جزو ۱۰ کشور اول در رشد سرطان هستیم

جزو ۱۰ کشور اول در رشد سرطان هستیم

گروه اجتماعی: رئیس مرکز تحقیقات سرطان گفت: »درحال حاضر ۷۰ درصد سرطان‌ها در کشور ما درمان می‌شود، ۳۰ درصد باقی مانده هم درمان‌های لازم را می‌گیرند و ممکن است موفقیت‌آمیز باشد. مردم باید به همین نسبت ترس‌شان کمتر شود، چراکه هم خودشان آگاه‌تر شدند و هم علم ما نسبت به درمان بهتر شده است.«
نام سرطان درمان‌های سخت و طولانی مدت را در ذهن تداعی می‌کند، بعید است کسی نام سرطان را بشنود و مثلاً یاد شیمی درمانی یا هزینه‌های زیاد درمان نیفتد، گاهی هر دوره درمان تا ۷۰ میلیون تومان هزینه دارد و خیلی‌ها مجبور شده‌اند برای تهیه دارو بخش زیادی از دارایی خود را بفروشند، »آیا واقعا دارویی که یک دوره درمان آن ۷۰ میلیون تومان است توان این را دارد یک سال به عمر بیمار اضافه کند؟« رئیس مرکز تحقیقات سرطان در دانشکاه شهید بهشتی تهران با طرح این پرسش به این روش‌های درمانی نقد دارد، او می‌گوید: »باید عالمانه‌تر و دلسوزانه‌تر راجع به بیماران مبتلا به سرطان حرف بزنیم وگرنه مجبور می‌شود برود خانه و فرش و طلاهای همسرش را بفروشد و بعد هم نتیجه نمی‌گیرد.«
محمد اسماعیل اکبری بیان می‌کند: »در کشور ما هنوز دلار ۵۰ هزارتومانی را جایی خرج می‌کنیم که یک قران به درد مریض نمی‌خورد، اما کانادایی و سوئدی این کار را نمی‌کند. ۳۰ درصد بیشتر از دنیا شیمی درمانی داریم و ۹۴٫۷ درصد ام‌آرآی زیادی تجویز می‌کنیم، الان چند درصد پول‌ها در شیمی درمانی مصرف می‌شود؟ چیزی حدود ۷۲ درصد، این یعنی کم عقلی، پول جایی که باید آموزش و تربیت بدهد نمی‌رود بلکه به سمت شرکت‌های دارویی می‌رود.«
این فوق تخصص جراحی غدد و سرطان از دانشگاه جانزهاپکینز آمریکا در ادامه گفت‌وگو از دلایل ابتلا به سرطان، تاثیر روش‌های درمانی و البته سرطان‌های شایع در ایران و جهان می‌گوید؛ شما می‌توانید متن کامل گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.
علیرغم همه پیشرفت‌های علم پزشکی، اما هنوز مردم از سرطان می‌ترسند، فکر می‌کنید چرا؟
من درباره بیماران خودم بگویم، آن‌ها از سرطان نمی‌ترسند؛ ما باهم مسیر درمان را طی می‌کنیم، حتی بیمارانی که اول می‌ترسند در ادامه ترس‌شان می‌ریزد. به‌هرحال سرطان اسم سختی دارد، این اسم به معنای خرچنگ است، معلوم است کسی‌که این اسم را انتخاب کرده چندان از بیماری خوشش نیامده و سرطان را یک بیماری مهاجم و غیرقابل کنترل تصور کرده است، الان هم این تصویر از سرطان وجود دارد اما قدرت مقابله ما هم با سرطان بسیار بالا است، اگر علمی کار کنیم ۴۰ درصد سرطان‌ها را می‌توانیم مهار کنیم، ۴۰ درصد دیگر را هم می‌توانیم درمان قطعی کنیم، می‌ماند ۲۰ درصد که سعی می‌کنیم با هم بسازیم.
