مرگ خاموش ارزش های جامعه سنتی در عصر مدرنیته

مرگ خاموش ارزش های جامعه سنتی در عصر مدرنیته

جواد الماسی
گروه اجتماعی: طلاق وسیله ای قانونی برای فرار از مسوولیتی است که زوجین به هنگام امضای سند ازدواج به آن متعهد شده اند؛ تعهد اینکه زیر یک سقف و در کنار هم زندگی کنند اما حالا به هر دلیلی دیگر نمی خواهند.
آمارهای رسمی حکایت از فروپاشی خانواده_های ایرانی زیادی دارد و این موضوع چهره امروز ایران را عوض کرده است، دیگر به نظر می رسد ایران امروز شباهت کمتری به جامعه سنتی متکی بر دوام و استحکام خانواده ها دارد.
البته آنگونه که وکیل احمدی استاد جامعه شناسی می گوید: ما شاهد روند افزایش طلاق در کل کشور هستیم به گونه ای که طبق آمارها سهم طلاق کشور در سال ۸۵ تعداد ۹۴ هزار مورد بوده که این رقم در سال ۹۴ یعنی به فاصله کمتر از ۱۰ سال به ۱۶۳ هزار مورد رسیده است.
با این حال به نظر می رسد برخی از خانواده ها که از طوفان طلاق در امان مانده اند نیز چندان حال روز مساعدی نداشته باشند چرا که برخی کارشناسان از ابتلای برخی خانواده های ایرانی به بیماری طلاق عاطفی خبر می دهند، طلاقی که در آمارها رد پایش مشخص نیست اما مانند موریانه پایه خانواده های ایرانی را نابود می کند.
از طرفی آنگونه که آمارها نشان می دهند وضعیت ازدواج در کشور برخلاف گذشته سیر نزولی داشته است به گونه ای که به گفته احمدی کارشناس جامعه شناسی در سال ۹۳ میزان ازدواج ثبت شده در کشور ۷۲۴ هزار مورد بوده که به ۶۸۵ هزار مورد در سال ۹۴ کاهش یافته است.
البته این استاد دانشگاه رازی بر هم خوردن ساختار جمعیتی کشور و کاهش جمعیت جوان را عامل اصلی سیر نزولی ازدواج در کشور اعلام می_کند. به گفته وی ایرانی ها همچنان میل و اشتیاق به ازدواج و تشکیل خانواده را دارند هر چند مشکلات اقتصادی می تواند عاملی موثر در تاخیر ازدواج باشد.طلاق موضوعی است که جدای از مباحث آماری نیازمند کار کارشناسی و پژوهشی گسترده ای در خصوص دلایل آن است تا بتوان با فهم لایه های آشکار و پنهانش برای کنترل و کاهش آن برنامه ریزی کرد.طلاق پدیده_ای است که ریشه در عوامل فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و حقوقی دارد.باباجانی می_افزاید که آسیب های اجتماعی به هم وابسته هستند لذا نمی شود که به صورت جزیره ای بر روی آنها کار کنیم لذا وقتی بر طلاق متمرکز می_شوید می بینید که معلول آسیب های دیگری مانند اعتیاد، خشونت، سطح اقتصادی و غیره است و برای کاهش طلاق همزمان باید برای سایر آسیب های اجتماعی نیز برنامه ریزی کرد.
استاد جامعه شناسی دانشگاه اما اصلی ترین عامل طلاق را تغییر چهره جامعه سنتی ایران به یک جامعه متکثر می داند و می گوید که امروزه باید بپذیریم که نظام ارزشی افراد متفاوت شده است.احمدی توضیح می دهد که این نظام ارزشی متفاوت به این معنی است که افراد ممکن است اقتصادی یا فرهنگی و یا دینی فکر کنند، لذا این موضوع باعث می شود که نوع نگاه ما به همه مسایل متفاوت بشود و از آنجاییکه ذهن ما برای شناخت این تفاوت ها و به رسمیت شناختن آنها هنوز توسعه پیدا نکرده همین موضوع نقطه آغازین اختلافات خانوادگی در جامعه ما می_شود.
وی می افزاید که ما باید این ظرفیت را در جامعه ایجاد کنیم تا با وجود تفاوت ها همدیگر را بپذیریم و با هم زندگی کنیم. این استاد دانشگاه اما در خصوص برخی استان ها علاوه بر موضوع تفاوت ارزش ها به صورت خاص به مشکلات اقتصادی منطقه نیز اشاره می کند و می گوید که این نظام اقتصادی که در منطقه شکل گرفته مسایل اجتماعی را هم با خودش ساخته است به عنوان نمونه بیکاری در منطقه ما بسترساز اعتیاد و یا حتی سوق دادن به سمت خرده فروشی مواد مخدر می شود که این موضوع باعث آسیب جدی به خانواده های درگیر است.
از طرفی به باور کارشناس امور آسیب دیدگان اجتماعی ، مشکلات اقتصادی و اعتیاد در گذشته بیشترین عوامل طلاق محسوب می شدند اما امروزه روابط فرا زناشویی و خیانت در راس عوامل موثر در طلاق قرار گرفته است.
