ويژه روز جهاني کودک
آسیبشناسی ادبیات کودک و نوجوان
علی رزم آرای
مقدمه:بچههای امروز دوست ندارند که ما از مهربانیهای روستایی که در کودکیمان در آن زندگی کردهایم، برایشان قصه بسازیم. آنها در شهر بزرگ شدهاند و اهل شهربازی و کامپیوترند. بنابراین اگر داستان را به روستا میبریم، بوی نان تازه و هوای پاک، توجهشان را جلب نمیکند … از سوی دیگر بچهها از صبح تا شام، از پدر و مادر گرفته تا معلم و مربی و ناظم و مجریان تلویزیونی و کارتونهای ایرانی نصیحت میشوند و همین برایشان کافی است. دیگر نمیخواهند در داستان، حرفهای این چنینی بخوانند. داستاننویسان ما هم باید تعهد را، هممعنی پند گفتن نگیرند … بچههای ما، مثل همه بچههای دنیا میخواهند شخصیتهایی از جنس خودشان در داستانها باشند. بچههایی که یواشکی سراغ مربّا میروند، از دارو متنفرند، از آمپول میترسند، سه بار مسواک زدن در روز را نمیفهمند، حتی اگر درسخوانند هم، بازی را ترجیح میدهند، از شاگرد اولها بدشان میآید و نمیتوانند تصور کنند که بچهای چیزی را به تعطیل شدن مدرسه ترجیح دهد. حتی باادبترین بچهها هم دوست دارند ادای معلمشان را در آورند و دیر بزرگ شوند. به همین دلیل است که از ماجراهای “رامونا” و “هنری زلزله” و “گودون” و “نیکولا کوچولو” لذت میبرند. حتی دوست دارند پندها را هم با خوشمزگی بشنوند و مهارتهای اجتماعی را در لابهلای شیطنتها بیاموزند. بنابراین نوشتههای برایان موزس را میخوانند؛ اما ادبیات تعلیمی ما را نگاه هم نمیکنند … نوجوانها دوست دارند به جای این که بشنوند جاهای ناشناخته چه خطراتی دارند، از سرزمین اشباح سر در بیاورند و داستانهایی بخوانند که آنها را بترساند. برای همین پول میدهند و کتابهای “دارن شان” و “ال استاین” را میخرند تا دنیای کودکی و نوجوانی را تجربه کنند. همان دنیایی که ادبیات کودک و نوجوان ما، کم دارد.برخی از نویسندگان و کارشناسان کودک و نوجوان هم میگویند مشکلات عمده عبارتند از: نبود نشر حرفهای در ایران نبود حمایتهای حداقلی دولتی از ناشرانی را که در عرصهی بینالمللی فعالیت میکنند، نبود مترجمانی که قابلیت ترجمهی آثار ادبی به زبان مقصد را داشته باشند و مشکل عدم عضویت کپیرایت؛ و برخی دیگر از کارشناسان، رشد ترجمهی کتابهایی با موضوع سِحر و جادو و توجه مترجمان به این موضوعها … و ضعف ترجمه و رعایت نکردن فارسینویسی درست در برخی ترجمهها و همچنین معرفی نکردن نویسندهی اصلی کتابها را از جمله موارد نامطلوب ادبیات کودک میدانند؛ و اگرچه در زمینهی شعر کودکان قدمهای مهمی برداشته شده و عرصهی ادبیات کودکان پیشدبستانی و دبستانی پربار بوده است، در مورد نوجوانان آثار مهم و پرطرفدار چندانی به وجود نیامده است … و بهرغم گسترش استفاده از اینترنت و برپایی نمایشگاههای کتاب و حضور گستردهی مردم در آنها، بازار کتاب همچنان از دسترس کودکان و نوجوانان قشرهای کمدرآمد دور است.
