فرارهای مالیاتی در سایه قوانین مبهم و پیچیده حقوقی

فرارهای مالیاتی در سایه قوانین مبهم و پیچیده حقوقی

گروه اقتصادی: فرار مالیاتی پدیده ای است که اغلب نظام های مالیاتی، کم و بیش با آن روبه رو هستند اما در این نوشتار می خواهیم به مفهوم فرار مالیاتی و علل پیدایش این پدیده بپردازیم.
فرار مالیاتی به معنی توسل به وسایل متقلبانه و اقدام های غیر قانونی برای نپرداختن مالیاتی است که شخص مکلف به پرداخت آن می باشد. فرار مالیاتی امروزه به عنوان یکی از چالش های اساسی کشورها در سراسر دنیا تلقی می شود زیرا موجب کاهش درآمد قانونی دولت می شود و تأثیرات منفی بر انجام وظایف و کارکرد حکومت دارد. این پدیده موجب تحقق نیافتن اهداف پیش بینی شده درباره درآمدهای مالیاتی و اجرای برنامه های دولت و محقق نشدن عدالت مالیاتی و عدالت اجتماعی می شود. بنابراین می توان گفت مهمترین مسأله و مشکل نظام های مالیاتی محسوب می شود.
لازم به یادآوری است که در کنار پدیده فرار مالیاتی، اصطلاح مشابه دیگری تحت عنوان »اجتناب مالیاتی« وجود دارد که به معنی استفاده از راهکارها و گریزگاه های قانونی برای نپرداختن یا کم پرداختن مالیات است. بنابراین با فرار مالیاتی تفاوت اساسی دارد. زیرا اجتناب مالیاتی توسل به وسایل قانونی است و جرم محسوب نمی شود. اما فرار مالیاتی توسل عمدی به وسایل غیرقانونی و جرم است. فرار مالیاتی به شیوه های مختلف انجام شده که در همه آنها در هر حال، هدف نپرداختن مالیات به طور کلی یا جزئی یا تلاشی برای شناسایی نشدن مؤدی یا دسترسی نیافتن به وی است.
فرار مالیاتی همانند جرم، پدیده ای چندوجهی است و دلایل گوناگونی دارد و به طور معمول علل و عوامل مختلف حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را برای آن برمی شمارند.
هر اندازه قوانین مالیاتی زیاد پیچیده و غیرشفاف و مبهم باشند و درک آنها برای مؤدیان مشکل باشد، تمکین از آنها کمتر خواهد بود و انگیزه فرار مالیاتی را بیشتر می کند . در عین حال نیز موجب رشد فساد مالیاتی می شود.
بدون تردید اگر قوانین مالیاتی به گونه ای وضع شوند که مؤدیان احساس کنند عدالت مالیاتی رعایت نشده است انگیزه و تلاش برای فرار از مالیات در آنها تقویت می شود. همچنین اگر احساس کنند قانون ناعادلانه اجرا شده چنین انگیزه ای را در پی خواهد داشت. بالا بودن نرخ مالیات و وجود نرخ های تصاعدی، تمایل و انگیزه برای فرار مالیاتی را بیشتر می کند. بدین خاطر در نظام های مالیاتی سعی می شود با گسترش پایه های مالیاتی میزان معافیت ها را کم کنند و نرخ های مالیاتی و تعدد آنها را کاهش دهند تا انگیزه فرار مالیاتی نیز کم شود.
احترام به مؤدیان و تبیین مناسب حقوق شهروندی ایشان در قوانین مالیاتی و رعایت آنها در مقام عمل و اجرای قانون موجب رضایت و همکاری مؤدیان مالیاتی در انجام تکالیف قانونی و پرداخت مالیات می شود و هرگونه بی توجهی به این موضوع در روحیه و عملکرد مؤدیان تأثیر منفی داشته و انگیزه فرار مالیاتی را به همراه خواهد داشت.
پیش بینی نکردن ساز و کارهای جلب مشارکت و همکاری و تمکین داوطلبانه مؤدیان مالیاتی در قوانین مالیاتی نظیر تشویق های مالیاتی و نظام خوداظهاری و غیره موجب بی رغبتی مؤدیان به پرداخت مالیات و شکل گیری انگیزه های فرار مالیاتی در آنها می شود.
ضمانت های اجرایی مانند جرم انگاری فرار مالیاتی و ابزارهای تمکین اجباری مؤدیان مالیاتی به پرداخت مالیات محسوب می شوند. ناکافی و کارآمد نبودن این ضمانت اجراها نقش بسزایی در ایجاد انگیزه فرار مالیاتی دارد.
با توجه به اینکه وظیفه اصلی نظام اجرایی و اداری مالیات درواقع شناسایی مؤدیان و فعالیت های اقتصادی و تشخیص و وصول بموقع مالیات است بدون شک ناکارایی و ضعف سازمان مالیاتی، امکان وانگیزه فرار مالیاتی را فراهم می کند.
به عنوان مثال بررسی ها نشان می دهد که حجم بالای اقتصاد زیرزمینی یکی از مهم ترین نمودهای فرار مالیاتی است که ناشی از ناکامی دستگاه مالیاتی در شناسایی مؤدیان مالیاتی و فعالیت های اقتصادی است.
