فرزندان تنش

فرزندان تنش

گروه خانواده و سلامت: هرچند می گویند دعوا نمک زندگی است، اما نمک زیاد، زندگی را شور و تلخ می کند. دعوا، داد و قال و فریاد والدین بیش از آن که خود آنها را هدف بگیرد، ترکشش به کودک خانواده اصابت می کند.در آن لحظات که بی توجه به همه چیز فقط می خواهید به همسرتان ثابت کنید حق با شماست و شما هستید که قدرت دارید، آگاهانه یا ناآگاهانه، زندگی حال و آینده فرزندانتان را رقم می زنید.مشاجره و توهین والدین به یکدیگر، روح و روان کودک را آزار می دهد. بیشتر »کودکان دعوا« درست در همان سنی که باید شخصیتشان شکل بگیرد و در محیطی آرام زندگی کنند، در محیطی لبریز از تنش و دعوا رشد می کنند. تاثیرات روحی و احساس ناامنی در هفت سال اول زندگی، حتی تا ۷۰ سال بعد هم پاک نمی شود. فریاد نابجا، لجبازی و مشاجره با همسر می تواند مسیر زندگی کودک را برای همیشه عوض کند.
مدرسه آدم سازی
خانواده، مهم ترین نهاد اجتماعی موثر بر تکوین شخصیت تلقی می شود و اختلافات خانوادگی تاثیری بسیار سوء بر سلامت روانی کودکان و نوجوانان دارد. نتایج مطالعات نشان می دهد افرادی که سطح بالای تعارض والدین را تجربه می کنند، به طور معنی داری نسبت به افرادی که تعارضات کمتری را تجربه کرده اند مشکلات بیشتری دارند. همچنین اختلاف در امر تربیت فرزندان می تواند زمینه ساز مشکلات رفتاری باشد. بارها شنیده ایم که پدر و مادر در مدرسه آدم سازی، نقش آموزگارانی را دارند که کودکان از آنها الگو می گیرند. فرزندان آنچه در محیط خانه می بینند تقلید می کنند. هفت سال اول زندگی، سال های تشکیل پایه های اخلاق رفتار و نگاه به زندگی است.مهدیه روشن بین کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی درباره اهمیت سال های اولیه زندگی می گوید: هر چه کودک کوچک تر است، دنیای او نیز کوچک تر است و دنیا را از زاویه دید پدر و مادر می بیند ولی بعد از شش یا هفت سالگی، کودکان وارد محیط اجتماعی می شوند و از منظرهای مختلف جامعه را می بینند. مساله دیگر تعمیم دادن ناامنی از نگاه کودکان است، این مشاور خانواده ادامه می دهد: قدرت ذهنی انسان ها، از بچگی تا بزرگسالی به گونه ای است که اتفاقات را تعمیم می دهند. وقتی کودک زیر شش سال احساس می کند در محیطی ناامن با قانون های بی ثبات زندگی می کند، آن را به دنیا و همه آدم های دنیا تعمیم می دهد. این موضوع در شخصیت او تاثیر اساسی می گذارد و با همین نگاه بزرگ می شود. این افراد در تعامل با همسالان، مربی و همسر خود در آینده احساس ناامنی می کنند.
واکنش فرزندان
بی پروا دعوا کردن در حضور فرزندان و فریاد کشیدن، تاثیری طولانی مدت و عمیق بر شخصیت فرزندان می گذارد که خلاصی از آن چندان راحت نیست. کودکان به طرق مختلف به تنش های میان والدین واکنش نشان می دهند. آنها حتی گاهی در اوج کودکی، بزرگ می شوند و یک تنه سعی می کنند آرامش را به خانواده بازگردانند. در چنین شرایطی کودک از خود حقیقی اش جدا می شود که این موضوع بشدت آسیب زاست.
