرا صدا و سیما باید نزدیک به هزار میلیارد تومان در سال بودجه بگیرد؟ اگر ۲۰۰ میلیارد تومان کمتر بگیرد نمیشود؟ خانوادهای که اوقات خود را با تماشای شبکههای دیگر میگذراند و به این جعبه احساس نیاز نمیکند میپرسد اگر پول ندارید چرا از بودجه آنها نمیزنید و از جیب ما میخواهید بردارید؟ رئیس جمهور در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات از روزنامه نگاران برتر تجلیل کرد و به تفصیل در باب فرهنگ و رسانه سخن گفت. اما به جز شبکه خبر که به صورت مستقیم پخش کرد در بخشهای دیگر تنها آنچه درباره یارانهها گفته بود پخش شد. این نوع اطلاع رسانی شان است. در ۲۰:۳۰ عقاید افراطی تصویری میشود. آیا حق نداریم از خودمان بپرسیم ما انصراف بدهیم که با این پول به این آقایان بودجه بدهند تا به اکثریت رای دهندگان به دولت اهانت شود؟ صدا و سیما و رویکرد آن و بودجه هنگفت آن یکی از دلایل سست شدن در انصراف است.کدام رسانه در دنیای امروز بیش از ۲۰ هزار پرسنل دارد؟ سازمانی که به دلایل غیر فنی مدام نیرو جذب میکند و اکنون بر سر پرداخت حقوق این همه کارمند به مشکل برخورده باید عارضه یابی کند نه این که دولت را تحت فشار رسانهای قرار دهد تا بودجه بگیرد و دولت هم پول آن را با حذف یارانه تامین کند.وقتی یک کارگردان و بازیگر مشهور – رضا عطاران- میگوید مثل اکثر مردم تلویزیون تماشا نمیکند دیگران مگر تماشا میکنند که هر روز یک شبکه راه میاندازند؟ یک شبکه رسمی که رابط میان مردم و حکومت باشد کافی است. بقیه را پولی کنید. هر که دوست داشت این همه تحلیل یک طرفه و سیاه نمایی علیه دنیا و توهین به دیگر اندیشان را تحمل کند پول بدهد و تماشا کند.بقیه که هیچ علاقهای ندارند چرا باید این بودجه کلان را با انصراف از یارانه نقدی تامین کنند؟۳- نویسنده هر روز به چشم میبیند چگونه مامورین راهنمایی و رانندگی اتومبیلهای متوقف گرد یک میدان فرعی در خیابانی فرعی را به استناد قانون مربوط به میدانهای اصلی ۳۰ هزار تومان جریمه میکند و هر ماه خود یکی نصیب میبرد! بگذریم از این که کی آن سوتر صاحبان نمایشگاههای خودرو روی خطوط عابر پیاده پارک میکنند و برگ جریمهای در کار نیست و اگر باشد برگهای روزهای قبل است!جریمه ۱۰۰ خودرو در یک روز معادل ۹۰ میلیون تومان در ماه درآمد دارد. بی هیچ هزینهای! آیا با این پولها نمیشود یک پارکینگ طبقاتی است تا دو سوی خیابان توقف نکنند و عملا ظرفیت خیابان سه برابر شود؟ وقتی احساس نکنید پرداختی شما صرف عمران و توسعه میشود انگیزه مشارکت نخواهید داشت. در بحث انصراف نیز مردم باید بدانند این پولی که دریافت نمیشود صرف چه خواهد شد؟صرف حجیم شدن بیشتر دستگاه بوروکراسی تا کارمندان بیشتری استخدام کنند و واو به واو یک نشریه و کتاب را بخوانند و زمینه توقیف آن را فراهم آورند؟ ما از اندک پول خود بگذریم تا دیگری حقوق بگیرد و ما را از هستی ساقط کند؟ نمیخواهم بگویم الزاما این اتفاق رخ میدهد. میخواهیم بگوییم این احساس وجود دارد. باور ندارید؟ در کوی و برزن از پیر و جوان بپرسید.
