برای احساس امنیت در زندگی مشترک به همسرتان اعتماد کنید
گروه خانواده وسلامت: گاهی هم نیمه پر لیوان را نگاه کنید. ذهنیت روشنی داشتهباشید، خوشبین باشید و باور کنید که میتوانید به شریک زندگیتان اعتماد کنید، بخصوص اگر این نشانهها را در رفتار و کردار شریک زندگیتان میبینید مطمئن باشید که او فرد قابل اعتمادی خواهد بود.
این نشانهها به شما اطمینان میدهند که شریک زندگیتان با شما صادق است. بنابراین میتوانید با فراغ بال به او اعتماد کنید.
وقتی شریک زندگی تان درباره افکار و احساساتش با شما رو راست است و همه آنها را با شما در میان می گذارد یعنی اینکه میتوانید به او اعتماد کنید.
وقتی همسرتان مقابل شما می نشیند و بدون سانسور، احساساتش را با شما در میان میگذارد، بدون اینکه از قضاوت شدن هراس داشته باشد، بدون اینکه بابت انتقادهایی که ممکن است متوجهش شود، یا اینکه شاید بابت احساساتش مورد تمسخر واقع شود، همه آنچه را که در دلش می گذرد با جزئیات بازگو کند یعنی او فرد قابل اعتماد شما در زندگی خواهد بود.
اما این را هم یادتان باشد که اگر همسر شما از آن دست آدم هایی نیست که بلافاصله هر آنچه را که در دلش می گذرد با شما در میان بگذارد به این معنا نیست که قابل اعتماد نیست. بعضی آدم ها با حرف زدن، احساساتشان را به مرور مطرح می کنند و بعضی ها نیاز به تنهایی دارند و زمان بیشتری می خواهند تا حرف دلشان را برای شما رو کنند. اما به طور کلی وقتی صحبت از افکار و احساسات درونی بین یک زوج برقرار می شود یعنی اینکه میزان اعتماد بین آنها می تواند بسیار بالا باشد.
وقتی همسر شما اشتباهات جزئی را که انجام داده اظهار می کند و می پذیرد که قصوری از طرف او صورت گرفته یعنی اینکه در مورد مسائل بزرگتر هم همین کار را خواهد کرد. به طور کلی وقتی شما اشتباهات کوچک خود را می پذیرید یعنی شهامت پذیرفتن اشتباهات بزرگ خود را هم دارید. و خب زمانی هم که برای اشتباهی که مرتکب شده اید عذرخواهی می کنید یعنی اینکه قصد دارید اساس اعتماد را بسازید و شاید حتی آن را محکم تر کنید.
با این وصف پذیرفتن اشتباه از طرف همسر شما و اعلام عذرخواهی به این معنی است که او فرد قابل اعتمادی در زندگی تان خواهد بود.
وقتی زن و شوهری چیزی برای پنهان کردن از یکدیگر نداشته باشند، طبیعی است زمانی که در پایان روز به هم می رسند همه آنچه که جزئیات اتفاقات روتین آن روز آنها بوده را با یکدیگر در میان می گذارند. در واقع چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد.
با این وصف وقتی همسرتان خودش مایل است جزئیات روزانه اش را با شما در میان بگذارد و در این راستا هیچ تردیدی هم ندارد یعنی اینکه به راحتی می توانید به او اعتماد کنید.
خیلی از زوج ها پس از ازدواج یک حساب مشترک بانکی باز می کنند با این ذهنیت که اگر برای یکی مشکلی پیش آمد دیگری بتواند به لحاظ مالی از خودش مراقبت کند.
در عین حال پیدا میشوند زوج هایی که مسائل مالی و اقتصادی را از یکدیگر مخفی می کنند و خب وقتی یک طرف ماجرا درباره این مسائل پنهان کاری می کند آنچه که باید از طرف مقابلش انتظار داشته باشد، واکنشی به همین بدی است.
در عین حال هستند زوج هایی که حساب مشترک ندارند اما در عین حال درباره مسائل مالی با یکدیگر کاملا صادق هستند و چیزی را در این باره مخفی نمی کنند. البته همه این مسائل به مقدار ظرفیت طرف مقابل شما هم بستگی دارد.
وقتی او نشسته است و سکوت کرده تا شما درباره روز بدی که داشته اید با خیال راحت حرف بزنید، یعنی اینکه همسرتان به احساسات شما احترام می گذارد. اما در عین حال باید یک نکته را یادتان باشد اینکه قرار نیست همسر شما صرفا یک شنونده باشد.
اما اگر شما طرف شنونده ماجرا هستید اول اجازه بدهید همسرتان حرف هایش را بزند و بعد به او بگویید آیا کاری هست که بتوانید برای آرام کردنش انجام دهید؟
اما اگر طرف گوینده هستید در عین حال که باید بدانید سکوت همسرتان در برابر گفتههای شما یک رفتار قابل احترام و قابل اعتماد است، گاهی اجازه بدهید او هم اظهارنظری بکند.
همیشه هم اینطور نیست که وقتی همسرتان از شما سوال می پرسد، صرفا خیال بازجویی کردنتان را داشته باشد. گاهی سوال ها متعددی که او از شما می پرسد به نشانه علاقه در باب مسئلهایست که در اطراف شما، کار شما یا درس شما وجود دارد.یادتان باشد وقتی همسرتان رو در رو درباره موضوعی از شما سوال می کند همواره به معنای بازجویی کردن و شک داشتن نیست چون می توانست اینکار را مخفیانه هم انجام دهد و سراغ راه های دیگری برود اما وقتی رو در رو این سوال ها را از شما می پرسد می تواند به این معنا باشد که مسائل مربوط به شما برایش جالب توجه است.
