اجازه ندادن به طرح دیدگاه ها و اندیشه های مخالف آفت دین است

اجازه ندادن به طرح دیدگاه ها و اندیشه های مخالف  آفت دین است

گروه فرهنگی: ادبیات فرادینی گونه‌ای از شیوه برقراری ارتباطات کلامی است که بشر فارغ از گرایش‌های اعتقادی یا فرهنگی شخصیِ خود، با گفت و شنود در پی تأثیرگذاری و فهم مشترک از یکدیگر برمی‌آیند. در این گونه‌ی ارتباطی مبنای تعامل بر کرامت انسان‌ها و اصول اخلاقی مشترک آحاد جامعه بنا شده است. به عبارت دیگراین شیوه از ارتباطات کلامی ریشه در عینیات دارد و از حقایق جهان شمول پیروی می‌کند.
اگربخواهیم »ادبیات فرادینی« را در حوزه دانش علوم ارتباطات دسته بندی کنیم می‌توان یادآور شد که فراگرد تفهیم و تفاهم معنی بین یک شخص و انسان‌های دیگر، حداقل یک نفر دیگر است. این ارتباط به دلایلی مانند حل مسائل و مشکلات خود با دیگران، رفع تضادها و تعارضات، رد و بدل کردن اطلاعات، درک بهتر خود و رفع نیازهای اجتماعی به واسطه عاملی به نام »مدارا« یا»رواداری« صورت می‌پذیرد.مدارا در فرهنگ مفاهیم سیاسی به معنای تسامح،دیگرپذیری، پذیرش امر غیر قابل قبول و نوعی رواداری و عدم تداخل و تقابل با آرا، عقاید، نگرش، رفتار دیگران علی رغم عدم پذیرش و مقبولیت آنها است. از این رو تعریفی سلبی است و نتیجه آن تحمل دیگران و مدارا کردن با آموزه‌ها و باورهای افراد و مسلک‌های مختلف اجتماعی و دینی است و از منظر درون دینی نیز فضیلتی اخلاقی است که به گونه فردی و اجتماعی مطرح خواهد شد.به عبارت دیگر مدارا هم موجب شکوفایی انسانیت انسان و هم عامل تحقق جامعه انسانی محسوب می‌شود. بدیهی است اتصاف به این صفت اخلاقی عرفانی و اجرای درست و معقول آن نیازمند سلوک علمی و عملی است.یکی از اثرگذاری‌های »ادبیات فرادینی« در تعاملات اجتماعی انسان نمایان خواهد شد. امام موسی صدر از جمله علما و اندیشمندان شیعه و رهبران فکری است که با توجه به مقوله ادبیات فرادینی توانسته است در راستای ارتقای فضیلت‌های اخلاقی جامعه و مخاطباش خویش عملکرد موفقی داشته باشد. آنچنان که بنا به گفته‌های یکی از دوستان مسیحی‌اش؛ »وقتی او (امام موسی صدر) صحبت می‌کرد من احساس می‌کردم که انگار یک کشیش مسیحی با من صحبت می‌کند. اهل سنت، دروزی‌ها وسایرین هم همین حال را نسبت به امام موسی صدر داشتند. پیروان ادیان دیگر در لبنان احساس می‌کردند که امام موسی صدر آمده که کامل‌ترشان کند نه اینکه چیزی از آنها بگیرد.در همین راستا دکتر احمد پاکتچی که دین‌شناس و استاد دانشگاه امام صادق (ع) است درباره تعاملات اجتماعی انسان در سیره علمی و عملی امام موسی صدر توضیح می‌دهد:امام موسی صدر در جایی می‌گوید که جامعه چیزی نیست جز افراد و تعامل بین فردی و به شدت با تعاریفی که جامعه را جمع جبری افراد می‌داند، مخالف است. یعنی ما اگر یک عده را کنار هم قرار دهیم، جامعه درست نمی‌شود، بلکه موقعی منجر به جامعه می‌شود که تعامل بینافردی بین آن‌ها اتفاق بیفتند.اینجا امام موسی بحث را خیلی بسط می‌دهد. اینکه ما فرد محور هستیم یا جامعه محور؟ ایشان اشاره می‌کند به اینکه اصلا چرا باید تعامل اجتماعی وجود داشته باشد و سه عامل اصلی را ذکر می‌کند:
۱-تفاوت در شایستگی‌ها: آدم‌هایی که در یک جامعه زندگی می‌کنند قابلیت‌هایشان باهم فرق می‌کند. جایی ایشان درباره زنان سخنرانی کرد و از ایشان در مورد مساله تبعیض جنسیتی و تفاوت بین زنان و مردان پرسش شد. ایشان تفاوت را هم درچارچوب تفاوت در شایستگی‌ها می‌بیند. زنان شایستگی انجام دادن اموری را دارند و مردان شایستگی انجام دادن اموری را دارند، اموری هم هست که هر دو مشترک می‌توانند انجام دهند.بنابراین از نظر ایشان در یک جامعه مسئولیت‌های اجتماعی و وظایف اجتماعی بر اساس تفاوت در شایستگی‌ها شکل می‌گیرد. می‌گوید اهدافی که افراد انسانی دارند عظیم هستند، ترس‌هایی هم که افراد انسانی دارند عظیم هستند. افراد انسانی نه قادرند که تک نفره به آن امیدها و آرزوها دست پیدا کنند و نه قادرند تک نفره بر ترس‌ها غلبه کنند، بنابراین انسان به ناچار به سمت تعامل اجتماعی می‌رود.