افزایش سرانه کتاب‌خوانی در گِرو رَدِ انتشار کتاب بی‌کیفیت است

افزایش سرانه کتاب‌خوانی در گِرو رَدِ انتشار کتاب بی‌کیفیت است

گروه فرهنگی: به گفته یک پژوهشگر ادبی، بی‌توجی تعداد قابل توجی از ناشران در انتخاب کتاب برای چاپ، موجب افزایش تعداد عنوان کتاب چاپ شده در سال، شلوغی ویترین کتاب‌فروشی‌ها و اُفت شمارگان کتاب می‌شود، که برخی نشان? کتاب نخواندن می‌دانند.
در حالی که مخاطب کتاب در ایران باهوش است و کتاب با کیفیت را حتی با قیمت بالا تهیه می‌کند. کتاب‌خوان بودن مردم ایران یکی از مسائلی است که نظرهای متنوعی درباره آن بیان می‌شود، برخی مردم را کتاب‌خوان می‌دانند و تاکید دارند که آمار دقیقی از این مساله ارائه نمی‌شود و برخی آمار مربوط به سرانه کتاب را نادرست اعلام می‌کنند و با اشاره بر شمارگان کتاب، نسبت به جمعیت ایران، سرانه مطالعه را بسیار پایین فرض می‌کنند. می‌توان مسائل مختلفی را در انتخاب کتاب توسط مردم سهیم دانست، مسائل اقتصادی و قیمت کتاب یکی از آن‌ها است.
مسائل مرتبط با کتابخوانی متنوع و گسترده هستند، در گفت‌وگو با احسان رضایی، نویسنده و پژوهشگر که تجربه سال‌ها فعالیت در جامعه نشر ایران را دارد، به مساله کتاب‌خوانی مردم و مسائل تاثیرگذار بر آن پرداخت که در ادامه می خوانید.
نظرهای متنوعی درباره کتاب‌خوان بودن یا نبودن مردم ایران ارائه می‌شود، به نظر شما مردم کتاب‌خوان هستند یا نه؟
آمار رسمی سرانه مطالعه، میزان کتاب‌خوانی ایرانیان را حدود ۱۳ دقیقه در روز نشان می‌دهند؛ اما معمولا درباره این روش آمارگیری نکاتی مطرح است، مانند اینکه چه نوع مطالعه‌ای را جزء آمار محسوب می‌کنند. برای مثال مطالعه کتاب‌های درسی، ادعیه مذهبی و خواندن قرآن باید جزء سرانه قرار بگیرد یا نه. درباره این مسائل نظرهای مختلفی ارائه می‌شود که همه در جایگاه خود محترم و قابل بررسی است.این آمار را اگر کنار بگذاریم، هرکس دیگری از جمله من اگر بخواهد درباره کتابخوانی مردم صحبت کند، تا حدی بر اساس مشاهدات شخصی و تحلیل خودش از داده‌های بازار نشر اظهار نظر می‌کند. با این توضیح، درک و دریافت شخصی من این است که مردم ما برخلاف آنچه گفته می‌شود، کتاب می‌خوانند، خوب هم می‌خوانند اما کتاب خوب را می‌خوانند. یعنی اگر جایی میزان کتاب‌خوانی پایین می‌آید، یعنی برای آن‌ها کتاب خوب تولید نمی‌کنیم.
کتاب‌های خوب در میان انبوه آثار کتاب‌سازی و کتاب‌های ضعیف گُم می‌شود
ناشرهای خوب متعددی داریم که در طول سال عناوین ارزشمندی منتشر می‌کنند، منظور شما از کتاب خوب چیست؟
ما آمار تولید کتاب در کشور را داریم که طبق آن تولید کتاب ما بالای ۱۰۰ هزار عنوان در سال است که بین ۳۵ تا ۴۰هزار عنوان از آن تجدید چاپ است و بیش از ۶۰هزار عنوان کتاب چاپ اول است. اگر ۶۰هزار عنوان را بر تعداد روز سال و ساعات روز تقسیم کنیم، می‌بینید اگر فرد عادی در طول شبانه‌روز هیچ کاری نکند و هر ساعت، یا هم نیم‌ساعت، اصلا هر ربع ساعت یک کتاب را سریع بخواند، حتی تمام این‌ها را یک دور هم نمی‌تواند به سرعت بخواند.اتفاقی که می‌افتد این است که ویترین‌ کتاب‌فروشی‌ها شلوغ می‌شود، کتاب‌های خوب در میان انبوه آثار کتاب‌سازی و کتاب‌های ضعیف گُم می‌شود. آن اُفت شمارگان (تیراژ) هم که برخی نشانه کتاب نخواندن می‌دانند، از همین‌جا می‌آید. ظرفیت کتاب خواندن جامعه مشخص است که روی هم چقدر می‌خوانند، حالا دیگر مساله ریاضی است وقتی آن طرف معادله ثابت است، این طرف هرچه تعداد عناوین را بیشتر کنیم، تیراژ می‌آید پایین.
