آیا کودکانِ معروف فضای مجازی هم کودکانِ کارند

آیا کودکانِ معروف فضای مجازی هم کودکانِ کارند

زهرا معرفت
گروه اجتماعی: بسیاری از کارشناسانِ حقوق کودک معتقدند امروزه با شکل جدیدی از کار کودکان مواجه هستیم که اگر چه در این نوع، خبری از تصویرِ کودکِ فقیر با لباس‌های کهنه و صورت‌های غمگین نیست اما می‌توان آن‌ها را نیز در زمره‌ی کودکان کار قرار داد.
کودک – اینفلوئنسرهایی که روزمرگی‌هایشان با هدف کسب درآمد، در فضای مجازی به نمایش گذاشته می‌شود. کودکان کار را احتمالا بیشتر در خیابان‌ها یا مترو و اتوبوس دیده‌ایم اما آن‌ها به شکل‌های مختلف به کار گرفته می‌شوند؛ از کار در کارگاه‌ها و زمین‌های کشاورزی و کوره‌پزخانه‌ها گرفته تا کولبری در کوه‌های صعب‌العبور و…. براساس تعریف‌های معتبر جهانی کودکان کار، کودکان کارگری هستند که به صورت مستمر به خدمت گرفته می‌شوند و کار این کودکان سلامت جسمی و روحی آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد. طبق همین تعریف بسیاری از کارشناسانِ حقوق کودک معتقدند امروزه با شکل جدیدی از کار کودکان نیز مواجه هستیم که اگر چه در این نوع، خبری از تصویرِ کودکِ فقیر با لباس‌های کهنه و صورت‌های غمگین نیست اما می‌توان آن‌ها را نیز در زمره‌ی کودکان کار قرار داد. »کودک – اینفلوئنسرها« یعنی کودکانی که روزمرگی‌هایشان با هدف کسب درآمد، در فضای مجازی به نمایش گذاشته می‌شود و از قضا طرفداران بسیاری هم دارند. کودکانی که درآمدهای کلانی برای خانواده‌هایشان می‌آفرینند اما خود دچار بحران‌های بسیاری می‌شوند. به گفته‌ی بسیاری از فعالان حقوق کودک، حریم شخصی این کودکان هر روز و هر لحظه مورد هجوم قرار می‌گیرد و آن‌ها با انواع و اقسام آسیب‌های روحی و بعضا جسمی مواجه خواهند شد. با فرشید یزدانی (فعال حقوق کودک(به بحث و گفتگو در خصوص کار کودکان و خاصه کار کودکان در فضای مجازی پرداخته‎ایم.
* از مفهوم کودک کار شروع کنیم؛ به چه کودکانی، کودکان کار گفته می‌شود و اینکه آیا با توجه به تعریفِ مرسوم کودک کار می‌توان با قطعیت گفت که کودک – اینفلوئنسرها نیز در زمره‌ی کودکان کار به حساب می‌آیند؟
من ترجیح می‌دهم به جای استفاده از اصطلاح »کودک کار« از »کار کودک« استفاده کنم. ما در واقع باید با کار کودک برخورد کنیم نه کودک کار. البته هر کاری که کودک انجام می‎دهد را نمی‌توان کار کودک دانست. کودکی که کارآموزی می‌کند و یا در فضای دوستانه – نه ناشی از جبر زندگی – برای مهارت‌آموزی و یا دلایلی از این دست، کار می‌کند را نمی‌توانیم در این دسته قرار دهیم. با این اوصاف هر فعالیتِ معطوف به کسب درآمد که باعث اخلال و نابسامانی در ابعاد مختلف جسمی، روانی، معنوی و رشد کودک شود را کار کودک می‌گوییم. این کار هم کودکی و هم بزرگسالی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این قالب می‌توانیم بگوییم که کار کودکان در فضای مجازی نیز همین مفهوم را دارد؛ یعنی کودک با هدف کسب درآمد در فضای مجازی به کار گرفته می‌شود و از این کار آسیب‌های بسیاری می‌بیند. این کودکان خیلی وقت‌ها دچار بحران هویت می‌شوند آن‌ها تحت تاثیر لایک‌ها و توجهاتی که در فضای مجازی به آن‌ها می‌شود، شخصیت کاذب پیدا می‌کنند و چون شخصیت کودک به تعداد لایکهایش در فضای مجازی، ارتباط پیدا می‌کند اگر در فضای واقعی همان توجه به او نشود اعتماد به نفسش خدشه‌دار می‌شود.