بگذارید این‌طور بگویم درحال حاضر ۷۰ درصد سرطان‌ها در کشور ما درمان می‌شود، ۳۰ درصد باقی مانده هم درمان‌های لازم را می‌گیرند و ممکن است موفقیت‌آمیز باشد. این نسبت ۷۰ به ۳۰ در تمام کشورهای جهان همین است. ما حدود دوازده سال قبل یک مطالعه انجام دادیم که این نسبت وارونه بود، یعنی در پایان سال فقط ۳۰ درصد به درمان می‌رسیدند، درصورتی‌که الان برعکس است، لذا مردم باید به همین نسبت ترس‌شان کمتر شود، چراکه هم خودشان آگاه‌تر شدند و هم علم ما نسبت به درمان بهتر شده است.
وقتی از مردم حرف می‌زنیم همه طبقات را شامل می‌شود اما امکان دارد دسترسی همه طبقات به درمان‌ها با توجه به هزینه‌هایی که دارد یکسان نباشد، این‌طور نیست؟
سرطان با فقر دست‌شان در گردن یکدیگر است، یعنی بعضی از سرطان‌ها در بعضی مراحل در فقیرها بیشتر از ثروتمندان است، فرض کنید من به‌همراه کسی‌که وضعیت مالی بدتری دارد همزمان سرطان معده می‌گیریم، من به محض مشاهده کوچکترین علامت به‌واسطه درسی که خوانده‌ام و پولی که دارم به پزشک مراجعه می‌کنم اما آن فرد دیگر با تاخیر به پزشک مراجعه می‌کند، درمان مشابهی هم می‌گیریم اما من زودتر خوب می‌شوم. بنابراین نوع دخالت فقر و طبقات اجتماعی در درمان سرطان چیزی هست که مثال زدم. دخالت دوم مربوط به انسجام اجتماعی است، این‌که مهربانی کم شود درمان سخت‌تر می‌شود، ما دراین‌باره مطالعه داریم و حرف‌های عجیبی در دنیا زدیم، به‌همین دلیل جزو یک درصد برتر جهان هستیم، لذا تاثیر مهربانی در درمان سرطان شوخی ندارد.
شاید بتوانم ادعا کنم که در مرکز من بیشترین تعداد بیماران سرطانی در کشور عمل می‌شوند، مثلاً در سال ۱۴۰۱ ما بیش از ۱۲۰۰ بیمار را عمل کردیم، من تنها کسی هستم که در کشور دو گروه فلوشیپ فوق تخصص جراحی سرطان را تربیت می‌کنم، بنابراین من حق دارم بگویم که اگر علمی کار کنیم بار مالی درمان سرطان‌ها به‌دوش دولت است، ما در بیمارستان شهدای تجریش هیچ فرد مبتلا به سرطان را رد نمی‌کنیم، اما چه اتفاقی می‌افتد که بیماران ناراضی از هزینه‌های درمان به رسانه‌ها زنگ می‌زنند، کسی‌که تماس می‌گیرد احتمالاً برای درمان دارویی گرفته و باید بررسی کنیم آیا آن دارو برای این بیمار ضرورت بوده است یا خیر، به‌طور خلاصه بگویم در ایران حداقل ۳۰ درصد بیشتر از سایر دنیا شیمی‌درمانی و دارو درمانی می‌کنند.
در مجلات معتبر پزشکی به این اقدام می‌گویند »کم‌اش هم زیاد است«، این داروها و درمان‌ها که پوشش بیمه ندارد، درمانی نیست که بتواند بیمار ما را نجات دهد. مدتی قبل بیماری به من مراجعه کرد که برای درمان سرطان خانه زندگی‌اش را فروخته بود، شرایط‌اش طوری بود که هم منشی و هم فلوشیپ من درحال گریه بودند، بررسی کردم دیدم هرکاری که برای درمان انجام شده و سبب شده پول این بنده خدا از دست برود اصلاً نیاز نبوده است. ما حق نداریم به بیمار بگوییم این دارو را بخر که هر دوره درمانی آن ۷۰ میلیون تومان است و یک سال هم باید درمان ادامه داشته باشد. من‌که وضع مالی خوبی دارم ممکن نیست بتوانم هزینه این درمان را بدهم، وای به روزی که اگر درمان و اجتماعی کردن سرطان که از زیباترین کارها هست علمی نباشد، چراکه با این کار ذهن مردم را با بدترین اسلحه روی زمین نشانه می‌گیریم، اگر با این اقدامات امید را از مردم بگیریم و اختلاف طبقاتی که در جامعه وجود دارد به بیمار منتقل کردیم، آن‌چنان ضرری به مریض می‌زنیم که سرطان نمی‌تواند ضرر بزند.