ما ولع و اشتیاقی برای عدد داریم تا تعداد ناشر زیاد و تعداد نشر بالایی داشته باشیم و گزارش بدهیم که تولید کتاب در این سال نسبت به سال‌های گذشته بیشتر بوده و این نشانه رونق فرهنگی است. در صورتی که هیچ وقت نمی‌پرسیم که چه تعداد از این کتاب‌ها خوب و قابل تامل اند؟ همه سیاست‌گذاری‌هایی که در کشور انجام می‌شود بر اساس همین میل به بالا بردن عدد است. برای مثال می‌خواهیم در نمایشگاه کتاب به ناشری غرفه‌ای بدهیم، این ناشر باید در چند سال اخیر تعداد مشخصی کتاب منتشر کرده باشد. نه اینکه فلان تعداد کتاب با کیفیت داشته باشد که مثلا نامزد یکی چند جایزه ادبی شده باشد.
شاید برخی ناشران داوری جایزه را درست ندانند.
یک ملاک عادلانه‌ دیگری برای سنجش کیفیت کتاب می‌توان در نظر گرفت، مثلا کتاب‌هایی که ۵ هیات علمی دانشگاه‌ کیفیت آن را تایید کنند. یا هر روش دیگری. این فقط یک مثال است که ما روشی برای سنجش کیفی نداریم. فقط به تعداد علاقه داریم. در نتیجه با اینکه جمعیت ژاپن یک‌ونیم برابر ایران است، تعداد ناشران ایران یک‌ونیم برابر ژاپن است. یعنی با ناشرهای زیادی مواجهیم که به جای ارتقای نشر کشور، فقط به دنبال سهمیه کاغذ و خدمات هستند و از آن طرف هم هر کتابی را می‌پذیرند و پولی هم از نویسنده می‌گیرند تا از هر دو طرف سود کنند. این مناسبات باعت شلوغ‌شدن ویترین کتاب‌فروشی‌ها، دیده نشدن کتاب، پایین آمدن تیراژ کتاب می‌شود. کتاب‌های خوب را نمی‌شناسیم و در این وضعیت، معدود کتاب‌هایی که شناخته می‌شوند بارها پیشنهاد داده می‌شوند، در نتیجه یک عنوان کتاب به چاپ سه رقمی می‌رسد، در حالی که گفته می‌شود همین مردم کتاب‌خوان نیستند. پس این تیراژ بالا و دفعات چاپ مکرر از کجا می‌آید؟
تبلیغ کتاب یکی از وظایف ناشر است
کتاب خوب از چه مسیری باید شناسانده شود؟ مسئولیت معرفی کتاب برعهده ناشر است یا شرکت‌های پخش و کتاب‌فروشی‌ها؟ از طرفی شاهد فعالیت گروهی در فضای مجازی برای معرفی کتاب هستیم. کدام روش تخصصی‌تر و تاثیرگذارتر است؟
هر کتاب خوبی نیاز به یک زنجیره و چرخه دارد. بخشِ نخستِ زنجیرهِ نگارش و ترجمه و بخش دوم، تولید کتاب است. انتخاب فونت، کاغذ و طرح جلد و نوع چاپ در بخش دوم جای می‌گیرد. بخش سوم این زنجیره، توزیع و بخش چهارم تبلیغ کتاب است. بخش‌های بعدی مثل تجاری‌سازی کتاب و بازخورد هم داریم که از اینجا چرخه دوباره به بخش ابتدایی می‌رود و نویسنده یا مترجم با بازخورد قبلی و درآمدی که از تجاری‌سازی کتاب گیرش آمده، می‌رود سراغ کتاب بعدی.
کتاب نسبت به خودش، خیلی گران شده است
سوای مساله دقت در تولید کتاب، مسائل اقتصادی تا چه اندازه بر کتاب‌خوانی مردم تاثیر می‌گذارند؟ برخی ادعا می‌کنند هنوز هم قیمت کتاب در مقایسه با سایر کالاها، گران نیست. در حالی که بر اساس آمار خانه کتاب و ادبیات ایران، میانگین قیمت کتاب‌های منتشر شده در بهمن ماه ۱۴۰۲، در مقایسه با بازه زمانی مشابه سال قبلش ۳۵ درصد افزایش داشته است. آیا هنوز هم کتاب گران قیمت نیست؟
گمان نکنم کسی منکر گران شدن قیمت کتاب باشد، منتها برخی قیمت کتاب را نسبت به دیگر هزینه‌های زندگی مقایسه می‌کنند و برای مثال می‌گویند که اگر دوتا پیتزا بخورید، گران‌تر از یک کتاب خواهدبود. به نظرم این مقایسه درست نیست زیرا نیازهای آدمی سطوح مختلفی دارد. به هر حال واقعیت این است که کتاب نسبت به خودش، خیلی گران شده است ولی باز من می‌خواهم برگردم به همان حرف اولم که مردم ما کتابخوان هستند.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، چرا که می‌بینیم مردم برای خریدِ همین کتابِ گران به شرطی که کیفیت داشته باشد هزینه می‌کنند.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۹:۳۶ ق.ظ

دیدگاه


هشت + = 9