نتیجه جنجال های خانوادگی روی فرزندان متفاوت است. روشن بین معتقد است کودکان با توجه به سن، جنس و خصیصه های خود واکنش نشان می دهند. در خانواده های پرتنش معمولا دلبستگی مادر به عنوان مراقب اصلی کودک، با کودک زیر دو سال خود که هنوز قدرت تکلم ندارد و به طور کامل وابسته است، شکل نمی_گیرد؛ زیرا مادر خود افسرده و بی حوصله است و نمی تواند زمان لازم را برای کودک گذاشته و به او آرامش دهد. در سنین دبستان کودک قدرت درک بیشتری دارد ولی از آنجا که توضیحی در این خانواده ها داده نمی شود معمولا این بچه ها با خیال پردازی فکر می کنند خودشان مقصر هستند.
آسیب روحی و جسمی
احساسات والدین، به دیگر اعضای خانواده نیز منتقل می شود. درگیری ها و مشاجرات والدین فرزندان را هم آشفته و مضطرب می کند، در مقابل صمیمیت و دوستی، آرامش و رفتار عادی فرزندان را در پی دارد. حتی زمانی که والدین سعی می کنند فرزندان متوجه اختلاف آنها نشوند و در سکوت، رفتار سردی با هم دارند، فرزندان حقیقت را درک می کنند و پریشان می شوند. روشن بین، اولین آسیب را ناامنی می داند. مهم تر از همه این که آنها دنیا را ناامن احساس می کنند در مرحله دوم، آنها از همین رفتار الگوبرداری می_کنند. هرچند خصیصه بچه ها در سنین مختلف فرق می کند، اما معمولا در چنین مواقعی جنس پسر بیشتر پرخاشگری نشان می دهد و جنس دختر منزوی و افسرده می شود. این فرزندان وقتی بزرگ تر می شوند عین همین الگوها را در ارتباط با پدر و مادر و بعد هم در زندگی با همسرشان بروز می دهند. بعلاوه تحقیقات نشان داده فرزندان خانواده های پرتنش معمولا دچار عوارض رفتاری از جمله پرخاشگری، تشویش احساس بیگانگی، تنهایی و… می شوند.
این کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی معتقد است: معمولا مشاجرات والدین به کودک آزاری منجر می شود. والدینی که وقتشان صرف درگیری می شود، حوصله ندارند وقت زیادی برای کودکانشان اختصاص دهند. بیشتر بچه هایی که در این خانواده ها هستند یا ندیده گرفته می شوند یا امنیتشان تامین نمی شود و مراقبت های والدین کیفیت لازم را ندارد. این کودکان ممکن است طرد شوند، زیرا پدر یا مادری که خودش درگیری های عاطفی شدید دارد و افسرده و ناراحت است حوصله توجه و رسیدگی به کودکش را ندارد.
نگرانی های مفرط و تکراری، جسم را نیز آسیب پذیر می کند. علم روانپزشکی، ترشح نابجا و مخرب هورمون ها در مواقع استرس و ترس را ثابت کرده است. به همین دلیل کودکان خانواده های درگیر، بیماری های بیشتری را تجربه می_کنند. بالا رفتن فشار خون، سوءهاضمه بی_خوابی، شب ادراری و… از معضلات جسمی کودکان آسیب دیده است.
آینده فرزندان
مطالعات مختلف جامعه شناسی و روان شناختی نشان می دهد که علت اصلی رفتارهای بزرگسالان را باید در کودکی آنها و نوع رفتار والدینشان با یکدیگر جستجو کرد. دانشمندانی که در تشریح نظریه «وراثت اجتماعی خشونت خانگی» تحقیق کرده اند، معتقدند کسانی که شاهد خشونت و مشاجره های والدین خود بوده اند، دو برابر بیشتر از دیگران با همسران خود دچار مشکل رفتاری هستند. این افراد در بزرگسالی مزه شکست را بارها تجربه می کنند. روشن بین به عنوان مشاور خانواده توضیح می_دهد: هرچند بعضی از فرزندان دقیقا همان اتفاقی را که درکودکی شاهد آن بودند، الگوبرداری نمی کنند اما این الگوبرداری در زندگی آنها بسیار تاثیر دارد. عکس العمل افراد نسبت به موقعیت ها به برداشت آنها از واقعیت بستگی دارد. این افراد ممکن است در زندگی خود الگوی مشاجره را پیاده کنند یا برعکس در نقش مظلوم واقع شوند. به هر حال بیشتر این افراد، راهکارهای صحیحی برای حل مساله ندارند. به این ترتیب مشکلات به نسل بعدی منتقل می شود و این چرخه معیوب فقط در صورتی متوقف می شود که آموزش لازم به والدین داده شود.
