واکنش حوزههای علمیه به بازداشت امام خمینی در۱۵ خرداد
گروه فرهنگی: قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ یکی از نقاط عطف تاریخ ایران معاصر است؛ بهطوریکه میتوان گفت نخستین جرقههای انقلاب اسلامی در این قیام زده شد. اما این قیام حادثهای نبود که یکشبه اتفاق بیفتد، بلکه از سالها قبل زمینههای آن فراهم شده بود؛ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آغاز دوران سرکوب و خفقان، برقراری روابط مجدد با انگلیس، واگذاری نفت ایران به شرکتهای نفتی اروپایی و آمریکایی، سلطهی سیاسی آمریکا در ایران، غائلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، تهاجم به مدرسهی فیضیه و سرانجام سخنرانی تاریخی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای ۱۳۴۲ بسترهای لازم را برای شکلگیری این قیام فراهم کردند.واکنش علما و روحانیون داخل کشور به دستگیری امام خمینی و دیگر علما به چند صورت بود؛ واکنش اول به شکل ارسال تلگراف، صدور اعلامیه و فرستادن نامه صورت گرفت. تلگرافهای زیادی از طرف علما از شهرستانهای مختلف به تهران ارسال شد که برخی خطاب به مجامع حکومتی بوده است و ضمن انتقاد از حکومت، خواستار آزادی امام و سایر دستگیرشدگان شده بود (مانند تلگراف انتقادآمیز آیتالله شاهرودی و آیتالله میلانی به شاه) و برخی دیگر به زندان قصر و نزد امام ارسال و برای ایشان آرزوی سلامتی شده بود (مانند تلگراف ۶۱ روحانی قزوین و همچنین تلگراف ۱۳ نفر از علمای خرمآباد، قم و شهر ری به امام)؛ البته ناگفته نماند که همزمان با تلگرافها، اعلامیههایی نیز از سوی علما و در انتقاد از دولت صادر شد که بهعنوان نمونه، میتوان به اعلامیهی آیتالله گلپایگانی اشاره کرد که دولت را به باد انتقاد گرفته و خواستار آزادی هرچه سریعتر امام و سایر دستگیرشدگان شده بود.
آیتالله میلانی نیز بعد از ورود به تهران با انتشار اعلامیههایی با عناوین »ملت مسلمان ایران« و »ملت مسلمان و ستمدیدهی ایران« با لحن بسیار تندی اقدام جائرانهی حکومت از قبیل کشتار، شکنجه، ضربوشتم و… را مورد انتقاد قرار داد و ضمن حمایت از امام خمینی و دیگر علمای بزرگ، خواستار خاتمه و توقیف و شکنجهی رجال و افراد صالح شد. ایشان همچنین به ملت توصیه کرد که به خانوادههایی که سرپرستشان در جریان حوادث اخیر کشته شده یا زندانی میباشند توجه نمایند. علاوه بر این، برخی از علما طی مکاتبات و نامههایی که به علمای نجف اشرف فرستادند، وقایع اتفاقافتاده را به اطلاع آنها رساندند. بهعنوان نمونه، آیتالله میلانی در نامهای به نجف وقایع اتفاقافتاده در پانزده خرداد را به آگاهی علما و مراجع نجف، از جمله آیتالله خویی، رساند. واکنش دیگر علما و روحانیون به صورت خودداری از اقامهی نماز جماعت جلوهگر شد؛ بهعنوان مثال، در واکنش به حوادث ۱۵ خرداد، ائمهی جماعات مسجد گوهرشاد در مشهد از اقامهی نماز جماعت خودداری کردند و حتی علمای مدافع دربار هم به حمایت از علمای دستگیرشده پرداختند.
اقدام به مهاجرت، یکی دیگر و در واقع مهمترین واکنش علما و روحانیون نسبت به جنایات رژیم در جریان حوادث ۱۵ خرداد بود؛ البته در تاریخ ایران این اولین باری نبود که مهاجرت با انگیزهی دینی و سیاسی اتفاق میافتاد، بلکه پیش از این نیز در جریان مشروطه، علما و مراجع با مهاجرت صغری و کبری به مقابله با نظام سیاسی حاکم پرداخته بودند، با این تفاوت که این بار مهاجرت نه از تهران به شهرستان بلکه برعکس از شهرستان به تهران صورت میگرفت.