گروه فرهنگی: ادبیات کودک از بخشهای مهم ادبیات به شمار میرود. برای این که بفهمیم ادبیات کودک از چه جایگاهی در ادبیات ما برخوردار بوده و با چه آسیبهایی رو به رو میباشد، ضروری است ابتدا به پیشینه و خصوصیات آن نیز نگاه مختصری بیندازیم.
پیشینه: ادبیات کودک در سال ۱۷۶۲ م توسط روسو مطرح گردید و در سالهای ۱۸۱۲ -۱۸۱۴ چند کتاب مربوط به قصه های کودکانه در آلمان به نشر رسید. در قرن ۱۹ هانس کرستن اندرسن با نشر کتابهایی در این زمینه، پدر ادبیات کودک لقب داده شد. کتابهای جوجه اردک زشت از کرستن، لاس برای پادشاه، دختر کبریت فروش سرباز صلیبی از شمار کتابهایی اند که در همین دوران انتشار یافتند. در افغانستان ادبیات کودک از زمان حکومت امان الله خان وارد مطبوعات کشور گردید و سراج الاطفال نخستین نشریه ای بود که در زمان وی به نشر میرسید. بعد از سراج_الاخبار ادبیات کودک نشیبهای بسیاری داشته است. تحولات سیاسی- اجتماعی بر روند ادبیات کودک نیز تأثیر گذار بوده است. در دور? معاصر ادبیات کودک به عنوان بخشی از ادبیات ما مورد توجه تعدادی از شاعران و نویسندگان قرار گرفته است. کتابهایی نیز در این زمینه منتشر گردیدهاند.
تاریخچه ادبیات کودک و نوجوان در ایران: پیشینهی ادبیات کودک و نوجوان در ایران را چنین بخشبندی کردهاند: پیش از اسلام، پس از اسلام تا دورهی مشروطه، پس از مشروطه تا ???? خورشیدی، از ???? خورشیدی تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ از ???? خورشیدی تا دو دههی بعد.
توضیح این که تا قرن سیزدهم قمری، فرزندان اکثر مردم ایران از ادب عامیانه و ادبیات دینی بهرهمند میشدند. گرچه در سابقهی دو هزار و اندی سالهی ادب پارسی ممکن است به آثاری برخوریم که در آن از کودکی ذکری به میان آمده است، جوّ غالب در این آثار به گونهای است که کودک وقتی ظاهر شده است که باید مخاطب پند و اندرز باشد. شاید فقط بخشی از این ادبیات را که تحت تأثیر خاطرههای کودکی نوشته و سروده شده است بتوان مستثنی دانست؛ مانند بعضی از حکایتهای سعدی و داستانهای تمثیلی عطار و نظامی. با این همه، بر اساس شواهد تاریخی، در این دوران طولانی کودکان و نوجوانان به طور غیرمستقیم و گاه مستقیم با هدف آموزش و سرگرمی از آثاری چون درخت آسوریک، اندرز خسرو گواتان، یادگار زریران، شاهنامه، کلیله و دمنه، قابوسنامه، بوستان و گلستان، منطقالطیر، قصههای قرآن، موش و گربه، مثنویهای شیر و شکر و نان و حلوا و کتابهایی چون حسینکرد شبستری و امیرارسلان بهره میگرفتهاند.
خصوصیات ادبیات کودک:ادبیات کودک ویژگیهای زیادی دارد چرا که با جهان وسیع و ناشناخت? ای سروکار دارد. بنابراین بررسی ادبیات کودک باید با شناخت دقیق کودک همراه باشد. از آن جایی که کودکان بر اساس زندگی در محیطهای گوناگون تفاوتهای بسیاری از لحاظ خلقی و انسانی باهم دارند، ادبیات کودک نیز در این موضِع بر وضع گوناگونی میچرخد و خصوصیات متفاوتی پیدا میکند. ما در این جا به چند خصوصیت عمده اشاره میکنیم:
۱- سادگی و غیر رسمی بودن زبان: کودک هنوز زبان رسمی را نمیداند. با لغات و اصطلاحات آشنایی ندارد. از این رو زبان ادبیات کودک نیز باید زبان غیر رسمی و قابل فهم باشد. زبان غیررسمی زبانی است که به قواعد دستوری و شگرد های زبان شاعرانه پایبند نمیباشد. بیشتر تابع لحن و آواهاست. جنبه های عاطفی در آن نمود بارزتری دارد.