* آقای یزدانی! در خصوص چرایی این پدیده به فقر خانواده‌ها و سیاستهای کلان اقتصادی اشاره کردید و اینکه کار کودکان در واقع استراتژیِ بقای کودکان و خانواده‌های آن‌هاست؛ اما در مورد کار کودکان در فضای مجازی نمی‌توانیم علت را فقر خانواده‌ها بدانیم. بسیاری از خانواده‌هایی که فرزندان خود را در فضای مجازی اصطلاحا به کار می‌گیرند خانواده‌های متوسط رو به بالا هستند و اتفاقا درآمدهای کلانی نیز از این راه به دست می‌آورند. آیا برای چرایی کار کودکان در فضای مجازی باید به علل دیگری اشاره کرد؟
ببینید اینجا بحث نابرابری در جامعه مطرح می‌شود که اتفاقا موضوع مهمی است. نه فقط در مورد کار کودک در فضای مجازی بلکه در مطالعاتی که پیشتر در حوزه‌ی تن‌فروشی شده بود نیز بعضی از سوژه‌ها به لحاظ مالی وضعیت بدی نداشتند اما احساس نابرابری می‌کردند. نابرابری با رویکرد بازارمحور تزریق می‌شود. ضمن اینکه نباید سیاستهای کلان اقتصادی را در پایین کشیدنِ طبقه‌ی متوسط به زیر خط فقر نادیده گرفت. نیمی از جمعیت، الان زیر خط فقر هستند و این احساس نابرابری و عقب‌ماندگی می‌آورد. آن‌ها به دنبال این هستند که با کسب درآمد از این راه خود را به سطح قابل قبولی برسانند. به علاوه رویکردهای بازارمحور، رفتنِ خانواده‌ها به این سمت و سو را تشدید می‌کند. منطق بازار همه چیز را به کالا تبدیل می‌کند. مدلینگ هم از دل همین منطق در می‌آید. در این منطق آدم‌ها به همه نگاه کالایی دارند و خب به فرزندانشان هم این نگاه را دارند. آن‌ها فرزندان خود را به نمایش می‌گذارند تا از این راه کسب درامد کنند. پس بخشی به حس نابرابری برمی‌گردد و بخشی هم ناآگاهی خانواده‌ها از پیامدهای چنین کاری. شاید اگر خانواده‌ها به این آگاهی برسند که این کار چه پیامدهایی برای فرزندان آن‌ها دارد و آینده او چگونه تحت تاثیر قرار می‌گیرد، تامل بیشتری در این قضیه داشته باشند.
* آقای یزدانی! چرا بعد از سال‌ها ما نتوانستیم با مسئله‌ی کار کودکان برخورد کنیم؟
در واقع باید بگوییم عزم جدی برای مقابله با این وضعیت وجود ندارد که دلایل متفاوتی هم دارد؛ اما یکی از مهم‌ترین دلایل این است کودکان در حوزه‌ی قدرت جایی ندارند. آن‌ها رایی ندارند تا نظرِ روسای جمهور را به خود جلب کنند در نتیجه ما هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌بینیم که به این مشکل به صورت جدی ورود کند و حتی در زمان تبلیغات هیچ برنامه‌ای برای رفع این مشکل ارائه نمی‌دهند، چون کودکان نه صدا دارند و نه رای. نکته‌ی بعدی به خلاء حوزه‌ی سیاستگذاریِ اجتماعی در کشور برمی‌گردد. در مواجهه با این مسئله برنامه‌ای جدی ارائه نشده است. زمانی در دهه‌ی ?? وزارت رفاه یک برنامه‌ی ساماندهی تصویب کرد اما به محاق رفت و در سال ۹۲ مجددا در مورد آن صحبت شد و جلسه برقرار شد اما دوباره کنار گذاشته شد و عملا هیچ اتفاقی نیفتاد. همین بودجه‌ی سال ۱۴۰۱ را نگاه کنید؛ ببینید چقدر بودجه برای حوزه‌ی اجتماعی و چقدر برای حوزه‌های غیر اجتماعی و یا حتی ضد اجتماعی تخصیص داده شده است. خیلی اوقات