طبیعیاست که وقتی همسر شما در اتاق نیست و زنگ پیامک تلفن همراهش به صدا در می آید شما نباید در گوشی او سرکشی کنید اما وقتی همسر شما به هر دلیلی دستش بند است ، مثلا در حین رانندگی است و تلفن همراهش را دست شما می دهد تا برایش نگه دارید به این معناست که او چیزی برای پنهان کردن ندارد.
البته این موضوع با قضیه ای که شما خودتان بخواهید پنهانی گوشی همراه همسرتان را چک کنید کاملا متفاوت است چه اینکه در آن موقعیت شما شم پلیسی تان فعال شده و کاری را می کنید که در واقع نباید انجام دهید.
اما وقتی او از قرار دادن تلفن همراهش در اختیار شما ابایی ندارد پس دیگر دلیلی هم برای نگرانی وجود نخواهد داشت.
یک دروغگو خوب می داند که حین گفتگو نباید زیاد به چشم های طرف مقابلش نگاه کند بنابراین یک همسر دروغگو حتما حواسش خواهد بود که تا جایی که امکان دارد نگاهش را از نگاه شما بدزدد.
وقتی همسر شما راستش را می گوید، مستقیم به چشم هایتان نگاه میکند. در ضمن یادتان باشد که یک همسر راستگو معمولا زیادی دراماتیک رفتار نمیکند چون راستش را میگوید نیازی به زیادهروی در رفتارهای اینچنینی و به دست آوردن دل شما ندارد.
نگرانی درباره اینکه دیگران به ویژه همسرتان چه فکری میکند باعث ایجاد اضطراب و نگرانی میشود. توقع دارید او چه چیزی به شما درباره افکارش بگوید؟
اگر واقعیت را بیان کند شما از آن یک داستان و ماجرای تازه میسازید اگر سکوت کند هم همینطور. در هر صورت او در مقابل شما و احساساتتان ناتوان و لنگ است.
اگر یاد بگیرید که به حریم فکر آدمها تجاوز نکنید، به آنها احترام ویژهای گذاشتهاید. افکار آنها هر چه که میخواهد باشد، چه خوب و چه بد این چیزی نیست که شما بتوانید ان را متوقف کنید یا تغییرش بدهید. اگر قبول دارید که او میتواند حقیقت را پنهان کند و افکارش را وارونه جلوه بدهد پس این را هم میدانید که اینکار هیچ تاثیری در ایجاد امنیت ندارد. اینکه او به چه فکر میکند مهم نیست، برای آرامش رابطه و حفظ موقعیت خوب خود راههای بهتری پیدا کنید.
یکی از دلایل احساس ناامنی، مقایسه دائمی خود با دیگران یا تجربههای گذشته است. تجربههای گذشته شما در رابطههای قبلی یا ازدواج قبلی تان، تجربههایی که از دیگران میشنوید، لزوما تعمیم پذیر نیستند. شما یا طرف مقابلتان در گذشته ممکن است در روابط اشتباهی قرار گرفته باشید. اینکه یک بار ترکتان کردهاند، مورد آزار و خشونت قرار گرفتهاید و یا احساساتتان به شکلهای مختلفی جریحه دار شده است به معنای آن نیست که در همه روابط همین نوع تجربهها را خواهید داشت.
البته تجربههای دردناک گذشته به سختی فراموش میشوند. ممکن است با هر اتفاق یا تلنگری دوباره آن ضربه قدیمی را احساس کنید، خود را مقایسه کنید و به شدت احساس ناامنی کنید. در مواردی که ترسهای شما بزرگ و تجربههایتان دردناک است برای حل مشکل باید به فکر درمانهای ویژهای باشید. به طور قطع شما به روان درمانی و مشاوره احتیاج دارید. این نوع ترسها با رفتار درمانی و تمرینهایی ویژه قابل حل و رفع هستند. تنها چیزی که باید بدانید این است که خیلی وقتها احساس ناامنی شما ناشی از رفتار طرف مقابل نیست و این یک مساله درونی یا حاصل تجربههای فردی است.
برای احساس امنیت همیشه دنبال این نباشید که همسرتان کاری انجام بدهد. بدون شک او میتواند در ایجاد اطمینان بسیار موثر باشد. اما تلاشهای او تا زمانی که شما اعتماد به نفس و خودباوری نداشته باشید بیفایده خواهند بود.
ترسهایتان را بشناسید. چرا میترسید؟ چطور این اتفاق افتاده و چه میتوانید بکنید؟ علاوه بر این خوب است که روی باورهایتان کار کنید. بپذیرید که هیچ چیز در این دنیا قطعی و یقینی نیست.زندگی همیشه دستخوش حوادث است، آدمها تغییر میکنند و شما همواره روی موجی از رخدادهای خوب یا بد سوار هستید. با این وجود این زندگی ارزشمند است و قابل پیشروی است. ترسها وجود دارند اما همه سعی میکنند با آن کنار بیایند. به همان اندازه که برای احساس ناامنی دلیل وجود دارد برای احساس امنیت و اعتماد هم دلایلی وجود دارد. شاید اگر جهت افکارتان را تغییر بدهید از زندگی و رابطه عاطفیتان بیشتر لذت ببرید.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