۲-عینیت: زبان ادبیات کودک باید دیدنی و عینی باشد؛ زیرا جهان کودک جهان دیدنیهاست. کودک بیشتر از مفاهیم به اشیا علاقه نشان میدهد. رنگها را انتخاب میکند و به رنگ مورد پسند خود دلبستگی پیدا مینماید. نقاشیها را میپسندد و رنگهای گرم را خوش دارد.
۳-امید و نشاط: کودک هنوز از درک مسایل کلان، اتفاقها، مصایب و مشکلات عاجز است. او مشکلاتی را که دامنگیر خانواده یا جامعهاش میباشد نمیتواند درک کند. شادیهای بزرگ مثل رخداد های بزرگ را نمیفهمد. از این جهت باید یک اثر ادبی به جنبه های شادی بخش وامید_دهنده بیشتر از بیش توجه نماید. طوری با کودک برخورد کند که برای وی جذابیت و شیرینی داشته باشد.
۴-محیط مناسب: ادبیات کودک در حقیقت محیطی است برای زندگی ذهنی کودکانه؛ لذا لازم است شاعر یا نویسنده این محیط را طوری طراحی و بنا نماید که با خوی و عادت و خصلتهای کودکانه سازگاری داشته باشد. ۵-نیرودهندگی: ادبیات کودک تنها وسیل? تفریح و بازی نیست. ادبیات کودک باید به کودک توان و نیرو ببخشد. ذهن کودک را تربیت کند. روان او را پرورش دهد. او را آماده کند تا در برابر مسایل کلان و یا مصایب از خود بردباری نشان دهد. اگر چند اثر ادبی که برای کودک آفریده میشود، از جنبه های عینی بیشتر استفاده میگردد، اما این تصویرها باید به گونه ای باشند که کودک را پرورش فکری بدهند و مفاهیم را در پرد? تصویر بیان نمایند.
آسیب¬های ادبیات کودک:بعد از شناخت پیشینه و خصوصیات ادبیات کودک می¬پردازیم به بررسی آسیب شناسان? ادبیات کودک بررسی ادبیات کودک وابسته به ارزیابی محیط اجتماعی و فرهنگی دور? معاصر میباشد. جامعه ایران قریب به چهار دهه از انقلاب را پشت سر گذرانده است. بر اساس وقوع انقلاب بنیان¬های معرفتی آن دستخوش تغییرات گردیده است. ناملایمات و تندی¬های روزگار آسیب¬های کلانی را بر وضع فرهنگی ما وارد کرده است (ازجمله جنگ تحمیلی ۸ ساله، تهاجم فرهنگی و …) و از دیگر سو موجب تحولات اساسی در فرهنگ و ادب ما شده است. اما در یک دهه اخیر، ادبیات کودک هم از لحاظ کمی وهم از نظر کیفی در سطح بسیار نازلی قرار داشته است. جز شاعران و نویسندگان خاص کسی را نمی¬توانیم پیدا کنیم که به این مهم به درستی توجه کرده باشند. اما در همین دوره معاصر تعدادی از شاعران و نویسندگانی هستند که به ادبیات کودک به صورت جدی نگاه می_کنند و آن را در مرحله جدیدی قرار دادهاند. از این رو ضروری است که به برخی از کاستیهای ادبیات کودک به صورت کلی اشار? کوتاه داشته باشیم:
۱-محدودیت چاپ و نشر: در حال حاضر نشر کتاب در کل و ادبیات کودک بالخصوص نسبت به گذشته رونق چندانی ندارد. اگر در بازار کتاب فروشی¬ها بگردیم کمتر میتوانیم آثار ادبی کودکانه شاخص را به دست آوریم. شاید در یک سال، یک یاد و کتاب به نشر برسد. این امر میرساند که ادبیات کودک در حال حاضر و در عرصه چاپ و نشر با چه مشکل عمده رو به رو میباشد.