می‌گویند ما بودجه نداریم اما واقعیت این است که ما مشکل تخصیص بودجه داریم. حوزه‌ی اجتماعی معمولا در بودجه کشور مغفول می‌ماند و طبیعتا حوزه‌ی کودک نیز بخشی از این حوزه است. علاوه بر بحث بودجه، این موضوعات در اولویت برنامه‌ای ما هم قرار ندارد. زمانی هم که تصمیماتی گرفته می‌شود معمولا اقدامات هیجانی است. در بهزیستی یا وزارت کشور طرحی می‌دهند که اصلا قابل اجرا نیست. به طور مثال وزارت کشور چند سال پیش طرحی راه انداخت به نام قرارگاه حوزه‌ی اجتماعی؛ خب سوال من این است که اصلا قرارگاه چه نسبتی با حوزه‌ی اجتماعی دارد؟! این یک مفهوم نظامی است و نه اجتماعی. همین کلمه‌ی قرارگاه نشان می‌دهد آنچه در ذهن دست‌اندرکاران است نوعی سرکوب است و نه حل مسئله.
* در مورد حل مسئله‌ی کار کودک در فضای مجازی صحبت کنیم. خب اساسا این یک پدیده‌ی نسبتا جدیدی است. نقش حاکمیت در این زمینه چیست و به طور کلی چگونه می‌توان به این مسئله ورود کرد؟
حاکمیت نقش بنیادین دارد. اما خب این نگرانی هم وجود دارد که نقش مخرب داشته باشد؛ یعنی به جای اینکه به بنیان مسئله بپردازد و استراتژی‌ها را تغییر دهد با مسئله حذفی برخورد کند. حاکمیت ابزار آگاهی‌رسانی را در دست دارد. از طرفی پلیس فتا خط مشی مشخصی در این عرصه ندارد. البته من نمی‌گویم پلیس فتا وارد شود چون هنوز استراتژی‌ای وجود ندارد و اگر هموجود داشته باشد می‌رود در قالب سند ملی حقوق کودک. بنابراین نقش حاکمیت در این زمینه نیز اساسی است اما خب اینکه از چه مسیری به قضیه ورود می‌کند مهم است. بخش مهمی آگاهی‌بخشی است و بخش دیگر مدیریت این فضا با رویکرد اجتماعی و حفاظت از بچه‌ها است.
* در مورد نقش آگاهی دهی به والدین بگویید.
البته من نمی‌گویم فرهنگ‌سازی تاثیرگذار نیست. حل مسئله‌ی کار کودک نیاز به بررسی ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد اما نباید همه چیز را به بحث فرهنگی تقلیل بدهیم. فرهنگ در حل مسئله‌ی کار کودک مهم است و البته در مورد کار کودکان در فضای مجازی اهمیت بیشتری دارد از این بابت که سطح اقتصادی متفاوت است.
* والدین این کودکان خیلی اوقات قبول نمی‌کنند که حضور پررنگ فرزند آن‌ها در فضای مجازی و این چنین به تصویر کشیدنِ آن‌ها می‌تواند به فرزندشان آسیب برساند.
به طور مثال برخی از آن‌ها می‌گویند مگر قبلا کودکان در تبلیغات و یا فیلم و سریال‌ها حضور نداشتند. به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایلنا، جنس این کار با آن کار فرق دارد. در آنجا بحث رضایت کودک مطرح می‌شود. اما در اینجا خیر و تمام زندگی کودک به نمایش گذاشته می‌شود. حریم شخصی بخشی از حقوق کودک است و باید رعایت شود. به هر حال نمونه‌هایی از این موارد در کشورهای دیگر اتفاق افتاده؛ افرادی بودند که در سن بزرگسالی بابت انتشار عکس خود در کودکی شکایت کرده‌اند. آن‌ها نسبت به انتشار عکس‌ها و فیلم‌های خود احساس بدی داشتند و آسیب دیده‌اند. به هر حال اینها وجود دارد.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱۹ ق.ظ

دیدگاه


2 × = ده