فرخی یزدی نماد ادبیات ضد استعماری

فرخی یزدی نماد ادبیات ضد استعماری

علیرضا پورعلم
گروه فرهنگی: فرخی یزدی از شعرای عصر مشروطه و نماد ادبیات ضد استعماری و طرفدار رنجبران جامعه آن دوران است که سرانجام جانش را با پافشاری بر عقاید و آرمان هایش فنا نمود.
ادبیات فارسی در طول زمان فراز و نشیب های زیادی به خود دیده است و دوره های گوناگونی را طی نموده است و شعرای هر دوره نیز سبک ها و طرز فکرهای متفاوتی داشته اند.
تا زمان مشروطه ادبیات و شعر در انحصار طیف بخصوصی از مردم و دربار بوده است و درون مایه اغلب اشعار تا قبل از مشروطه، مدح پادشاهان، توصیف طبیعت، بیان احساسات، عشق، بیان افکار عارفان و پند و اندرز بود و شاعران این دوره ها معمولا تحت حمایت پادشاهان و درباریان شعر می سرودند.
ازآغاز تمدن اسلامی ایران تا عصر حاضر، ادبیات ما و یا بهتر شعر و نثر فارسی در شش دوره ( خراسانی، عراقی، هندی، بازگشت، عصر بیداری و دوره نوگرایی ) بررسی می شود و آثار هر دوره را همراه با شاخصه های کلی آن مشخص می کنند.
چهره فرهنگی ایران در آستانه مشروطیت کاملا تغییر یافته بود بویژه که گروهی از تحصیلکردگان بودند که از طریق مطبوعات و آثاری که منتشر می کردند به جریان نو گرایی اجتماعی و فرهنگی سرعت بیشتری می بخشیدند.مرحله تحولی که شعر و ادب عصر بیداری پشت سر گذاشت، درهمه دوره های تاریخ ادبیات فارسی تا آن روز بی سابقه بود. این تغییر و دگرگونی فکری، زاده تغییراتی بود که در شئون اجتماعی – سیاسی ایران روی داده بود. در این دوره شعر وادبیات رویکردی شگرف به سوی مردم داشت و از نظر درون مایه نیز دیگر روزگار مدیحه سرایی های دوران غزنوی و سلجوقی و توصیفات طبیعی وعاشقانه سرایی ها سر آمده بود.بنابراین از شعر این دوره دیگر نه به عنوان پدیده ای تجملی و منحصر به گروه های محدود، بلکه همچون امری عمومی و متعلق به گروه های وسیع جامعه باید سخن گفت که به جای ارتباط مستقیم با دربار و گروه های بالای اجتماع، از طریق مطبوعات متعدد و با محتوای سیاسی و انقلابی مورد علاقه همگان، مخاطبان راستین خود را در گوشه و کنار شهرستان ها وحتی روستاهای کشور سراغ می گرفت.تغییرات ایجاد شده در شئون جامعه بزرگ ایران، منجر به انقلابی ادبی در عرصه های شعر و نثر گردید. همراه با تحولات در حوزه نثر، در درون مایه شعر فارسی دگرگونی های ژرف و چشمگیری به وجود آمد. شعر و نثر این دوره با مضامین درخور زمان توانست با افکار مشروطه خواهی همراه شود هر چند که در شکل و قالب و ساختار شعر، اصلا تغییر مهمی روی نداد.مهمترین مضامین شعر فارسی در عصر بیداری، آزادی، وطن، قانون گرایی، تعلیم و تربیت نوین، توجه به علوم و فنون جدید و توجه به مردم است که به راحتی می توان در اشعار فرخی یزدی آنها را یافت.
میرزا محمد متخلص به فرخی فرزند ابراهیم سمسار یزدی در سال ۱۳۰۶ ه ق در یزد متولد شد. پس از طی دوران خردسالی مشغول تحصیل گردید و استعداد شعری و جوهر اعتراض را از همان ایام کودکی و تحصیل آشکار کرد.او در سن ۱۵ سالگی و پس از فراگیری معلومات فارسی و مقدمات عربی با سرودن شعری که در سرزنش اولیای مدرسه بود، از آنجا اخراج شد و به کارگری در نانوایی و پارچه بافی روی آورد.
با پیدایش حزب دموکرات در ایران فرخی یزدی به این حزب پیوست و از دموکرات_های جدی و حقیقی یزد و نیز جزء آزادیخواهان آن شهر شد.وی در نوروز ۱۳۲۸ ه ق با سرودن شعری که برخلاف معمول و انتظار حکومت بود، مورد خشم ضیغم الدوله قشقایی حاکم یزد قرار گرفت و به دستور او دهان فرخی یزدی را با نخ و سوزن دوختند و به زندان انداختند.فرخی یزدی پس از یکی دوماه بازداشت از زندان فرار و به تهران عزیمت می کند و پیش از فرار این دو بیت را با زغال بر دیوار زندان می_نویسد:
به زندان نگردد اگر عمر طی
من و ضیغم الدوله و ملک ری
به آزادی ار شد مرا بخت یار
بر آرم از آن بختیاری دمار
با افشا شدن این عمل زشت، جنجال بزرگی میان سیاسیون مجلس و دولت برپا شد که منجر به عزل ضیغم الدوله گردید و حاج فخر الملک که فرد نسبتا ملایم تری بود به حکومت یزد منصوب گردید.فرخی یزدی در اواخر سال ۱۳۲۸ ه ق در تهران با چاپ مقالات ارزنده و اشعار سیاسی نظر روشنفکران را به خود جلب کرد. او در ادامه فعالیت هایش روزنامه طوفان را دایر نمود و با مقاله های آتشین و انتقاد آمیز به جنگ با استبداد و بی قانونی رفت.
در اوایل جنگ جهانی اول به دلیل فشار حکومت به عراق رفت و سرانجام با وضع فلاکت باری به ایران بازگشت. در دوره نخست وزیری وثوق الدوله ، فرخی یزدی با قرارداد ننگین ۱۹۱۹ در کنار دیگر آزادیخواهان به مخالفت پرداخت و بعد از کودتا سید ضیاء الدین طباطبایی و روی کار آمدن رضا خان بازداشت و زندانی شد.
در دوره هفتم مجلس، مردم یزد او را به وکالت برگزیدند و فرخی یزدی با رضا طلوع نماینده مردم رشت جزء جناح اقلیت مجلس با هیات حاکمه به مبارزه پرداخت و روزنامه طوفان را که تعطیل شده بود بار دیگر راه اندازی کرد اما پس از چند روز با حکم دولت توقیف شد.وی سخت تحت فشار و آزار و اذیت طرفداران رضاخان که درمجلس اکثریت بودند قرار داشت و ناگزیر تهران را به مقصد مسکو و سپس برلین ترک کرد.
در برلین با چاپ مقالاتی در نامه پیکار، ستمگری های حکومت را به باد انتقاد گرفت و در دادگاه علیه حکومت رضاخانی مدارکی را ارائه نمود که منجر به محکومیت حکومت وقت شد.او با وساطت تیمورتاش که وزیر دربار وقت بود به ایران بازگشت اما پس از مرگ تیمورتاش بلافاصله دستگیر و درعمارت کلاه فرنگی واقع در دربند شمیران تحت نظر و بازداشت قرار گرفت.فرخی یزدی پس از کشیدن سختی ها و آزار و اذیت های بسیار ۱۴ فروردین ۱۳۱۶ ه ش در زندان دست به خودکشی زد ولی در این کار توفیق نیافت.
وی قبل از خودکشی به خط خود شعر زیر را بر دیوار زندان نوشته بود:
هیچ دانی خویش را بحر چه تزیین می کنم
بحر میدان قیامت رخش را زین می کنم
می روم امشب به استقبال مرگ و مرد وار
تا سحر با زندگانی جنگ خونین می کنم
نامه حق گوی طوفان را به آسانی مدام
منتشر بی زحمت توقیف و توهین می کنم
می روم در مجلس روحانیون آخرت
وندر آنجا بی کتک طرح قوانین می کنم
سرانجام در خرداد ماه ۱۳۱۸ ه ش با صدور قتل فرخی یزدی مجددا او را به زندان شهربانی منتقل می کنند. پزشک آنجا به بهانه بیماری او را به بیمارستان زندان می فرستد و در ۲۵ مهرماه ۱۳۱۸ با آمپول هوا به زندگی او خاتمه می دهد.
فرخی یزدی درگیرترین شاعرعصر مشروطه است و هر رخداد اجتماعی با واکنش او همراه بود و دولت، وزرا و نمایندگان مجلس از نیش قلم او در امان نبودند.اشعار فرخی یزدی ساده و بدون تقید لفظی و معنایی است. گیرایی شعر او از شعرهای شعرای دوره خودش کمتر است اما از لحاظ اجتماعی پر ارزش تر است.
او شاعر غزلسرا است ولی محتوای غزل هایش نه عشق و نه عواطف شخصی است بلکه سیاست و مسائل حاد اجتماعی است.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، شاعرانی که بر سر عقیده خود جان باخته اند، در قلمرو ادبیات فارسی انگشت شمارند. فرخی یزدی تنها شاعری است که از یک جهان بینی ثابت و نزدیک به مبانی علمی برخوردار است که بر اثر همین عقاید و جهان بینی جان خود را از دست داد.
EMAIL.agazadeh1@gmail.com

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۶:۲۲ ق.ظ

دیدگاه


6 + = دوازده