دیکتاتوری مصدقی موجب همراهی توده با کودتا شد

دیکتاتوری مصدقی موجب همراهی توده با کودتا شد

پایان
گروه تاریخی: همین سرتیپ دفتری کسی بود که آیت الله کاشانی را در سال ۲۷ آنقدر زده بود که ایشان خون بالا آورده بودند و بعد به قلعه فلک الافلاک منتقل کردند.
یعنی مجموعه شرایطی را که مصدق فراهم کرده بود مسیری بود که اجتناب ناپذیر شده بود حال چرا باید کاشانی ایستادگی می‌کرد که هم خود بی عزت می شد و هم موفق نشوند.
*شما خود عضو حزب زحمت کشان بودند خیلی منتقدان کاشانی در خوش بینانه‌ترین حالت حسین مکی را سرباز خطا کار وطن می‌گویند در این زمینه برای ما توضیح دهید که نقش آقای بقایی و مکی و کسانی که در مجلس نقش بارزی در ملی شدن داشتند در کودتا چه بوده است؟
در واقع در حوزه سیاسی آیت الله کاشانی عمل می کردند. رهبری حرکت با آیت الله کاشانی بود و بقایی و مکی رهبری ایت الله کاشانی را پذیرفته بودند و همواره با ایشان مشورت می‌کردند.
کارهای مستقلی دراین دوره نداشتند و حزب زحمت کشان نیز هم همینطور. از سوی دیگر نیروی ملی به معنای مستقل. همین مکی و بقایی بودند و البته حائری زاده هم بعدا کم کم گرایش به دربار پیدا کرد.
نیروی ملی اولیه در کل ده تا یازده نفر بودند امثال نادعلی کریمی،‌ عبدالقدیر آزاد، شمس آبادی، دکتر بقایی و .. از نمایندگی مجلس استعفا ندادند.
این اعضای که نام بردم بعد از سی تیر و به خصوص زمانی که مصدق به سمت و سوی دیکتاتوری می‌رفت مثل آیت‌الله کاشانی به مخالفت با اختیارات یک ساله مصدق برخاستند.
حتی خلیل ملکی که به عضویت حزب زحمت کشان درآمده بود از دکتر بقایی جدا شد. جالب این است که خود ملکی هم مخالف حرکت های مصدق بود که در یک جلسه خلیل ملکی به مصدق می گوید که این راهی که شما دارید می روید به جهنم منتهی می شود اما ما تا آنجا هم با شما هستیم.
دکتر بقایی قبل از ۲۸ مرداد دستگیر و تا روز کودتا دستگیر بود حال جالب بدانید مظفر بقایی در خاطراتش می‌گوید که کودتاچی‌ها آمدند با من ملاقات کردند و با تک تک نمایندگانی که وجود داشتند ملاقات کردند که ببینند من چقدر موافق کودتا هستم من به صراحت گفتم که با هر نوع کودتایی مخالف هستم بعد اینها متوجه شدند که دستشان برای من رو شده و ممکن است که من افشاگری کنم گفتم حال چون شما مرا طرف مشورت قرار دادید من جایی مطرح نمی‌کنم.
نزد دکتر حائری زاده رفتند و جواب گرفتند حائری زاده هم که بعد ۲۸ مرداد به عنوان نماینده تهران در دوره هجدهم انتخاب می شود و نه مکی و نه بقایی هیچ کدام حاضر نشدند با کودتا همکاری کنند.
به طوری‌ که بعد از کودتای ۲۸ مرداد این آقایان همچنان مغضوب بودند و در جریان مخالفت با برقراری مجدد رابطه با انگلیس دستگیر شدند در سال ۳۳ دکتر بقایی مدت ها زندان و به جزیره هرمز تبعید شد. مذهبیون هم همینطور.
تنها عده ای از جبهه ملی توبه نامه نوشتند مثل حصیبی، سنجابی، شاپور بختیار رفتند در سیستم زاهدی همکاری کردند. بنابراین خلاصه بخواهم بگویم علل کودتای ۲۸ مرداد را درست در تضاد با عوامل ملی شدن صنعت نفت بود.در ملی شدن صنعت نفت در جبهه خارجی تشتت و اختلاف وجود داشت. در جبهه داخلی هماهنگی و وحدت وجود داشت در نتیجه توانست ضربه ای به استعمار انلگیس بزند اما در دوران کودتا شرایط تغییر کرد یعنی در جبهه خارجی انسجام به وجود آمد و در جبهه داخلی اختلاف و تشتت جدی ایجاد شد.