این‌طورکه از کلام شما متوجه شدم ما درگیر یک‌جور سودجویی از درمان سرطان‌ها هستیم؟
دلت می‌خواهد این جواب را از من بگیری، اما توجه کن، یکسری اصول اخلاقی در درمان وجود دارد، اگر این اصول اخلاقی را به هر دلیلی بلد نباشیم خلاف است، گاهی به‌دلیل علم نداشتن بلد نیستیم، گاهی هم خدایی نکرده به‌دلیل ساختار جیب‌مان هست که بلد نیستیم، اما در هر صورت هرکی بلد نباشد خلاف کرده و از نظر من آن آدم منحرف است، اول ارزان‌سازی خدمات است و این نیاز به علم دارد، این‌که فکر کنیم تاجرهای شرکت‌های دارویی فلان دارو را در تلویزیون داخلی و خارجی تبلیغ کنند و طرف بیاید بگوید من با گل‌بنفشه معجزه کردم این اقتصاد است علم پزشکی نیست، ما دو شرط در درمان بیمار سرطانی داریم، اول افزایش طول عمر و دوم افزایش کیفیت زندگی هرکار دیگری که انجام بدهیم غلط است.
دوم تقاضای القایی است، یعنی من پزشک به دلیلی بخواهم کار را برای مریض انجام دهم که چیزی گیرم بیاید، سوم تعارض منافع و چهارم استفاده از تکنولوژی مناسب است، این‌ها اصول اخلاقی درمان هستند، این اصول در خیلی از جاهایی‌که ما فکر می‌کنیم عدالت نیست به‌خوبی رعایت می‌شود اما در کشور ما نمی‌شود، در کشور ما هنوز دلار ۵۰ هزارتومانی را جایی خرج می‌کنیم که یک قران به درد مریض نمی‌خورد، اما کانادایی و سوئدی این کار را نمی‌کند.
شما سرطان را به دولت گره زدید، از طرفی درمان سرطان را به دانشی گره زدید که برداشت من این است که در اختیار مرکز شما است، اما همه بیماران که به مرکز شما دسترسی ندارند، دولت چرا کاری نمی‌کند درمان صحیح همه جا باشد؟
ببینید هر اقدام اجتماعی چهار مولفه دارد، حاکمیت، حکومیت، تولیت و ملت، اگر بلد نباشیم این چهارتا را همسو کنیم مردم ضرر می‌کنند.
الان کجای این چهار مولفه ایراد دارد که مردم دارند ضرر می‌کنند؟
حالا شما هم قضاوت کردید هم ضرر کردید؛ هیچ جای کار خراب نیست، فقط نمی‌دانیم چه‌کسی باید چه‌کاری انجام دهد، همه یکدیگر را دوست دارند اما همه بلد نیستند چه‌طور باید مدیریت کنند، هیچ‌کس نمی‌خواهد ظلم کند بلکه همه می‌خواهیم مشکل را حل کنیم، اگر می‌خواهیم مشکل را حل کنیم باید دانش داشته باشیم. کاری که من در مرکزم انجام می‌دهم تحقیق است، تا فردا روزی یک روش درمانی پیدا کنیم و آن را به جای دیگر هم منتقل کنیم، همان‌طورکه انجام دادیم، تا ۳۰ سال قبل در این مملکت هرکسی سرطان سینه می‌گرفت سینه را برمی‌داشتند، ما اولین نفری بودیم که در درمان این سرطان حفظ سینه را انجام دادیم.
