میل رسانه ملی به مصادره اعتراضات مردم

میل رسانه ملی به مصادره اعتراضات مردم

مهرداد خدیر
گروه جامعه: این روزها درباره سه چهره تلویزیونی در رسانه‌های حرفه‌ای و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و حتی بین مردم و هنگامی که می خواهند دغدغه گوشت و نان را فراموش کنند زیاد گفته می‌شود.
نفر اول طبعا عادل فردوسی‌پور است که درباره او کم ننوشته‌ام و حدس سال پیش هم دوشنبه شب به واقعیت نزدیک شد. وقتی محمد حسین میثاقی نه نود که یک شبه نود را اجرا کرد.
دکور نود را البته برچیده اند تا بگویند برنامه دیگری است اما پخش در شامگاه دوشنبه ولو به بهانه بازی استقلال- الهلال این ذهنیت را ایجاد کرد که می خواهد در جای نود بنشیند و البته به هفته بعد بستگی دارد که ادامه می یابد یا نه.
درباره عادل فردوسی پور حساسیت ها افزایش یافته و نمی خواهم موارد پیش گفته را تکرار کنم. بلکه از زاویه ای دیگر و خارج از بحث های سیاسی نکته ای مد نظر است که اشاره خواهد شد.
چهره دوم مهران مدیری است که به خاطر همان یک اجرای «دورهمی» جدید خبرساز شده است و این تصور درگرفته که سفارش تازه ای گرفته چون اساسا قرار نبود دورهمی در کار باشد و سر او به سریال »هیولا« و دستمزد کلان فیلم »رحمان ۱۴۰۰« گرم بود و نیاز به دورهمی تازه نبود. درباره او نیز به نکته متفاوتی اشاره خواهم کرد.
چهره سوم، بشیر حسینی یکی از داوران برنامه تلویزیونی »عصر جدید« است و تئوری پردازی_های او که با اقبال تماشاگران دست چین شده حاضر در استودیو هم رو به رو نشده چه رسد به مخاطبان متنوع بیرون.
۱٫ چهره اول: آن نکته متفاوت درباره عادل فردوسی پور اما این است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بیش از ۵۰ کانال رادیو و تلویزیونی دارد و حال که حاضر نیستند تفسیر موسّع از اصل ۴۴ قانون اساسی را به صدا وسیما هم تسری دهند و انحصار را بشکنند و قبول ندارند که در قانون اساسی هم تعبیر »رادیو و تلویزیون« آمده و هم »صدا وسیما« و می توان دومی را حکومتی دانست و به بقیه میدان داد، دست کم می توانند درون شبکه ها رقابت ایجاد کنند.
کافی است دوران مدیریت آقای مفید در شبکه پنج را که آن زمان به شبکه تهران مشهور بود، به یاد آوریم که بر خلاف شبکه های دیگر گوینده را حذف کرد و شادتر بود.
یا دوره مدیریت آقای ارگانی در شبکه دو یا آقای پورمحمدی در شبکه سه که به نسبت استقلال داشتند.
با این نگاه عادل فردوسی پور با شبکه سه و مدیر جوان آن دچار اختلاف شده و دوست دارد خودش باشد و به کارمند حرف گوش کن و صبح به صبح کارت زن تبدیل نشود تا چشمه خلاقیت او جوشان بماند. چرا درهای شبکه های دیگر را به روی او بسته اند؟
چرا از یک شبکه به شبکه دیگر نمی توان کوچیده آیا در شبکه ورزش هم جایی ندارد یا اراده حذف، فراتر از علی فروغی بوده و در اینجا می توان پرسید جناب علی عسگری رییس سازمان دقیقا چه کاره است؟
اوایل ده? ۷۰ در همان اولین روزهای افتتاح فروشگاه شهروند میدان آرژانتین شبانه خرید کردم و تنها یک تراول آبی رنگ ۲۰ هزار تومانی به همراه داشتم. با ۲۰ هزار تومان می شد کلی جنس خرید البته!
صندوق‌دار به نوشت? بالای سر خود اشاره کرد و نپذیرفت و کارت بانکی هم هنوز در کار نبود و من بودم و سبد خرید و چک پولی که نمی پذیرفت.
سبد را به کناری نهادم و پله های مدیریت را بالا رفتم. مدیر را در آستانه در و حین خروج دیدم و ماجرا را بازگفتم و پاسخ صندوق دار را تکرار کرد. عذر خواستم و به طعنه گفتم تصور می‌کردم اختیارات مدیر از صندوق‌دار بیشتر است!