*کنسرسیون نفت امریکا چقدر سهیم شد؟
کنسرسیوم بین‌المللی نفت مرکب از۵ شرکت آمریکایی، استاندارد نیوجرسی، استاندارد کالیفرنیا، سرکانی، موبیل و شرکت نفت تگزاس با ۴۰ درصد سهام هر یک با ۸درصد سهام وشرکت نفت بریتانیا به تنهایی با ۴۰ درصد سهام، ‌شرکت هلندی رویال داچ شل با ۱۴ درصد سهام و شرکت نفت فرانسه با ۶ درصد سهام بود.
پس از انجام مذاکراتی طولانی و پیچیده قراردادی بین دولت ایران و کنسرسیوم بین‌المللی نفت تنظیم شد.
البته ۱۴ درصد شرکت هلندی شل انگلیسی بود بنابرای سهم بیشتری داشت. انگلیسی‌ها خسارت هنگفتی نیز از صنعت نفت گرفتند در مجموعه انگلیسی ها دست برتر را در کنسرسیوم داشتند .
کنسرسیوم تا سال ۱۳۵۲ ادامه داشت که با ماجرای افزایش قیمت نفت تغییراتی به وجود آمد. به همین دلیل قرارداد جدید نفت بسته شد. در قرارداد جدید مسئله خریدوفروش نفت مطرح بود.
چون دیگر سلطه در صنعت نفت دیگر برای کشور‌های استعماری به صرفه نبود.
*پیام تبریک آیت الله بروجردی؟
کسانی که ادعا می‌کنند آیت‌الله بروجردی به شاه پیام تبریک فرستاد دروغ می‌گویند. حزب توده برای ضربه زدن به مذهبیون و دور کردن آنها از مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت تظاهراتی را در قم به را انداخت.
این تظاهرات هم به وسیله انگلیس‌ها هدایت می‌شد بود تا مذهبیون را از اینکه حکومت در ایران کمونیست می‌شود بترسانند در این تظاهرات به مدرسه فیضیه و حرم حضرت معصومه اهانت های زیادی کردند همه این عامل باعث شد مذهبیون نه تنها نسبت به کودتا نظر خیلی منفی نداشته باشند.
خوشحال هم شدند. که از شر یک دیکتاتوری مصدق که به حزب توده در حال میدان دادن بود راحت شوند. من آن زمان پانزده سالم بود شاهد بودم که توده های مردم از کودتا خوشحال بودند برای اینکه شرایطشان بسیار بد بود.
از خودکامگی دکتر مصدق نیز ناراضی بودند پیام تبریک آیت الله بروجردی به خاطر این بود که از شر حزب توده راحت شد.
*روایت محمدرضا پهلوی از کودتای ۲۸ مرداد
[محمدرضا پهلوی]: همه این مشقّات و بحران اقتصادی، به این بهانه به ایران تحمیل شد که مصدق می‌خواست ایران را از سلطه نفوذ انگلیسها نجات دهد. نتیجه اعمال او این شد که انگلیس‌ها تسلط خود را بر بازارهای نفت ایران همچنان حفظ کردند، حال آنکه از این منابع دیگر حتی یک دینار عاید ایران نمی‌شد. نفت ما در انبارها باقی ماند و یا استخراج نشد ولی انگلیس‌ها مشکلات خود و مشتریان خود را با افزایش خرید نفت به قیمت ارزانتر از عراق و بخصوص از کویت حل کردند.
تصور می‌کنم در کویت قیمت استخراج هر بشکه نفت در این هنگام نه سنت بوده و در ایران سیزده سنت! بدین ترتیب انگلیسها در همه جبهه‌ها پیروز شدند، گوئی هدف واقعی مصدق درست خلاف آنچه بود که اعلام می‌کرد.
باید اضافه کرد که »دوستان« انگلیسی مصدق هنگامی که احساس کردند که دیگر برای آنها مفید نیست و می‌توان بدون دخالت وی راه حلی برای مشکل نفت پیدا کرد، او را به حال خود رها کردند.
