انتقامی تلخ از زندگی

انتقامی تلخ از زندگی

اسکندر خنجری
گروه گزارش:آمار ها نشان می دهد خودکشی در میان زنانی که از سطوح تحصیلات پایین تری برخوردار هستند نسبت بالاتری دارد،این مساله می تواند به این دلیل باشد که این افراد به زعم خود، راه بهتری را برای رهایی از شرایط نامطلوب زندگی پیش روی خود نمی یابند.
اوضاع به وخیمی ایلام و کرمانشاه نیست حداقل در آمارها اینگونه به نظر می رسد، با این همه وضعیت مطلوب هم نیست این را می توان از سرکشی به بخش سوختگی بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه و یا پرس و جو از بیمارستان سینای تبریز متوجه شد.
پرداختن به موضوع خودکشی آن هم در میان زنان نیازی به آن ندارد تا شهریور ماه صبر کنیم که روز جهانی خودکشی بشود و از آن گفت، برخلاف برخی از کارشناسان حوزه جامعه شناسی که معتقدند پدیده خودکشی برای جامعه ای چند میلیونی پدیده ای اجتماعی و عادی تلقی می شود اما برای ابراهیم و اسمر پدر و مادری که همین چند روز قبل دخترشان خودسوزی کرد و پس از چند روز تحمل درد فراوان بر روی یکی از تخت های بخش سوختگی بیمارستان سینای تبریز جان سپرد این پدیده اجتماعی و بهنجار نیست.
ابراهیم که حال و رزو خوشی برای تحلیل دلایل خودسوزی دختر جوانش ندارد و سعی می کند تنها یادگار دخترش را در آغوش بکشد خوب می داند که اصرارهای بیجای بستگان برای ازدواج دخترش با جوان همسایه ثمره ای جز زندگی توام با دعوا و مجادله برای دختر از دست رفته اش نداشته و امروز دستاورد آن ازدواج غلط زیر خروارها خاک دفن شده است.
اسمر مادر ثریا هم حال و حوصله آن را ندارد که از تفکرات » امیل دور کیم « جامعه شناس فرانسوی را برایش بازگو کنیم این زن روستایی هنوز با اینکه دو هفته ای از مرگ دختر جوانش می گذرد در ذهن خودش روزهای تلخ زندگی او را مرور می کند وروزهایی را که دختر بارها به دلیل اختلاف با همسر و کتک کاری های او به دامن مادر پناه برده بود اما مادر به جهت ترس از برچسب طلاق همیشه او را با کوله باری از نصیحت و اندرز روانه خانه شوهر می کرد.
حالا اسمر بهتر از هر کسی از زجر کشیدن دخترش چه در زندگی و چه هنگامی که خودسوزی کرد آگاه است.
او اولین کسی بود که متوجه فریادهای از دل آتش بیرون آمده دخترش می شود اما وقتی به صحنه می رسد که دیگر کار از کار گذشته و ثریا با ۶۵درصد سوختگی روانه تبریز شد.
برگشت ثریا از تبریز با ماشین حمل جنازه آن چیزی نبود که خانواده او تصور می کردند اما امروز خوب میدانند که ثریا در آتش ندانم کاری چه کسانی سوخت.
شیرین احمدنیا، جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است : قطعا با توجه به حساسیت موضوع، ما در زمینه ی تحقیق در ارتباط با تببین پدیده ی خودکشی ها دچار محدودیت و ضعف هستیم و بیشتر مطالعاتی هم که انجام شده از سوی روان شناسان و روانپزشکان و از آن منظر انجام شده و به ابعاد فردی و روان شناختی پرداخته اند نه ابعاد اجتماعی و فرهنگی.