متأسفانه در ایران هم حجم بالایی از اقتصاد را شامل می شود که معادل آن فرار مالیاتی وجود دارد. مهم ترین عوامل ناکارآیی در عملکرد دستگاه مالیاتی را می توان نداشتن سامانه جامع اطلاعات مالیاتی، استفاده نکردن از فناوری اطلاعات و خدمات الکترونیکی مالیاتی، کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص و غیره برشمرد که در مجموع موجبات سهل شدن فرار مالیاتی را فراهم می کند.
فساد مالیاتی یکی از شایع ترین انواع فساد مالی در بخش دولتی محسوب می شود. دستگاه مالیاتی نیز به عنوان یک دستگاه قضاوتی مالی، به دلیل ویژگی ها و ماهیت خاص فعالیت های آن، زمینه شکل گیری پدیده فساد مالی را دارد. مطالعات نشان می دهد یکی از مهم ترین علل بروز فساد مالیاتی، تمایل نداشتن مؤدیان به پرداخت مالیات یا به عبارتی فرار مالیاتی است که به طور معمول از طریق پرداخت رشوه به مأموران مالیاتی در پی آن هستند.
فساد موجب کاهش دریافت مالیات از سوی دولت و سلب اعتماد عمومی به دستگاه مالیاتی و حکومت می شود و منجر به تبعیض بین مؤدیان در پرداخت و بی عدالتی مالیاتی خواهد شد.
در اغلب تحقیقات انجام شده، ضعف فرهنگ مالیاتی یکی از مهم ترین علل و عوامل فرار مالیاتی نام برده شده است.
فرهنگ مالیاتی عبارت است از یکپارچگی تمام نهادهای رسمی و غیر رسمی مربوطه که با نظام مالیاتی و اجرای عملی آن در ارتباط است. فرهنگ مالیاتی می تواند متأثر از فرهنگ عمومی جامعه باشد. همچنین یکی از عوامل مهم در شکل گیری فرهنگ مالیاتی ضعیف، رانتی بودن اقتصاد کشور است.بدون تردید ضعف فرهنگ مالیاتی می تواند عاملی بسیار مؤثر در افزایش فرار مالیاتی و کاهش میزان تمکین مالیاتی باشد.
بر اساس تحقیقات انجام شده، نبود فرهنگ مناسب در جامعه در زمینه مالیات، بر فرار مالیاتی افراد مؤثر است.
متأسفانه این فرار مالیاتی و طفره رفتن از پرداختن مالیات در میان مردم عیب به شمار نمی آید و مؤدیان به خاطر فرار از پرداخت مالیات نه تنها احساس شرمندگی نمی کنند، بلکه به علت جو حاکم بر جامعه، این کار را به حساب ذکاوت خودشان می گذارند و نمونه بارز آن را می توان فرار مالیاتی فوتبالیست ها در ایران نام برد که در ظاهر قبح اجتماعی برای آن قائل نیستند و با وجود درآمدهای بالا، خود را مستحق پرداخت مالیات نمی دانند و متأسفانه به علت جایگاه اجتماعی ورزشکاران و اینکه برخی آنها را الگوی خود می دانند، انگیزه فرار مالیاتی تقویت و تشدید می شود. این نمونه نشان می دهد ضعف فرهنگ مالیاتی در ایران نقش مؤثری در فرار مالیاتی دارد.
از لحاظ اقتصادی یکی از عوامل مؤثر در فرار مالیاتی میزان درآمد است. طبق بررسی ها، با افزایش سطح درآمد، میزان میل و ارتکاب به فرار مالیاتی نیز افزایش می یابد، زیرا به طور معمول ثروتمندان با استخدام افراد متخصص و با پرداخت رشوه به مأموران مالیاتی، دنبال یافتن راه های فرار از پرداخت مالیات هستند.
یکی دیگر از عوامل اقتصادی، وجود بحران های اقتصادی مانند تورم و رکود و مواجه شدن بنگاه ها و فعالان اقتصادی با مشکلات اقتصادی و مالی است که زمینه فرار مالیاتی را ایجاد می کند. از نظر سیاسی، نوع نگرش مردم به نظام حکومتی حاکم و عملکرد سیاسی آن در تمکین و فرار مالیاتی بسیار مؤثر است.
در این راستا میزان مشارکت مردم در اداره کشور و درجه مردم سالاری در مقبولیت و اعتماد مردم به حکومت نقش بسزایی دارد و کمرنگ شدن آن، نپرداختن مالیات از سوی مردم را به همراه خواهد داشت.
از دیدگاه اجتماعی نیز باید گفت عینیت یافتن اینکه پول مالیات چگونه برای تأمین نیازهای اساسی و خدمات عمومی جامعه، ایجاد زیربناهای اجتماعی و اقتصادی، رفع فقر و نابرابری و کاهش فاصله طبقاتی، برقراری عدالت توزیعی و بسط عدالت اجتماعی و توسعه و پیشرفت کشور هزینه می شود در نگرش اجتماعی به پدیده مالیات و تمکین یا فرار از آن تأثیرگذار است و هرگونه برداشت منفی مردم در این زمینه، بی انگیزگی در پرداخت مالیات و انگیزش فرار مالیاتی را در جامعه رواج خواهد داد.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۵:۱۶ ق.ظ

دیدگاه


شش + 9 =