اما کاهش شیمی درمانی، چیزی‌که شما به آن نقد دارید به برنامه‌های دولت برمی‌گردد، این‌طور نیست؟
اینجا مسئله ما راهنمای بالینی است، وقتی من می‌گویم ۳۰ درصد بیشتر از دنیا شیمی درمانی داریم و ۹۴٫۷ درصد ام‌آرآی زیادی تجویز می‌کنیم یعنی راهنمای بالینی علمی را رعایت نمی‌کنیم، درحالی‌که یک مورد از این‌ها را در کانادا یا آمریکا پزشک تجویز کند فردای آن روز دیگر اجازه طبابت ندارد، درحالی‌که این‌جا مفت مفت می‌نویسند.
اما مهم این است که چرا پزشکان تجویز می‌کنند؟
به‌دلیل همان چهار عاملی که گفتم، بلد نیستند ارزان‌سازی خدمات کنند یا خدایی نکرده می‌تواند یک چیز دیگر باشد. تقاضای القایی دارد، این تقاضا می‌تواند دانشی باشد، یعنی پزشک کارش را بلد نیست، اما خدایی نکرده می‌تواند چیز دیگری باشد. تعارض منافع وجود دارد، سازمان ملل متحد یک مقاله درباره روش‌های درمان سرطان منتشر کرده است، درآن نوشته شده ۴۹ درصد درمان با جراحی است، جراحی به‌علاوه رادیوتراپی ۴۰درصد و ۱۱ درصد شیمی درمانی است که سرطان درمان می‌کند، اما الان چند درصد پول‌ها در شیمی درمانی مصرف می‌شود؟ چیزی حدود ۷۲ درصد، این یعنی کم عقلی، پول جایی که باید آموزش و تربیت بدهد نمی‌رود بلکه به سمت شرکت‌های دارویی می‌رود.
وضعیت سرطان در ایران چگونه است؟
حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ سرطان به‌ازای ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در سال ایجاد می‌شود، این رقم در کشورهای غربی بین ۴۰۰ الی ۶۰۰ نفر است، یعنی در کشورهای غربی حدود ۴٫۵ برابر کشور ما مردم به سرطان مبتلا می‌شوند که فاکتور سن تاثیر دارد، برای این‌که فرصت بروز همان متغیرهای ژنومیک که توضیح دادم ایجاد می‌شود، هرچقدر آدم سن بالاتری داشت باشد عوامل تغییر دهنده ژنومیک را بیشتر تکرار می‌کند مانند مصرف سیگار یا خلق و خوی بد. یکسری ریز فاکتورهایی هم وجود دارد مانند مصرف الکل، در غرب ۹۰ درصد نوشیدنی الکلی مصرف می‌کنند آن‌هم به‌طور مستمر، اما در اینجا مصرف الکل زیر ۱۰ درصد است و استمرار هم ندارد. در ایران نزدیک به ۱۴٫۷ درصد جامعه بالغ ما مصرف سیگار دارند، درحالی‌که در برخی کشورهای غربی ۴۰ درصد جامعه دخانیات مصرف می‌کنند، اگر ما مصرف تریاک یا قلیان را به مصرف دخانیاتی مثل سیگار اضافه کنیم، آمار جامعه ما هم نزدیک ۲۰ درصد می‌شود. از این ۲۰ درصد یک درصدی‌شان به سرطان مبتلا خواهند شد، بنابراین رقم سرطان بالا خواهد رفت و با افزایش سن این مسئله بیشتر خواهد شد.