امام موسی صدر عدالت را در قالب تفاوت در شایستگی‌ها می‌بیند. عدالت به معنای آن نیست که به افراد موقعیت برابر بدهیم عدالت به این معناست که به افراد موقعیت‌هایی در جامعه داده شود که شایستگی آن را دارند. اینجاست که امام موسی صدر بر مسئولیت‌های فردی و مسئولیت‌های اجتماعی در مسیر تحقق عدالت تأکید دارد و در همین رابطه بحث مبارزه با استثمار انسان را مطرح می‌کند و اینکه استثمار انسان در مقابل مساله شایستگی‌ها و مساله عدالت وجود دارد.
۲- تعامل اجتماعی و عواطف: نکته مهم دیگر در تعاملات اجتماعی این مساله است که بسیاری از افراد به صورت مکانیکی درباره این موضوع صحبت کرده‌اند. حتی در کتاب‌های اجتماعی دوران مدرسه به ما یاد می‌دادند که مثلاً آیا تو می‌توانی در خانه گوسفند پروش دهی؟ جواب خیر است. می‌توانی در منزل گندم بکاری؟ خیر. می‌توانی در خانه نان بپزی؟ خیر. پس تو به قصاب و نانوا و کشاورز و غیره احتیاج داری و ما متقاعد می‌شدیم. در بسیاری از نقاط دنیا وقتی می‌خواهند بگویند تعامل اجتماعی ضرورت دارد اینگونه اثبات می‌کنند.بسیاری از جوان‌های ما که این مساله برایشان جا افتاده و گاهی با آن‌ها مشاجره داریم. مثلا فلانی آن کار را انجام داد، چرا تشکر کردی؟ یا می‌پرسند چرا مثلا قصاب گوشت را خرد کرد و به دستت داد چرا تشکر می‌کنی؟ این وظیفه‌اش بود. این یک نگاه مکانیکی به توزیع نقش‌ها و تعامل اجتماعی در جامعه است. به این صورت دیگر هیچ کاری تشکر ندارد و همه در هرکاری که انجام می‌دهند انجام وظیفه می‌کنند. اما متفکرانی مثل امام موسی صدر هستند که به جنبه دیگر یعنی عواطف هم توجه می‌کنند. در یک جامعه اگر عاطفه وجود نداشته باشد مردم نمی‌توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند با یک مدل مکانیکی که افراد فقط انجام وظیفه می‌کنند، تعامل شکل نمی‌گیرد و این مساله‌ای است که امام موسی صدر به خوبی به آن توجه کرده است. ما با ارتش سروکار نداریم بلکه با جامعه سروکار داریم. امروزه ثابت شده که حتی در ارتش هم عواطف مهم است. امام موسی صدر می‌گوید: »اعتدال حاصل درک وضعیت دیگران است و باعث می‌شود که انسان درد دیگران را درد خود بداند.«یعنی اگر یک جامعه بخواهد در مسیر اعتدال حرکت کند، افراد باید وضعیت یکدیگر را درک کنند که باعث می‌شود درد دیگران را درد خود بداند. مثلا وقتی سوار تاکسی می‌شوم و راننده تاکسی در گرما مشغول کار است حداقل با او حرف بزنم. امام موسی از حضرت مسیح نقل می‌کند که محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمی‌شود. اینجا است که ایشان عزلت و انزوا را راه نجات جامعه نمی‌داند و می‌گوید جامعه‌ای که انسان را در برمی گیرد باید به مثابه یک کل هماهنگ باشد و فرد نیز باید به مثابه یک فرد سازگار باشد. افراد را در جامعه اسلامی باید به گونه‌ای تربیت کنیم که سازگاری با جامعه را یاد بگیرند.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایسنا ، نسل جدید و فرزندان ما، دیدگاه‌های ما را نسبت به دین ندارند و ما باید ادبیات مناسب برای گفت‌وگو با آنها را پیدا کنیم. یکی از بلاهایی که ما با دست خودمان بر سر خود آوردیم این بود که نگذاشتیم دیدگاه‌های دیگران مطرح شود. این مطرح نشدن دیدگاه مخالف، باعث شد تا ما ضعیف شویم. امروز بسیاری از نوجوانان و جوانان متدین ما دچار مشکل هستند چون فرصت پرسش و چالش طرح دیدگاه‌های دیگری را نداشتند. ما اجازه ندادیم که بسیاری از اندیشه‌ها و فکرها مطرح شود، در حالی که اگر مطرح می‌شد، مجبور بودیم که فکر و اندیشه خود را بازسازی کنیم و این موجب پیشرفت ما می‌شد. .Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۰ ق.ظ

دیدگاه


1 − = هیچ