چه باید کرد
هر چند نمی توان راهکار یکسانی برای همه خانواده ها پیشنهاد داد، اما بهتر است مشاجرات در حضور کودک نباشد. روشن بین می گوید: »والدین باید در خلوت مشکلاتشان را حل کنند. حتی مشاجرات کوچک والدین هم به کودک آسیب می رساند.« مهارت کنترل خشم و عصبانیت، برای هر فردی بخصوص در زندگی مشترک یک اصل مهم است. به تعویق انداختن دعوا باعث می شود عصبانیت ها فروکش کند.
همچنین گوش دادن واقعی دوای درد خانواده های پرتنش است. شنیدن، سوءبرداشت ها را رفع می کند.
بهتر است کودکان بیاموزند بزرگسالان هم درست مانند خودشان که ممکن است با همسالانشان دعوا کنند، گاهی مشاجره می کنند، اما این مشاجره به معنای جدا شدن پدر و مادر نیست. کودک نباید مدام ترس داشته باشد که والدینش از هم جدا می شوند یا یکدیگر را دوست ندارند. این مشاور خانواده معتقد است: وقتی موارد مشاجرات جزئی است، مثلا صدای پدر و مادر بلند می شود باید به فرزند توضیح داد که ممکن است ما با صدای بلند صحبت کنیم، اما یکدیگر را دوست داریم. والدین باید به یکدیگر ابراز محبت و عاطفه کنند تا خیال کودک راحت باشد. بنابراین بعد از دعوا، قهر نکنید و سعی کنید به کودک تان نشان دهید برای آشتی و حل مشکلات تلاش می کنید.
حتی اگر در مواردی حاد، والدین تصمیم به جدایی گرفتند، بیشتر مشاوران خانواده توصیه می_کنند زوج تا سپری شدن دوران بحرانی فرزندانشان دست نگه دارند و بعد تصمیم بگیرند. گاهی آثار مخرب مشاجرات جدی پدر و مادر از تاثیرات طلاق طولانی تر و عمیق تر است.
امنیت؛ نیاز مهم کودک
فرزندان بخصوص در سنین پایین به امنیت روانی نیاز دارند و وظیفه تامین این نیاز بر دوش والدین است. کودک به محض بلند شدن صدای پدر و مادر احساس نگرانی و ناامنی می کند. والدین، نقطه امن و یگانه پناهگاه فرزندان هستند بنابراین هنگام مشاجره، فرزندان نمی دانند به چه کسی پناه ببرند. مهدیه روشن بین، کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی معتقد است والدین سه هدف اصلی در تربیت دارند؛ در درجه اول باید امنیت کودکان را فراهم کنند، زیرا احساس ناامنی در کودک، بر مسائل دیگری مانند غذا خوردن هم تاثیر می گذارد.دومین وظیفه والدین مراقبت است، پدر و مادری که احساس آرامش می کنند از کودکشان هم مراقبت فیزیکی بیشتری می کنند. سومین وظیفه کنترل است، والدینی که زندگی باثباتی دارند، محدودیت ها، موانع و قانون های زندگیشان مشخص است. در نتیجه این خانواده می تواند فرزند خود را کنترل کند. وقتی پدر و مادر زیاد مشاجره می کنند، قانون مشخصی برای تعاملاتشان ندارند و برای کودک هم قانون مشخصی نمی گذارند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۶:۴۹ ق.ظ

دیدگاه


شش + 5 =