جایگاه موسیقی خانقاهی در فرهنگ سماع صوفیان
گروه فرهنگی:دف در ساختار موسیقی خانقاهی نقشی اساسی ایفا میکند. این ساز صوفیان، قلندران و دراویش را در ذکر و رقص و سماع و دستافشانی و پایکوبی همراهی میکند.
ضرورت سماع ایجاب میکند که ریتمهای مورد استفاده در خانقاه ساده باشند. مقامهای معمول دف و ترکیبات مشخص و شناخته شده این ساز، از شاخصه ریتمهای خانقاهی است. این ریتمها که جملهبندی آنها ثابت است، ساختار کاملا مشخصی دارند و ترکیبات بسیار کم و محدودی در چارچوب این ریتمها اجرا میشود. به مجموعه این جملات مشخص و پایه ریتمیک و ترکیبات آنها «مقام» میگویند. برای مثال مقام «حی الله»، ریتمی چهارتایی است که بسیار ساده نواخته میشود یا «دائم» ریتمی دوتایی است که همانطور که از اسمش پیداست، تداوم و تکرار یک جمله ریتمیک است. همراه با ملودیهای خانقاهی، همان مقامهای ریتمیک و ترکیبات معمول زیباست و عدول از آنها ضمن اینکه زیبایی اثر را کم میکند، از نظر دراویش نیز جایز نیست.
هر قوم، ریتمهایی با اکسنتها و جملهبندیهای خاص موسیقی خود را دارد. بسته به فرهنگ، سنن، آداب و آیینها، زبان و گویش، پوشش و … نوع سازبندی اقوام و شکلهای اجرایی ریتمهای آنان با هم متفاوت است. برای مثال ریتم ?تایی که در موسیقی جنوبی اجرا میشود، به لحاظ جملهبندی، اکسنت و نوانس (شدت و ضعف) با ?تایی اجرا شده در موسیقی کردی کاملا متفاوت است، اما در یک زمینه مشترکند و آن ?تایی بودن ریتم است.
گاهی تلفیق این ریتمها و بهکارگیری جملهبندیهای ریتمیک قومی در موسیقی قومی دیگر، ضمن اینکه به زیبایی اثر میافزاید، اتفاقی است بدیع و تازه و روایت و شنیده دیگرگونهای از اثر؛ متفاوت با گونههای معمول به دست خواهد داد.
شناخت دقیق گردش ملودی و یافتن جمله ریتمیک مناسب با آن، بدون آنکه به روند ملودی و اکسنتهای آن خدشه وارد شود، نیازمند مطالعه، دقت، شناخت و تسلط بر موسیقی اقوام است. تنها در چنین شرایطی و با داشتن چنین آگاهی و درکی، میتوان تلفیقی دقیق و درست، با حفظ اصالتها و ظرایف آن موسیقی ارائه داد.این مهم نیازمند اندیشمندی و درک حس نهفته در هریک از موسیقیهای تلفیق شده با یکدیگر است.
خروجی و نتیجه چنین تلفیقی، تنها همراهی سازها را در پی نخواهد داشت، بلکه اثری با چفت و بستهای دقیق و ترکیبی محکم به مخاطب ارائه میدهد که چنان جملههای ملودیک و ریتمیک با هم تلفیق شدهاند که بییکدیگر تعریفی نخواهند داشت. گویی فقط همین جمله ریتمیک است که مناسب این ملودی ست.
*در سراسر جهان، در آیین شمنیسم، دف بیش از هر سازی به کار گرفته میشود. در میان قبایل مختلف دنیا در سیبری، آسیا و آمریکای جنوبی، میتوان دف را به شکلهای گوناگون دید. شمنها به کمک دف، جادوی موسیقی را به کار میگیرند.
دف عموماً به شکل گرد یا بیضی و مسطح است. در آمریکای جنوبی، معمولاً از پوست بوفالو ساخته میشد، ولی امروزه از پوست بز یا گوزن استفاده میشود.
مردم سیبری از پوست شتر برای ساختن دف استفاده میکنند. در آیین شمنیسم، درختی که برای ساختن حلقه دف به کار میرود، درخت خاصی است که توسط روح شمن تعیین میشود و یا درختی است که صاعقه آن را زده و روی زمین افتاده و ریشههایش رو به آسمان است.
در اثر این انتخاب روحانی، درخت تبدیل به عنصری میشود که به شمن امکان میدهد هنگام نواختن دف، به محور جهان (آواتاری) دست یابد و توسط آن به آسمان صعود کند.
در بعضی از قبایل سیبریایی، حلقه و پوست دف را با الکل میشویند تا به زعم آنها شور و نشاط پدید آید. تزئینات دف هم بر اساس تصمیم شمن، روی دف کشیده میشود و نشانه قدرت شفادهندگی اوست. نقاشیهای روی دف یا تزئیناتی که به آن آویخته میشوند، در واقع نمادی از عالم بالا در عالم صغیر هستند و از همین رو، استفاده از دف، برای شمن ضروری است.