بهار سلطانی؛ همچنین آشنایی نداشتن زوجین به مهارت های زندگی را نیز از عوامل اصلی طلاق در جامعه عنوان می کند چرا که به گفته وی افراد در زمینه مهارت های زندگی آموزش لازم را نمی بینند و یا حتی ممکن است بعضی از خانواده ها نگاه درمانی به ازدواج داشته باشند به عنوان مثال پسر و یا دختر سرکشی داشته باشند که بخواهند به وسیله ازدواج رفتار او را متعادل کنند. طلاق پدیده_ای است که بر بسیاری از مسایل فردی و اجتماعی تاثیرگذار است لذا نوع نگاه به طلاق از طرف جامعه ارتباط مستقیمی با کیفیت زندگی افراد دارد.از طرفی در فرهنگ ما طلاق پدیده زشت و نکوهیده ای قلمداد می شود که همین موضوع باعث منفی شدن ذهنیت جامعه نسبت به افراد طلاق گرفته و فرزندانشان است که به نوبه خود آسیب زاست.
از افسردگی ها و ترس از تنهایی و ترد شدن توسط خانواده و اطرافیان گرفته تا مبحث بچه_های طلاق و سرنوشتی که پیدا می کنند و همچنین سایه نگاه سنگینی که جامعه به این افراد دارد و معلوم هم نیست کی تمام بشود، اینها همگی از عوارض طلاق در جامعه سنتی ما بوده و امروزه نیز تا حدودی همچنان پا برجاست.
اما این نوع نگاه از طرفی خودش نقش بازدارنده می تواند داشته باشد و همین عوارض سنگین باعث می شود که افراد کمتر به فکر طلاق بیفتند و سعی کنند در ابتدا مشکلات زندگی شان را به گونه دیگری حل کنند و اینجاست که مساله اصالت فرد یا جامعه خودش را بیشتر نشان می دهد؛ اینکه حق را باید به سلامت افراد بدهیم یا به جامعه و یا هردو؟به باور احمدی استاد جامعه شناسی لازم است که جامعه در نوع نگاهش به طلاق به یک تعادلی برسد چرا که از طرفی ما فرهنگ ایرانی خاص خودمان را داریم که متفاوت از فرهنگ غرب و شیوه ازدواج و طلاق در آنجاست و از طرف دیگر جامعه باید حواسش به آسیب هایی که افراد و فرزندانشان در نتیجه طلاق می بینند نیز باشد.وی می گوید که ما می توانستیم عملکرد بهتری در عرصه های فرهنگی و اقتصادی داشته باشیم تا شاهد وضعیت موجود نباشیم به عنوان نمونه بالا رفتن آمار طلاق باعث رونق برخی از کسب و کارها و حتی ایجاد شغل در جامعه ما شده است.در مبحث ازدواج اولین موضوعی که خودش را نشان می دهد مساله شناخت افراد از همدیگر است اینکه چقدر با هم سنخیت دارند آیا سازشان در زندگی مشترک با هم هماهنگ و کوک است و یا ناکوک و بد صداست.اما سوال اینجاست چگونه به این شناخت برسیم آیا باید قبل از ازدواج به اندازه کافی فرصت بدهیم تا این شناخت حاصل شود؟ اصلا چقدر زمان لازم است و اینکه آیا این موضوع با فرهنگ ایرانی – اسلامی ما در تضاد نیست؟به گفته بهار سلطانی؛ کارشناس دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی استان کرمانشاه هم اکنون بالای ۸۰ درصد طلاق های ما در سه سال اول زندگی و در دوران عقد اتفاق می افتد و معمولا هم به صورت توافقی انجام می شود که این موضوع راه نفوذ و دخالت بهزیستی به عنوان سازمان تخصصی امر طلاق در کشور را نیز کم کرده است.
این موضوع نشان دهنده جدی بودن مبحث شناخت افراد از یکدیگر است و ظاهرا بسیاری از ازدواج ها در جامعه ما با چشمان کاملا بسته اتفاق می افتد؛ اما احمدی استاد جامعه شناسی دانشگاه رازی کرمانشاه موضوع را به گونه دیگری تحلیل می کند.وی می گوید که باید بپذیریم با توجه به وضعیت خاص جامعه ما، افراد نمی توانند پیش از ازدواج به صورت کامل نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنند، در نتیجه بهترین راهکار این است که به افراد آموزش بدهیم تا بهتر بتوانند همدیگر را تحمل و هنر زندگی کردن در کنار هم با وجود تفاوت ها را کسب کنند.
به باور این جامعه شناس اینکه جوانان ما زیر یک سقف نمی توانند با مشکلات بسازند و تفاوت های همدیگر را بپذیرند ریشه در زندگی در کنار پدر و مادرشان دارد چرا که والدین در جامعه ما بسیاری از مسایل و مشکلات زندگی را از چشم فرزندانشان پنهان نگه می دارند و در نتیجه جوانانی تربیت می شوند که از زندگی یک تصور ایده آل و متفاوت از واقعیت ها دارند.
با وجود تمام این تحلیل ها اما مهمترین سوال این است که مسوولان کشوری و استانی چه فکری برای کنترل و کاهش طلاق در جامعه کرده اند و چه برنامه ای در این زمینه دارند؛ معاون امور اجتماعی استانداری کرمانشاه در پاسخ می گوید که سعی ما بر گسترش خدمات مشاوره ای و نیز فرهنگ سازی و ترغیب عموم مردم در استفاده از این خدمات است.متولی اصلی خدمات مشاوره ای در امر طلاق به نظر سازمان بهزیستی است چرا که به گفته بهار سلطانی کارشناس امور آسیب دیدگان اجتماعی ، تنها سازمان تخصصی کشور در امر پیشگیری و مداخله در طلاق است که کارشناسان خوبی را در زمینه خانواده درمانی و زوج درمانی تربیت می کند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۵:۵۲ ق.ظ

دیدگاه


× دو = 12