روابط صمیمی ترین همسران نیز گاهی ابری می شود

روابط صمیمی ترین همسران نیز گاهی ابری می شود

گروه خانواده و سلامت: یکی از مهم تریم مهارت های حل مسأله در رابطه زوج ها با همدیگر در توجه کردن به زمان است. احتمالا دیده اید مسأله ای که در یک زمان کاملا قابل حل است در زمانی دیگر غیر قابل حل به نظر می_رسد. این مهارت بین زوج ها یکی از مهارت های کلیدی است به ویژه وقتی رابطه آدم ها ابری می_شود و به نظر می شود دقایق دشواری انتظار آن_ها را کشد.
روابط صمیمی ترین همسران نیز در لحظه ها و برهه هایی کاملا ابری می شود. استعاره آسمان یکی از بهترین استعاره ها در تبیین دگرگونی روابط میان آدم ها از جمله همسران است. همچنان که کسی انتظار ندارد آسمان همواره در یک حال باشد تصور ثبات دایمی رابطه همسران نیز کاملا تصور غیر واقعی است. اما نکته این جاست که وقتی هوای رابطه بین زن و مرد ابری و تیره و تار می شود احتمال حل و فصل چالش در آن زمان نیز به حداقل ممکن می رسد. درست مثل این می ماند که شما شیئ را در تاریکی گم کرده اید و می خواهید بدون روشن کردن چراغ آن وسیله را پیدا کنید. یافتن راهکار در زمانی که اختلاف بین همسران به اوج خود رسیده حکم یافتن وسیله ای در تاریکی را دارد.
آدم ها اگرچه نام و نام خانوادگی و مناصب شان به نظر ثبات دارد مثلا وقتی اسم زنی سارا است این سین و الف، ر و الف هیچ پس و پیشی از هم نمی گیرد و صبح و عصر و شب اول ماه و وسط ماه و آخر ماه در یک وضعیت قرار دارد اما وضعیت در اندرون سارا فرق می کند. او ممکن است در طول ماه احوال کاملا گوناگونی را تجربه کند، وضعیت برای مردان هم این گونه است. اگرچه ممکن است منشأ این تغییرات در زنان و مردان با همدیگر متفاوت باشد.
به فرض یکی از مهم ترین ریشه های تغییرات خلق و خو در زنان ممکن است به تغییرات هورمونی آن ها مرتبط باشد اما مثلا درباره مردان به مسایل و چالش های کاری آنان اما نهایتا آنچه وضوح دارد این است که چه زنان و چه مردان همواره در یک وضعیت ذهنی و روانی نیستند و نکته جالب توجه این جاست که وقتی کسی در ضعیف ترین وضعیت ذهنی و روانی خود قرار می گیرد در آن صورت بزرگ ترین چالش ها به وجود می آید. مثلا او نمی تواند یک شوخی ساده را تاب بیاورد، بدبینانه به حرف های طرف مقابل توجه می کند و به تاریک ترین گوشه های سخنان او متمرکز می شود و آماده داد و بیداد و نزاع است.
حالا شما تصور کنید که در یک اتاقی قرار گرفته اید که گازی آن جا نشت کرده و همه فضاها را در بر گرفته است. کافی است شما یک کبریت را بکشید و با اولین جرقه آن اتاق را با محتویات و خودتان به هوا بفرستید. این همان وضعیتی است که ما زوج ها در شرایطی که فضا برای حل مسأله مساعد نیست با آن مواجه می_شویم. با اولین جرقه ممکن است کل فضای رابطه_ای ما به هوا برود به خاطر این که در آن لحظه فضا به شدت مساعد چنین اتفاقی است اما اگر شما آن کبریت را نکشید و پرده ها را کنار بزنید و پنجره ها را باز کنید و اجازه دهید که هوای تازه ای به درون خانه بیاید، در آن صورت بدون آن که مسأله ای پیش بیاید می توانید کبریت را روشن کنید. در رابطه همسران با همدیگر هم این وضعیت مصداق دارد.
اگر در زمان هایی که تنش بالاست صبوری پیشه کنید و نخواهید آن مسأله ای که باعث ایجاد تنش شده در آن لحظه حل کنید در واقع اجازه داده اید که پنجره ها باز شود و هوایی تازه تر وارد فضای رابطه شود.
مسلما وقتی این اتفاق با لبخند زدن، گرفتن دست همدیگر، خرید یک کادوی کوچک و تمهیداتی از این دست روی دهد در آن صورت در واقع ما به سمت باز کردن پنجره ها رفته ایم، آن وقت می شود کلماتی از این دست را بیشتر شنید که زن بگوید من هم مقصر بودم و مرد پاسخ دهد نه! بیشتر تقصیر من شد.
