علامه طباطبایی فیلسوفِ عارف

علامه طباطبایی فیلسوفِ عارف

گروه معارف:علامه سید محمد حسین طباطبایی فیلسوف و اندیشمندی وارسته در زمینه تفسیر، حکمت و اخلاق بود. وی آثار فراوانی را نگاشت و شاگردان برجسته یی را تربیت کرد.
علامه طباطبایی به سال ۱۲۸۱ خورشیدی در شهر تبریز دیده به جهان گشود. در سن پنج سالگی مادر و در سن ۹ سالگی پدر خود را از دست داد. طباطبایی از سال۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ به مدت ۶ سال پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می شد آثاری چون گلستان و بوستان سعدی را فراگرفت. وی علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر »علینقی خطاط« به یادگیری هنر خوشنویسی پرداخت.
تحصیل ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه ی وافر وی پاسخ گوید از این جهت به مدرسه ی »طالبیه« تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب، علوم نقلی، فقه و اصول پرداخت. همچنین از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ مشغول فراگیری دانش های مختلف اسلامی شد. طباطبایی در ۲۵ سالگی به همراه برادرش به نجف اشرف سفر کرد و ۱۰ سال در این شهر مشغول تحصیل شد. وی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد »سید ابوالقاسم خوانساری« که از ریاضی دانان مشهور آن زمان بود فراگرفت. دروس فقه و اصول را نزد استادان برجسته یی چون آیت الله نائینی و آیت الله اصفهانی آموخت. طباطبایی فلسفه را از »سید حسین باد کوبه ای« و معارف الهی و اخلاق را از محضر عارف برجسته آیت الله »سید علی آقا قاضی طباطبایی« آموخت. وی به علت سختی معاش و مشکل های مادی مجبور شد به ایران بازگردد و به کشاورزی و زراعت بپردازد.
البته این امر موجب نشد که طباطبایی تحصیل و تحقیق علمی خود را به کناری وانهد. اوضاع زندگی طباطبایی پس از ۱۰سال تا حدودی سامان گرفت و همین امر موجب شد تا وی تصمیم بگیرد که به قم مهاجرت کند. از شاگردان طباطبایی که در محضر وی تربیت شدند می توان از »مرتضی مطهری«،»سیدمحمد حسین بهشتی« آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی نام برد. وی عاشق علم و دانش بود و بر این اساس در زمینه های مختلف علمی صاحب نظر بود تا جایی که در توسعه و گسترش علومی مانند فقه، اصول، جبر، هندسه فضایی، حساب استدلالی، ادبیات عرب، معانی و بیان سهمی بسزا ایفا کرد.
این عالم برجسته روز بیست و چهارم آبان ۱۳۶۰ خورشیدی در سن ۸۱ سالگی در شهر قم دیده از جهان فرو بست.
*آثار
علامه آثاری همچون »رساله در توحید« »رساله در اسماء الله«، »رساله در افعال الله« »الانسان قبل الدنیا«، »الانسان فی الدنیا«، »الانسان بعد الدنیا«، »رساله النبوة و الامامه«، »رساله وسائط«و »رسالة الولایه« را به زبان عربی نگاشت. کتاب های همچون»شیعه در اسلام«، »قرآن در اسلام«، »وحی یا شعور مرموز«، »اسلام و انسان معاصر«، »حکومت در اسلام«، »سنن النبی«، »علی و فلسفه الهی«، »خلاصه تعالیم اسلام«و »رساله در حکومت اسلامی« را به زبان فارسی نوشت.
با این حال در میان آثار طباطبایی ۲ اثر دارای ویژگی ها و برجستگی های فراوانی هستند. نخست کتاب اش در زمینه تفسیر با عنوان »تفسیر المیزان« در ۲۰جلد است که در آن از روش »تفسیر قرآن به قرآن« استفاده کرده است. اثر مهم دیگر وی »اصول فلسفه و روش رئالیسم« است. این کتاب شامل ۱۴ مقاله ی فلسفی است، که طی دهه های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی تالیف شده و شهید مطهری آن را با رویکرد فلسفه ی تطبیقی شرح داده است. این کتاب نخستین و یکی از مهمترین کتاب هایی است که به بررسی مباحث فلسفی با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفه ی جدید غربی پرداخته است.
*تفسیر قرآن
بی شک تفسیر المیزان یکی از مهمترین تفسیرهای قرآن کریم است. علامه طباطبایی در این کتاب بیست جلدی علاوه بر تفسیر آیات و بحث های لغوی در بخش هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی فلسفی و اجتماعی را نیز مطرح کرده است.
توجه به دنیای امروز، نقش جامعه در تربیت دینی، نقد و بررسی جایگاه علوم جدید در تفسیر قرآن و نقد گسترده ی آرای تفسیری مفسران قدیم و جدید، از جمله مولفه های تفسیری المیزان است.در این تفسیر احادیث و روایات مرتبط با آیات مورد نظر از منابع حدیثی و کتاب‌های معتبر عالمان شیعه و سنی نقل شده است. در واقع اگرچه راز مهم و درخشندگی پرشکوه تفسیر المیزان بهره بردن از شیوه ی تفسیر قرآن به قرآن است اما این امتیاز ارزنده هرگز علامه را از نگرش عمیق و تتبع دقیق در روایات و سنت معصومین(ع) باز نداشته است.