در مرداد ۱۳۳۲، پس از حصول اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و انگلیس، که سرانجام سیاست مشترکی را آغاز کرده بودند و پس از بررسی اوضاع با کرمیت روزولت نماینده سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحده، بر آن شدم که برای یافتن راه حلی وارد عمل شوم: در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ سرهنگ نعمت‌الله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی را مأمور کردم که فرمان برکناری مصدق را به وی ابلاغ کند و سپهبد فضل‌الله زاهدی را که از دوستان پیشین مصدق و وزیر سابق دولت او بود به نخست‌وزیری برگزیدم.
مصدق برخلاف نص صریح قانون اساسی ایران، به فرمان برکناری خود، اعتنا نکرد و به این هم اکتفا ننموده به یک کودتای نظامی دست زد. مأمور انجام این توطئه کسی جز سرتیپ ریاحی رئیس ستاد ارتش نبود.
کودتای نظامی مصدق با شکست مواجه شد. ولی شرکت در این توطئه خلاف قانون اساسی کشور مانع آن نشد که ریاحی در زمان سلطنت مستبدانه!! من ثروتی عظیم از راه فعالیتهای ساختمانی فراهم آورد و اکنون همین شخص وزیر جنگ بازرگان است.
پس از ابلاغ فرمان برکناری مصدق، من که از طرحهای سیاسی و جاه‌طلبی‌های او کاملاً باخبر بودم، تصمیم گرفتم که برای جلوگیری از هرگونه خونریزی کشور را ترک کنم و ایرانیان را در انتخاب راه آینده کشور آزاد بگذارم. این تصمیم بی‌مخاطره نبود. ولی با تعمق و تأمل و سنجش نتایج، آنرا اختیار کردم. پس از ترک ایران، ابتدا با هواپیمای دو موتوره شخصی خود به بغداد رفتم. سفیر ما در بغداد، حتی در مقام توقیف من برآمد! ولی من به زیارت عتبات عالیات شتافتم و سپس راهی رم شدم و در آنجا بود که از سرنوشت فلاکت‌بار سیاستمداری که ایران را به ورشکستگی و سقوط کشانده بود، آگاه شدم.
با اینکه در این فراز از سخنان محمدرضا پهلوی نکته‌های در خور اهمیتی بیان شده است که حکایت از اقرار شاه به دخالت و همکاری دولته‌ای ایالات متحده و انگلیس با وی در سرنگونی دولت قانونی وقت ـ دولت مصدق ـ می‌کند ولی در عین حال در همین اندک سطوری که نگاشته شده است حاوی تناقضات بسیاری نیز هست.
از جمله اینکه در یک جا مصدق را متهم به بی تدبیری و بی سیاستی می‌کند و می‌گوید: همه این مشقّات و بحران اقتصادی که به ایران تحمیل شد بخاطر این بود که مصدق می‌خواست ایران را از سلطه نفوذ انگلیس‌ها نجات دهد.
جای دیگر او را متهم به دوستی با انگلیس‌ها و مرتبط بودن با آنها می‌کند و نتیجتاً می‌گوید که وقتی انگلیسها احساس کردند که دیگر برای آنها مفید نیست و می‌توانند بدون دخالت وی راه حلی برای مشکل نفت پیدا کنند او را رها کردند سپس با کمال تعجب در ادامه مطلب، خود می‌گوید که با انگلیس‌ها و آمریکائی‌ها در براندازی و برکناری مصدق هماهنگ شده است؟ یعنی اقرار به همان اتهامی می‌کند که مصدق را بدان متهم کرده است؟!!!
در فراز پایانی نیز می‌گوید که من بخاطر اینکه خونریزی نشود و مردم هم بتوانند راه آینده کشورشان را آزادانه انتخاب نمایند، از کشور خارج شدم که باز این نیز در تناقض با اقدام وی در همکاری با دولتهای بیگانه انگلیس و آمریکا در براندازی دولت مردمی و قانونی دکتر مصدق می‌باشد؛ در آخر نیز مصدق را متهم به کودتا می‌کند حال آنکه خود با همکاری بیگانگان و سرویسهای اطلاعاتی آنان مبادرت به این کار کرده است].

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۴:۱۵ ق.ظ

دیدگاه


− 1 = سه