اگرچه قهر در میان بیشتر همسران اتفاق می‌افتد و اغلب به عنوان شیوه‌ای برای جلب نظر و توجه به کار گرفته می‌شود، اما در میان برخی زوجین، این مساله جدی تر است. قهر همسران، رفتاری است که اغلب به صورت یک عادت غلط رفتاری برای مواجهه با مشکلات ترجیح داده می‌شود یا به عنوان حربه‌ای برای دفاع از خود یا آزار دیگری، مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته روان شناسان نظری متفاوت دارند و معتقدند قهر، نامساعدترین و آسیب زاترین روش انتخابی زوجین برای حل مسائل است و معمولا پیامدهای منفی جبران ناپذیر آن، موجب بر هم ریختگی سامان زندگی و خانواده می‌شود. کسانی که با این مشکل درگیرند، بخوبی می‌دانند که قهر چون سمی مهلک، در نخستین درجات موجب عذاب و فرسودگی و در بالاترین حد، باعث دلسردی و دلزدگی و در نهایت ختم رابطه می‌شود. گاه این افراد ترجیح می‌دهند روزی چند بار مورد ضرب و شتم و فحش و دشنام همسرشان قرار بگیرند، اما با قهر او مواجه نشوند.
اما چرا برخی همسران قهر می‌کنند و روزها و گاه ماه‌ها وسال‌ها بر قرار قهر خود پایبند باقی می‌مانند؟
محل نگذاشتن، بی‌توجهی، ترشرویی، جواب سربالا دادن، نادیده گرفتن، لجبازی، کینه‌جویی و در نهایت،‌ قطع ارتباط، ساده‌ترین روش مواجهه با مشکلات ارتباطی است و بی‌تردید معنایی جز فرار کردن ندارد؛‌ فراری که نشانه ترس، ناپختگی و ضعف شخصیتی است. بسیاری از زوجین به جای آن که دنبال راهکاری مفید برای حل مشکلاتشان باشند، سعی می‌کنند صورت مساله را به طور موقت یا برای همیشه پاک کنند، که این عین ناتوانی است و نداشتن مهارت در بیان مشکلات و ناراحتی را نشان می‌دهد.
بسیاری از افراد، عادت به باجگیری عاطفی دارند، به این معنا که با توسل آگاهانه به قهر سعی می‌کنند به اهداف کوچک و بزرگشان دست یابند. الگوبرداری از رفتار دیگران بخصوص والدین یا زندگی با افراد مستبد و زورگو و سرکوب نیازها و امیال طبیعی،‌ باعث پرورش رفتارهایی چون قهر و لجبازی می‌شود. معمولا فرد این خصیصه نهادینه شده در شخصیتش را تا بزرگسالی با خود یدک می‌کشد و در صورت مواجهه با مشکلی، با توسل به آن (ترفند قهر کردن)، کارش را پیش می‌برد.
این افراد در فرآیند شکل گیری شخصیت‌شان در کودکی بخوبی یاد گرفته‌اند که اگر بهانه‌گیری کنند و روی نقطه ضعف دیگران انگشت بگذارند، خیلی سریع و راحت می‌توانند با مستاصل کردنشان، رضایت آنان را برای رسیدن به اهدافشان جلب کنند.
برخی زوجین بسیار خودخواه و خود بین هستند. این افراد معمولا در تصمیمات مهم زندگی یا حل مشکلات، نه تنها به شریک زندگی و تصورات و نیازهای او اهمیتی نمی‌دهند بلکه به طور خودمحورانه وارد عمل می‌شوند و هماهنگ با نیازهای شخصی خویش، شروع به تصمیم‌گیری می‌کنند. بی‌تردید با گذشت زمان، این خودمحوری محض، باعث تفاوت نگرش، دلخوری، احساس ناامیدی و یأس و احتمالا سردی و قطع رابطه می‌شود و پدیده‌ای به نام قهر را رقم می‌زند.
در این میان، از زن وشوهرهای مغروری می‌توان سخن گفت که به‌خاطر حفظ اقتدار ظاهری خویش، به هیچ صراطی مستقیم نیستند و حاضر نمی‌شوند با پیش‌قدم شدن برای آشتی، مساله پیش آمده را ختم به خیر کنند. جالب آن که گاه با قدرت هر چه تمام در تلاشند، قهرهای کوچک را به قهرهای بزرگ و طولانی تبدیل کنند. زیر سوال رفتن شخصیت، انتقاد‌ناپذیری و ناتوانی در مواجهه با نقاط ضعف خویش، از جمله دلایلی است که آنها را مجبور می‌کند، فرار را بر قرار و قهر را بر آشتی ترجیح دهند.
افرادی که زیاد قهر می‌کنند، عموما انتقاد‌ناپذیر و زودرنج هستند و عزت نفس پایین یا آسیب‌دیده دارند. بیان عباراتی چون فلانی حساس و زود‌رنج است، به فلانی زود بر می‌خورد و‌… کاملا آشکارکننده شرایط روحی و درونی این افراد است. آنها معمولا هنگام رویارویی با مشکلات یا اختلاف عقیده و سلیقه با دیگران، احساس ترس، حقارت و درماندگی می‌کنند و به ناچار قهر را تنها راه دفاع و خلاصی خود از این شرایط می‌بینند. در حقیقت با قهر و محل نگذاشتن به دیگری از مساله فرار می‌کنند و سطح استرس و اضطرابشان را کاهش می‌دهند که بی‌شک، نشانه ترس و ضعف شخصیتی فرد است.
گاهی قهر کردن، روش مناسبی برای سلب مسئولیت است و بسیاری از همسران با توسل به آن، با یک تیر دو نشان می‌زنند، به این معنا که هم خود را از انجام وظایف محوله رها می‌کنند و هم به همسرشان می‌آموزند از آنها هیچ انتظاری نداشته باشند. البته این افراد مانند سایرین از قهر و لجبازی لذت نمی‌برند، اما برای حل مشکلاتشان مجبور به قهر هستند‌؛ چه‌بسا در این صورت کمتر مورد مواخذه قرار گیرند و برای مدت کوتاهی هم که شده، پاسخگوی بی‌مسئولیتی‌‌‌هایشان نباشند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۴:۴۸ ق.ظ

دیدگاه


هشت + = 14