برگشتم که دستی به شانه ام خورد. چک پول را گرفت و ۲۰ هزار تومان نقد داد تا نشان دهد مدیر همان صندوق دار نیست. پرسش متفاوت این است که چرا رییس سازمان دخالت نمی کند و چرا شبکه های دیگر نمی توانند آغوش بگشایند؟
۲٫ چهره دوم: سر و کله مهران مدیری ناگهان در سیزده بدر پیدا شد و با استفاده از فضای انتقادی نوک حملات را به جانب دولت گرفت. درباره او هم این روزها زیاد نوشته اند. ولی خود توضیح داد که ناگهان در نیمه شب پیامکی دریافت کرده و دکور را سرسری سر هم کرده و بازیگر سریال »هیولا« را به عنوان میهمان با خود آورد و در آن وسط به دولت طعنه زد و البته ناخواسته سراغ جاهای دیگر هم رفت. نه این که رفته باشد مثال_هایی زد که این گونه برداشت شد.
داستان مهران مدیری اما جداست. در نگاه بدبینانه پروژه جدید گرفته تا هم مسیر اعتراض_ها را تغییر دهد و هم مصادره کنند و در حد دولت کنترل شود.
در نگاه خوش بینانه او یک کمدین است و منظور و قصد و غرض خاصی ندارد و برنامه هم زنده نیست و سراغ غیر دولت برود حذف و سانسور می کنند.
در نگاه واقع بینانه که همان نکت? متفاوت اشاره شده در ابتداست او برای هر برنامه سهمیه ای باید بدهد و رضایتی جلب کند و به این حداقل ها بسنده می کند تا در ادامه کار خود را با فشار کمتری انجام دهد.
ابایی هم ندارد که به حساب گاف های او گذاشته شود و در ردیف جمله ای که درباره »طلحه و زبیر« گفت یا طعنه ای دربار? سازشکاری که متوجه ظریف دانسته شد یا تمسخر فوتبال بانوان قرار گیرد.
با این حساب مهران مدیری به آنچه می گوید باور ندارد. به پولی که دریافت می کند باور دارد اما برند خود را به تمامی فدای پول نمی کند. درصدی و فقط درصدی را می سوزاند. از این نظر آگاهانه کمی وامی دهد تا بعد امتیاز بگیرد.
۳٫ چهره سوم: بشیر حسینی به عنوان یکی از ۴ داور مسابقه استعداد یابی تلویزیون، در هر برنامه تئوری پردازی می کند. ذهن این دانش آموخته دانشگاه امام صادق پر از نظریه است اما مانند رحیم پور ازغدی خشم نمی گیرد یا مثل حسن عباسی حرف های عجیب و غریب نمی زند. با این حال در مسابقه »عصر جدید« درباره پانتومیم بحثی درانداخت که صدای آریا عظیمی نژاد و مجری (احسان علیخانی) را هم درآورد.
بشیر حسینی متولد ۱۳۶۰ است و در نوروز ۱۳۵۹ که آیت‌الله خامنه ای به عنوان امام جمعه تهران از برخی برنامه های تلویزیونی عید آن سال انتقاد کردند و مشخصا بر برخی از پانتومیم ها (اگر حافظه خطا نکند با اجرای علیرضا خمسه) انگشت گذاشتند او هنوز به دنیا نیامده بود و بعید است جایی این موضوع را خوانده باشد ولی آن نقد هم بیشتر به خاطر لباس چسبان و برخی محتواها بود نه خود پانتومیم که اگر چنین نظری داشتند در دوران ریاست جمهوری و مهم تردر جایگاه رهبری ابراز می کردند و تلویزیون این همه پانتومیم و در برنامه خندوانه در قالب »ادا بازی« را اجرا نمی کرد.
بشیر حسینی با ریتم »عصر جدید« نمی خواند. اما یکی از مهم ترین تفاوت های »نواصول گرایی« با »محافظه کاری سنتی« همین است که از قالب های نو و جذاب برای ایده های خود بهره می برند.
اگر محافظه کاری سنتی با خود سینما مشکل داشت نواصول‌گرایی سینما را در خدمت اهداف ایدیولوژیک می‌خواهد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از عصر ایران؛ در این برنامه هم می بینیم قالب را طابق‌النعل‌بالنعل از » آمریکاز گات تلنت« برداشته اند ولی سعی می‌کنند بگویند محتوا متفاوت است و احتمالا نقش سید بشیر حسینی همین است.
برنامه به برنامه اما کار او مشکل تر می شود. خاصه اگر دو داور دیگر نیز مانند عظیمی نژاد با او مخالفت کنند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۷ ق.ظ

دیدگاه


9 + = شانزده