*فلسفه نوصدرایی
علامه طباطبایی پس از ملاصدرا دنباله ی »حکمت متعالیه« را پی گرفت. وی در دیدگاه برخی از پژوهشگران فلسفه، یک فیلسوف تمام عیار پس از »صدرالدین شیرازی« است. علامه توانست در نگرش فلسفی حکمت متعالیه صدرایی یک دگرگونی را ایجاد کند بر این اساس می توان وی را صاحب فلسفه نوصدرایی دانست. در واقع فلسفه ی نوصدرایی به نوعی بازسازی و نوسازی فلسفه ی صدرایی است که مبتنی بر نگرش های فلسفی ملاصدرا است.
درباره ی جایگاه علامه طباطبایی در فلسفه اسلامی بایستی گفت که وی از تنها فیلسوفانی است که پس از ملاصدرا توانست در برخی موارد با ملاصدرا هماوردی کند. وی توانست در زمینه‌ی »ادراکات اعتباری« نظامی نو بسازد در حالی که هیچ فیلسوفی پیش از علامه به چنین نظامی دست پیدا نکرده بود. در واقع ادراکات اعتباری با ساحت ها و روابط اجتماعی در پیوند است.
*اخلاق و عرفان
علم اخلاق علم شناخت ارزش ها و ایجاد دگرگونی در زندگی انسان است به نحوی که زندگی انسان را توام با فضیلت کند. در واقع علم اخلاق حد واسط میان علم عقاید و علم احکام است که میان این ۲ نوع معرفت ارتباط برقرار می کند. به گونه یی که رفتارهای اجتماعی، ظهور و بروز اخلاق و عقاید انسان است چرا که خلقیات هر فـرد، ظهـور عقایـد و آرمان های اوست.
علامه طباطبایی اخلاق را دارای مراتب می‌داند و به سه نوع »اخلاق عرفی«، »اخلاق عقلی« و »اخلاق عرفانی« باور دارد. اخلاق عرفی به »عقل اجتماعی« پایبندی دارد، اخلاق عقلی بر »عقل برهـانی« تکیه دارد و اخلاق عرفانی بر »شهود« بنا می شود. حرکت و سیر حیات اخلاقی هر فرد از اخلاق عرفی شروع می شـود و می تواند به مرحله ی اخلاق عقلی و عرفانی ارتقاء پیدا کند. این سه مرتبه از اخلاق درجه های متفاوت از یک حقیقت واحدند و با یکدیگر قابل جمع اند و نسبت به هم در حکم ظاهر و باطن هستند. همچنین درک عرفی آشکارترین درجه فهم فـضیلت، درک عقلانی درجه میانی آن و درک عرفانی عـالی ترین مرتبـه ی فهـم انـسان از اخلاق است. علامه طباطبایی در زمینه ی اخلاق عملی و عرفان شخصیتی برجسته است چرا که همراه با تسلط عمیق بر مباحث نظری اخلاق و عرفان خود عارفی وارسته است. در واقع علامه طباطبایی از نظر عرفان علمی و عملی در درجه ی بسیار ممتازی قرار دارد.
وی کتاب های مهم عرفان نظری همچون »تمهیدالقواعد« اثر »ابن ترکه« و »فتوحات مکیّه« اثر »محیی‏الدین عربی« و»شرح فصوص‏الحکم« اثر »علامه قیصری« را به دقت خوانده و هضم کرده بود. علاوه بر این، زیر نظر استاد بزرگی مانند سیدعلی آقای قاضی به سیر و سلوک پرداخته بود.
*بررسی اندیشه و میراث
علامه طباطبایی از نظر اخلاق علمی دارای ویژگی های برجسته یی بود که می توان از حقیقت‏طلبی، کنجکاوی و حساسیت نسبت به مسایل علمی، توجه و استفاده از منابع و اندیشه‏های متفکران غیر مسلمان و انصاف علمی نام برد. اخلاق علمی و عملی علامه بسیاری را شیفته خود کرد و بی اغراق بسیاری از متفکران مطرح معاصر ایرانی به ویژه در زمینه ی فلسفه و عرفان از شاگردان وی هستند. جالب این است که شاگردان و شیفتگان ساحت اندیشه ی وی تنها ایرانیان نبودند بلکه اندیشمندان برجسته ی غرب نیز از محضر علمی علامه بهره ها بردند.
»هانری کربن« اندیشمند برجسته ی فرانسوی وقتی آوازه ی عرفان و فلسفه علامه طباطبایی را شنید، شیفته عظمت علمی، کمالات معنوی و فضایل این حکیم وارسته شد. از این رو به منظور شناخت تشیع سالی چند ماه به ایران می آمد و در این سرزمین به پژوهش در مورد مذهب شیعه می‌پرداخت. وی از محضر علامه طباطبایی تقاضا نمود که به وی کمک کند. طباطبایی که از فعالیت‌های علمی و اشتیاق معنوی این محقق با خبر بود، خواسته اش را اجابت کرد و با وجود کهن سالی و ضعف مزاج، هر دو هفته یک بار از قم به تهران می آمد تا در جلسه ای علمی به سؤالات کربن پاسخ دهد و معارف و حقایق گرانبهای تشیع را در اختیار او و عده ای از استادان دانشگاه قرار دهد و بدین وسیله شناخت صحیح شیعه برای جهان غرب توسط هانری کربن هموار گردید.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۹:۵۷ ق.ظ

دیدگاه


5 + = چهارده