در صدر واکنشهای علمای خارج از ایران، مواضع آیتالله حکیم، آیتالله سید عبدالله شیرازی و آیتالله خویی قرار داشت؛ آیتالله حکیم که از سال ۱۳۴۱ در همهی حوادث و منازعات میان رژیم شاه و روحانیت، از مواضع علمای ایران حمایت کرده بود، در جریان سرکوب قیام ۱۵ خرداد نیز طی تلگرافی به آیتالله آشتیانی، ضمن محکومیت اقدامات رژیم شاه، اعلام داشت: »خبر حوادث خونین ایران را که همواره موجب شدت یافتن زخمهای حوادث گذشته بسیار نزدیک میباشد، دریافت داشتم. یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست کوبیدن و ارعاب مردم در فاصلههای پیدرپی، کاشف از عجز آنها در ادارهی امور مملکت است.
باید از اینگونه سیاستبازی بهراسند که به طور قطع، آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشهی بد، دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و انزجار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین، به خصوص طبقهی روحانیون ابلاغ نمایید…« آیتالله سید عبدالله شیرازی از دیگر مراجع نجف نیز ۷ روز بعد از حوادث نیمهی خرداد در ایران، ضمن محکوم کردن اقدامات رژیم، خطاب به تمام مسلمانان خواستار قیام آنها برای کمک به برادران ایرانی شد.
آیتالله خویی نیز در تلگرافی به آیتالله میلانی، از اقدامات ایشان در حمایت از علمای دستگیرشده در جریان حوادث نیمهی خرداد تشکر کرد.ایشان همچنین، در اطلاعیهای، دولت ایران را از مصادیق دولتهای ظالم معرفی و اعلام کرد: »… نظر به اینکه دولت فعلی ایران برای پیشرفت مقاصد شوم خود (که مخالف مقررات دین اسلام است) از هرگونه تعدی و ظلم… مضایقه ندارد، بر هر فردی از افراد مسلمانان… واجب است از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند…« اقدامات علما و روحانیون عراق و بهویژه مراجع نجف در حمایت از امام خمینی و قیام مردم ایران به اندازهای شدید و گسترده بود که دولت عراق علیرغم اختلافاتی که با رژیم شاه داشت، به مقابله با آنها پرداخت و تا آنجا پیش رفت که به ۱۲۰ نفر از روحانیون، که متهم به تحریک شیعیان عراق بودند، ابلاغ کرد که خاک این کشور را ترک کنند.
البته ناگفته نماند که در کنار علمای عراق، علمای شیعهی لبنان هم در اعلامیههایی اعمال رژیم شاه در حمله به مردم و روحانیون را محکوم کردند.
حمایت از علما و روحانیون ایران و ابراز انزجار از قتل عام مردم در جریان سرکوب قیام ۱۵ خرداد به علما و روحانیت شیعه محدود نشد، بلکه واکنش برخی از علمای اهل سنت را نیز به دنبال داشت؛ بهطوریکه شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر، طی اعلامیهای در تاریخ بیست خرداد ۱۳۴۲، از عموم مسلمانان خواست که از علمای مجاهد ایران حمایت کنند. او در این اعلامیه از دستگیری علما بهعنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت نام برد و گفت: »… به شما مسلمانان هشدار میدهم، به مسلمانان همهی کشورها و به ملت مسلمان ایران که این تجاوز و دستاندازی بیشرمانه را بهسادگی، نگاه نکنید و با تمام نیرو برای نجات علمای ایران از چنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید…« البته شیخ محمود شلتوت به این اعلامیه اکتفا نکرد و در حمایت از روحانیت ایران، تلگرافهایی نیز به آیتالله حکیم و آیتالله میلانی ارسال کرد.
وی همچنین در این راستا، ضمن ارسال تلگرافی به پاپ، اقدامات رژیم شاه در ایران را مورد نکوهش قرار داد. اعلامیهی شیخ شلتوت بازتاب جهانی داشت و خبرگزاریهای مختلف در سطح جهان به آن اشاره کردند؛ بهعنوان مثال خبرگزاری آلمان در ۱۱ ژوئن (۲۱ خرداد) خبر اعتراض شیخ شلتوت را گزارش داد و نوشت: »شیخ شلتوت امروز اقدامات مقامات ایران علیه رهبران مذهبی آن کشور تقبیح کرد. او اعلام کرد روحانیون ایران به جرم اجرای تعالیم اسلام مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفتهاند. او اقدامات دولت ایران را تجاوز به حقوق انسان خواند و مسلمان همهی کشورها را به کمک برای حفظ جان رهبران مذهبی ایران دعوت کرده است…« مقامات رژیم شاه در واکنش به مواضع شیخ شلتوت تلاش کردند، در یک گزارش ساختگی، نشان دهند که مواضع وی بازتاب سیاستهای جمال عبدالناصر باشد و دیگر علمای مصر با شیخ شلتوت مخالف هستند. اما واقعیت آن است که بازتاب جهانی مواضع شیخ شلتوت آنها را به هراس افکنده بود.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۰۹ ق.ظ