دف به شمن کمک میکند که به مرکز جهان راه یابد و سپس به سوی آسمانها پرواز کند. او همچنین به مدد دف، ارواح را احضار میکند و با جهان فرا طبیعی، ارتباط برقرار میسازد. ضربههای دف با ضربههای قلب شمن همزمان میشوند و حاصل این هماهنگی، نوعی ترکیب نیروی حیاتی شمن با نیروی کیهانی را پدید میآورد.
شمنها معمولاً در این حالت، ???۱۶۰ تا۲۲۰ ضربه در هر دقیقه به دف میزنند که البته هر شمنی باید، ریتم خودش را کشف کند.
شمنیسم به مجموعهای از اعتقادات و رویههایی اطلاق میشود که در جوامع غیر متمدن رواج دارند و شامل توانایی تشخیص، درمان و گاهی ایجاد بیماریهایی هستند که از ارتباط با ارواح یا تحت سلطه قرار گرفتن توسط آنها، پدید میآیند. ریشه لغت »شمن« از قبایل تانگوس (Tungus) سیبری و معنی تحت اللفظی آن »کسی که میداند« است.
این احتمال هم وجود دارد که این واژه، ریشه سانسکریت داشته باشد. انواع مختلف شمنیسم در سراسر جهان وجود دارد و شمنها را پزشک یا جادو پزشک هم مینامند.
آیین شمنیسم مبتنی بر این اعتقاد است که جهان مرئی، تحت سلطه نیروها یا ارواح غیر مرئی است که بر حیات موجودات زنده تأثیر میگذارند. بر خلاف آنیمیسم (animism) که همه افراد جامعه میتوانند آن را به کار گیرند، شمنیسم نیاز به دانش یا تواناییهای ویژهای دارد. شمنها، مثل کشیشها نیستند که انجام این آیین، شغل دائمیشان باشد.
شمنها با کمک ابزاری خاص و آدابی ویژه، همچون راه رفتن روی زغال گداخته، با ارواح ارتباط برقرار میکنند و با رها کردن بدن خود و سیر در آسمانها، از آنها پاسخ مقتضی را میگیرد. او برای انجام این کار، از دف استفاده میکند؛ زیرا ریتم پیدرپی و موزون دف که شبیه به ضربان قلب است، شمن را به حالت خلسه فرو میبرد.
شمن در عالم خلسه با ارواح صحبت میکند و از آنها کمک میگیرد. البته ارواح شریر و نیکوکار تأثیرات متفاوتی دارند و فقط یک شمن متخصص میتواند ارواح شریر را تحت تسلط خود نگه دارد. او همچنین باید مانع سرگردانی ابدی روح بیمار خود شود.
در بعضی از جوامع، قدرت شمنیسم موروثی است و در بعضی از آنها، شمنها «فرا خوانده میشوند.» آنچه که نزد غربیها بیماری روانپریشی تلقی میشود، در قبایلی که به شمنها اعتقاد دارند، تسخیر روح و معالجه آن به دست شمن میسر است.
در بعضی از قبایل آمریکای جنوبی، شمنها در رویای بیمار فرا خوانده میشوند و در سایر جوامع، شمنها، خود نوع درمان را تعیین میکنند.
هندیها سعی میکنند از طریق »درخواست دیدن روح« با ارواح ارتباط برقرار کنند و بعضی از قبایل آمریکای جنوبی برای حفاظت خانوادهشان در مقابل دشمنان، نزد شمنهای کارآمد دوره میبینند. شمنها با توجه به نوع کار خود، تابوهای خاصی را مشاهده میکنند.
شمنها میتوانند قربانیان جادوگرها را معالجه کنند. در بسیاری از جوامع، مردمان اعتقاد دارند که شمنها هم میتوانند بیمار را نجات دهند و هم قادرند آنها را بکشند.
شمنها غالباً از قدرت و اعتبار اجتماعی بالایی برخوردارند؛ اما، گاهی اوقات هم چنین تصور میشود که دیگران را آزار میدهند و از این رو، افراد از آنها میترسند. اغلب شمنها مرد هستند، ولی در بعضی از جوامع، شمنهای زن هم وجود دارند.شمن قادر به دیدن است و میتواند دید خود را هدایت کند.
او پیامها را از طریق اعصاب دریافت و از طریق گلو یا دست منتقل میکند. شمن برای عروج به عالم بالا، تسلیم نوعی بیماری میشود که دو، سه، هفت یا نه روز طول میکشد و او در این مدت، بیهوش در چادر خود میماند و با طی مراحلی دشوار، به یک شفادهنده تبدیل میشود.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۴:۴۳ ق.ظ