طبیعتاً عدد ما پایین است اما یک چیز دیگری اتفاق افتاده است، چون هم ریزفاکتورهای ابتلا به سرطان دارد افزایش پیدا می‌کند و هم به‌دلیل افزایش عمر طول مدت مقابله با ریزفاکتورها زیاد شده ما جزو کشورهایی هستیم که بیشترین رشد سرطان را دارند، بنابراین ما هنوز بین یک‌چهارم تا یک‌پنجم کشورهای غربی سرطان داریم اما ازآن‌جایی که سن‌مان دارد بیشتر می‌شود و بیشتر در معرض عوامل خطر هستیم، لذا رشد سرطان در کشور ما تقریباً جزو ده کشور اول جهان است.
سرطان پرخرج‌ترین و بیچاره‌کننده‌ترین بیماری از منظر اجتماعی است، در مواجهه با سرطان بلافاصله مسائل اجتماعی ایجاد می‌شود، یک مطالعه در ۱۵۹ کشور جهان سوم بر روی ۳۶ سرطان انجام شد، آن‌جا گفته شده اگر ما برای پیشگیری از بروز سرطان ۱۰ دلار مصرف کنیم بالای ۱۰۰ دلار از هزینه‌های درمان صرفه‌جویی می‌کنیم.
آقای دکتر اخیراً درباره مهاجرت پزشک‌ها هشدار و نگرانی وجود دارد، نظرتان چیست؟
من عدد و رقم ندارم، اما شاهد ماجرا هستم. به‌علت این‌که من اسم و رسمی در جاهای مختلف دنیا دارم می‌بینم که بچه‌های با سوادی که ما با خون و دل تربیت می‌کنیم می‌خواهند با من کار تحقیقاتی انجام دهند مقاله چاپ کنند که رزومه کاملی داشته باشند برای مهاجرت کردن، این برای سن و سال من خیلی غصه است، عدد ندارم بگویم چند درصد اما آن‌قدری هست که نگران شویم. من الان کم آدم گیرم می‌آید که جای خودم بگذارم و بروم، یعنی جوان کم شده است.
مهاجر فرستی و مهاجر پذیری برنامه‌ریزی لازم دارد، در مجله لنست اعلام کرد در چند روز قبل از حمله روسیه به اوکراین، بیش از ۵ میلیون ۳۰۰ هزار نفر اوکراینی به آمریکا برده شدند، چند روز قبل در سازمان ملل جلسه‌ای بود و نماینده یکی از کشورها اعلام کرد ۶ میلیون نفر اوکراینی آواره شدند، آمریکا چه برنامه‌ریزی‌ای انجام داده که ? میلیون نفر را ببرد، شما ببین می‌توانی برای ۱۰۰ هزار نفر این برنامه را داشته باشی؟ برای افغانستان هم همین کار را انجام داد، آن هواپیمایی که همه دیدند آخرین هواپیما بود، بالای ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر افغانستانی فقط در همان زمان خارج کردند، من کاری با خوب یا بد بودن ماجرا ندارم فقط می‌خواهم بگویم آن‌ها برای جذب برنامه دارند.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از خبرآنلاین،من معتقدم ما برنامه‌ای برای جذب ندارم و یک ذره بی برنامه‌گی برای دفع داریم. من می‌دانم و به یقین می‌گویم که ۸ میلیون از یک قومیتی در کشور ما زندگی می‌کنند که خوش آمدند، اما من در اوراق کشورم نمی‌بینم که برنامه داشته باشد، این خوب است یا بد است؟ الان غصه مهاجرت دکترها را می‌خورند اما من غصه عموم مردم را دارم، کسی‌که پیچ و مهره درست می‌کند حرمت کمی ندارد، او نباشد کار کشور نمی‌چرخد، بنابراین فقط پزشک‌ها نیستند که مهاجرت می‌کنند، اما ما هیچ برنامه‌ای نداریم، برای آن ۸ میلیونی که ایران هستند برنامه نداریم، من خیلی دلم می‌خواهد کنکاش عمیقی دراین‌باره شود، علت‌شناسی صورت بگیرد، انشاءالله این مسئله هم مورد عنایت قرار بگیرد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۸:۲۸ ق.ظ

دیدگاه


هشت + 4 =