۲-بی توجهی نهادهای مسئول: ارگانهای دولتی و نهادهای فرهنگی آنچنان که باید به این مهم (آثار شاخص) توجه ندارند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شورای کتاب کودک و… از سوی دیگر مسئله زبان مادری نیز در مورد قابل طرح است.
۳-نبود کودکان آفرینش گر: ادبیات کودکان متعلق به کودک است. بنابراین باید به دست خود کودک آفریده شود. اما تا حال ما شاهد تولید آثار ادبی توسط کودکان نبوده¬ایم. شاید دلیل آن همان بی¬توجهی ارگان¬های مربوطه (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش) باشد.
۴-تلاشهای فردی: تلاشهایی که در راستای ادبیات کودک صورت میگیرد فردی است نه گروهی؛ درحالیکه کار در ادبیات کودک به صورت گروهی تأثیر بیشتر بر روند رشد و توسعه آن دارد.
۵-برخورد بزرگ سالانه: برخورد نویسنده و شاعر نسبت به کودک بیشتر برخورد بزرگ سالانه است. از موقعیت یک پدر و یا برادر بزرگ سخن می¬گوید. کودک در وضعیتی قرار دارد که باید مقلد و فرمانبردار باید باشد تا صاحب ایده و اراده. تمام فعالیت¬های او وابسته به فرمایش دیگران است.
۶-زبان و حال متفاوت: زبان کودک در آثار ادبی زبانی است که با خود کودک تفاوت چشم گیری دارد. زبان شعرها و داستانها جنبه رسمی دارد. اشیای مورد استفاده در آثار نیز متناسب با حال کودک نیستند. به مسئله رنگ و اشیا کم¬تر توجه گردیده است (نرم¬افزاری شدن صرف)، اسباب بازی به صورت بسیار ضعیف در آثار ادبی دیده می¬شود.
۷-محیط غیر متناسب: کودک در فضای کاملا ً کودکانه و با ذهنیت و روان کودکانه زندگی می¬کند. این مسئله در آثار ادبی به ندرت دیده می¬شود. نویسنده یا شاعر فضایی را برای کودک خلق میکند که با واقعیت¬های بیرونی وجهان پیرامونی کودک هیچ سازگاری ندارد. در حقیقت فضایی ذهنی خود را به تصویر کشیده است نه کودک.
راهکارها: حال چه کسی مسئولیت دارد تا این کمبودیها را مرتفع سازد و این کاستی¬ها را از ادبیات کودک بردارد؟ بخشی از مسئولیت¬ها به خانواده¬ها، دولت و نهادهایی برمی گردد که چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این امر دخیل هستند.
ایجاد بستر مناسب برای رشد کودک تا مرحله خلق آثار ادبی، چاپ و نشر مجلات و نشریات مخصوص کودک، راه اندازی مسابقات، تشویق برگزاری نمایشگاه¬ها، تأسیس کتابخانه¬های رسمی برای کودکان، و… از مسئولیت¬ها و وظایف این نهادها به شمار می¬آیند. اما در عین حال مؤلفین و کسانی که در راستای ادبیات کودک فعالیت می¬کنند هم نباید از این موضوع غافل بمانند که اثر ادبی کودکانه می¬آفرینند. بنابراین باید به دنیای واقعی و عینی کودک توجه نموده آثاری را بیافرینند که با آن مغایرت نداشته باشند.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۵:۳۰ ق.ظ