۴ – دهههاست که به مردم گفتهایم ما سرزمینی غنی با معادن بسیار هستیم. حال آن که در ژاپن از همان کلاس اول دبستان به بچهها یاد میدهند ما سرزمین پهناوری نداریم. معادن بسیار نداریم. باید کار کنیم و کار و کار تا ثروت تولید کنیم. در اینجا همه احساس »پسر حاجی« بودن دارند و طبعا سهم خود را میخواهند! این احساس را خود مسوولان ایجاد کردهاند. نمیتوان هم دم از ثروت زد و هم از نداری. از دو حال خارج نیست: یا وضع مان خوب است یا نیست. اگر خوب است درخواست انصراف از سر چیست یا نیست که میدانیم نیست – و مسبب آن هم مردی است که رفته است نه مردی که ۶ ماه است سکان به دست گرفته است- پس ریخت و پاش ها و بودجههای کلان چه معنی دارد؟ از یکی از بستگان که در سال ۱۳۶۲ در وزارت صنایع سنگین با حقوق ماهانه ۶۰۰۰ هزار تومان استخدام شده و بعد استعفا کرده بود بعدها پرسیدم چرا نماندید؟ پاسخ داد وزیر ۷ هزار تومان میگرفت و من دیدم بیش از آن پرداخت نخواهد شد و کار در بازار را پیشه کردم. تفاوت حقوق وزیر با بدنه هزار تومان یا ۱۴ درصد بود. اکنون اما کارمندی که میبیند مدیر او چه در حقوق و مزایای قانونی و چه مداخل شبه قانونی و چه خدای ناخواسته غیر قانونی دهها برابر درآمد دارد در انصراف توجیه نمیشود.
۵- بهترین راه صرفه جویی کوچک کردن دولت است. اگر خصوصی سازی واقعی صورت پذیرفته و به جای واگذاری به شبه دولتیها بخش خصوصی سهمی میبرد دولت سبک و بالطبع چابک شده بود و بهتر میتوانست برنامه ریزی کند.آیا این گفتار میخواهد مردم را از انصراف از دریافت یارانه نقدی منصرف سازد؟ حاشا و کلّا. آیا این نوشتار میخواهد مضایق دولت و میراث شوم ناکارآمدی گذشته را انکار کند؟ معلوم است که نه.
نویسنده این سطور از توصیه کنندگان به رای به دکتر روحانی بوده و طبعا اکنون که او یاری میخواهد و میگوید » دست رد به سینه یارانه بزنید« نمیتوان پشت او را خالی کرد اما باید آسیب شناسی کنیم که چرا تمایل به انصراف کمتر دیده میشود.تمایل به انصراف هنگامی فزونی میگیرد که به موازات آن این احساس عمومی شکل گیرد که ریخت و پاش ها کاهش یافته و دست اندازی به بیتالمال کم شده است و مردم هزینه ناکارآمدیها را نمیپردازند و افراد شایسته و پول ساز عهده دار امور شدهاند نه این که هزینه آزمون و خطا را مردم پرداخت کنند.برای این که این نوشتار منفی جلوه نکند یک پیشنهاد میتواند مناسب باشد.برای انصراف دهندگان میتوان پاداشی در نظر گرفت. مثلا کاسب و مغازه داری که دولت را با انصراف از یارانه یاری میکند از تخفیف مالیاتی برخوردار شود. یا به جبران این انصراف کدی دریافت کند که از پارهای پرداختها معاف شود.کوتاه این که هر چه بیشتر اعتمادسازی شود و حس مشارکت اجتماعی فزونی گیرد پاسخ مثبت به امور ملی نیز افزایش مییابد. فرد گرایی شدید در زندگی امروز ایرانیان و احساس در جریان بودن مسابقه پول درآوردن که اگر دیر بجنبی جا میمانی مانع فعالیتهای اجتماعی است.رسانهای میتواند مردم را به انصراف فراخواند که احساس آزادی عمل کند، هر چه مردمان یک جامعه در قالب احزاب، کانونها، انجمنها، باشگاهها، شرکتها و هر مجموعه دیگر متشکلتر باشند احساس تعلق اجتماعی در آنها بیشتر تقویت میشود. در غیر این صورت هر که تنها به فکر خویش است و این وضعیتی است که جامعه ایران امروز بدان گرفتار است.با این همه عمیقا آرزو میکنیم زمینه به گونهای فراهم شود که میل به انصراف فزونی گیرد چون در ذات خود از یک سو خبر از افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی میدهد و از جانب دیگر از بهبود وضع اقتصادی.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۴:۵۱ ق.ظ