البته بررسی ها نشان داده که دربین استانهای مختلف الگوهای متفاوتی از بروز خودکشی و حتی شیوه هایی که رواج دارد، برای نمونه از نظر نسبت جنسی، در برخی استانهای غربی کشور شاهد هستیم که زنان به نسبت های بالاتری از مردان اقدام به خودکشی دارند، که با رویه غالب که مردان از این نظر آمار بالاتری را به خود اختصاص می دهند متمایز است؛ و حتی شاهد این هستیم که شکل خاص خودکشی، یعنی خودسوزی در میان زنان شایع تر است. خودسوزی از دردآور ترین اشکال خودکشی است که در واقع فردی که به این عمل مبادرت می کند قصد دارد پیامی را به فردی که از او رنجیده یا آزار دیده است، منتقل کند و با این کار در واقع از او انتقام بگیرد.
آمار ها نشان می دهد خودکشی در میان زنانی که از سطوح تحصیلات پایین تری برخوردار هستند نسبت بالاتری دارد،این مساله می تواند به این دلیل باشد که این افراد به زعم خود، راه بهتری را برای رهایی از شرایط نامطلوب زندگی پیش روی خود نمی یابند و راه حل را در پایان دادن به زندگی ای که از آن ناراضی اند می جویند، زنانی که از سطوح تحصیلی بالاتری برخوردارند ممکن است از امکان اشتغال و فعالیت اقتصادی و کسب درآمد برخوردار باشند و حتی به دنبال یاری –طلبی برآیند، و امکان این را داشته باشند که به شیوه های دیگری زندگی خود را متحول کنند و ناگزیر از خودکشی نشوند.
زنان نسل امروز در اثر ارتقای آگاهی ها و سطح دانش و عزت نفس و کسب سرمایه های فرهنگی، نگرش های متفاوتی با نسل های مادران و مادربزرگان خود دارند، سطح تحصیلات در میان آنان افزایش و توقعاتشان نیز از خود، همسر و زندگی مشترکشان تغییر پیدا کرده است. این زنان دیگر الزاماً قائل به این باور که با لباس سفید به خانه بخت بروند و با کفن سفید خارج شوند نیستند، بنابراین در مواردی شخص هنگامی که شرایط زندگی اش را مطابق با انتظارات و ایده آل ها و حقوق انسانی خود نمی یابد، ممکن است به شرایط سخت و تحمیلی تن در ندهد، و در چنین شرایطی، اگر طلاق برای وی غیرممکن نباشد، احتمالاً طلاق می گیرد و در برخی موارد که این گونه نیست، ممکن است به خودکشی وی منجر شود.
عباس همسر ثریا روز هفتم که بر سر مزار همسرش رفته بود مثل انسانهایی که دچار شوک بزرگی شده بودند فقط نظاره گر شیون و زاری زنان فامیل بود.
خیره به عکس ثریا که بر روی پارچه ای سبز رنگ روی مزار خودنمایی میکرد داشت روزهایی سختی را که برای ثریا خلق کرده بود مرور می کرد.حالا او ماند و سمیرای کوچک تنها یادگار ثریا.
ذهنش به روز قبل از خودسوزیی ثریا که گیسوان خرمایی رنگش را شانه زده و چشمان آبی رنگش را در آینه به تماشا نشست پرواز کرده ، اما واقعیت این است که او اکنون تنها در گوشه ای از خانه ای که روزگاری زخم بمب و گلوله های سربی را روانه کرده با انبوهی از غم، شب و روزش را همچنان دوره می کند تنها مانده و دیگر از ثریا هم خبری نیست.
متهم ردیف اول در خودسوزی ثریا چنین باوری ندارد و او نیز معتقد است که ثریا حرف گوش کن نبود.
حکایت زنانی همچو ثریا که حداقل در آذربایجان غربی سهم ۳۰درصدی از مجموع خودکشی ها را دارند و از این آمار ۵درصد به شیوه خودسوزی است زیاد است که قربانی نگاههایی مردسالارانه،نبود اعتماد به نفس،سهم مغفول مانده آنان از جامعه،نبود فرهنگ زندگی مشترک،باورهای دینی کم رنگ و دهها علت دیگر می شوند.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۵:۰۰ ب.ظ

دیدگاه


پنج − = 2